در سال 1955، مصر که کمتر از سه سال از انقلاب 23 ژوئیه 1952 و ورود به دوران جمهوریاش میگذشت، تصمیم به تجدید حیات شهر قاهره گرفت و میخواست هویت جدیدی برای آن به ارمغان بیاورد تا روح ملی گرایی که در اوج خود بود، بازتاب داده شود. بنابراین تصمیم گرفته شد که یک تمثال عظیم از پادشاه رامسس دوم در میدان قدیمیای که به نام میدان باب الحديد شناخته میشد نصب شود. این نام به ایستگاه قطار اصلی اشاره دارد که در آن قطارهای «قبلی» (از جنوب مصر یا صعید) و قطارهای «بحری» (از دلتای نیل) به هم میرسند. تمثال انتخابی، تمثال عظیم رامسس دوم بود که از پایگاه خود در منطقه میت رهینه نزدیک سقاره سقوط کرده بود. این تمثال که به «غول سقوط کرده» (The Fallen Giant) معروف بود، به دلیل افتادن آن در میان علفها و گیاهان، این نام را پیدا کرده بود. این مجسمه از یک تکه سنگ گرانیت صورتی با وزن حدود 83 تن، معادل وزن 20 فیل بالغ ساخته شده بود. این سنگ توسط مصریان باستان از معادن گرانیت در اسوان تراشیده و از طریق رود نیل به میت رهینه منتقل شده بود، مسافتی بیش از 700 کیلومتر. دانشمندان معتقدند که سقوط این تمثال به دلیل وقوع یک زمینلرزه قوی بوده که بخش پایینی آن را شکسته است.
در نهایت، تمثال پس از ترمیم به میدان باب الحديد منتقل شد و بر روی یک پایه گرانیتی جدید قرار گرفت. در مقابل آن، یک فواره آب زیبا نصب شد. از روز اول نصب تمثال در میدان، این میدان به میدان رامسس معروف شد. نه تنها این، بلکه میدان رامسس به مشهورترین میدان در قاهره و شاید در تمام مصر تبدیل شد. مردم حتی زمانهای ملاقات خود را در کنار این تمثال میگذاشتند، زیرا آن را نماد منحصر به فردی میدانستند که به راحتی قابل شناسایی بود.
با گذر زمان، تمثال با مشکلاتی چون ازدحام جمعیت، دود خودروها، و لرزش قطارها بهویژه مترو که از زیر آن عبور میکرد، مواجه شد. همچنین پلهایی که بر روی آن ساخته شده بودند، دید آن را مسدود کردند. این وضعیت به یک کابوس تبدیل شده بود که اگر راهحلها دیر میآمد، میتوانست منجر به فاجعه شود.
راهحل نهایی تنها نقل مکان تمثال از محل اولیهاش به مکانی دیگر بود. برخی پیشنهاد کردند که آن را به میت رهینه بازگردانند، در حالی که دیگران پیشنهاد مکانها و میدانهای دیگری را مطرح کردند. مانند همیشه، وقتی چنین پروژههایی مطرح میشود، برخی از افراد طرفدار تئوریهای توطئه و مخالفان همیشه در تلاشند تا شهرتی بدست آورند، حتی اگر این شهرت به هزینه کشورشان تمام شود! این افراد اظهار داشتند که نقل مکان تمثال رامسس دوم در راستای خواستههای اسرائیل بوده است، چون رامسس دوم فرعون حضرت موسی (علیهالسلام) بوده و او را تعقیب کرده است! البته این حرفها تنها ذهنهای کوچک و تفکرات سطحی این افراد را نشان میدهد.
پس از سالها تحقیق و مطالعه، تصمیم گرفته شد که تمثال رامسس دوم به مکان فعلیاش، داخل موزه بزرگ مصر، منتقل شود تا به استقبال بازدیدکنندگان از موزه برود. این فرایند بیش از هشت ماه به طول انجامید و توسط مهندسان «المقاولون العرب» تحت ریاست دوست عزیزم ابراهیم محلب در آن زمان انجام شد. عملیات انتقال خود ده ساعت به طول انجامید و تمثال مسافتی حدود 25 مایل از میدان رامسس تا موزه بزرگ را طی کرد. به یاد دارم که هنرمند بزرگ فاروق حسنی، وزیر فرهنگ در آن زمان، به من گفت: «من خوب میدانم که اگر خدای ناکرده در هنگام انتقال تمثال سقوط کند، بلافاصله سمت خود را از دست میدهم!» و من با اطمینان پاسخ دادم: «نگران نباشید، پادشاه سالم به مقصد خواهد رسید.» و واقعاً در شب 25 اوت 2006، تمثال رامسس دوم از جایگاه خود حرکت کرد و مردم در دو طرف جاده صف کشیده بودند تا به پادشاه ادای احترام کنند و عکس بگیرند. میلیونها مصری این رویداد را از طریق تلویزیون دنبال میکردند.
پس از اینکه تمثال چند متر حرکت کرد، من مکان را ترک کرده و به خانه رفتم تا با خیالی آسوده استراحت کنم. صبح روز بعد، دقیقاً در ساعت هفت صبح، در میدان الرماية منتظر بودم تا رامسس دوم را در کنار فاروق حسنی و صدها خبرنگار و رسانهها به استقبال بگیرم.
TT
کابوسی به نام مجسمه رامسس دوم
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة