حجم پوشش رسانهای غربی از سعودی و دستآوردها و تلاشهای آن، این احساس را به تو میدهد که گویی آمریکا و غرب به تازگی سعودی را کشف کردهاند، هرچند دستآورد سعودی به متخصصان و عموم مردم غرب رسیده، اما از انصاف رسانهای غربی برخوردارنشده است.
امروز وضعیت تغییر کرده و میزان تمجید و قدردانی از آنچه رهبری سعودی با مدیریت مستقیم ولیعهد محمد بن سلمان بن عبدالعزیز به دست آورده ملموس و واضح شده است. این شتاب سیاسی و رسانهای پس از سفر وزیر خارجه آمریکا به جده و دیدار وی با ولیعهد به خوبی آشکار شد.
در اینجا من شفاف و به طور مستقیم خواهم گفت و خوانش من این است که این شتاب مثبت رسانهای در حال حاضر در مورد سعودی به دلیل معامله گلف یا هر چیز دیگری نیست، بلکه دلیل آن این است که هر کسی سعی در «اهریمن سازی» سعودی در رسانهها داشته و سعی کرده بر تلاشهای رهبری ولیعهد برای موفقیت «چشمانداز 2030» پارازیت بیفکند، اکنون تصمیم گرفته از درخت پایین بیاید و میخواهد رابطه با ریاض را اصلاح کند.
در اینجا خواننده ممکن است بگوید چگونه؟ پاسخ این است... به دلیل مواضع ایدئولوژیک و کمپینهای اطلاعات نادرست علیه سعودی، در آمریکا و غرب، برای «اهریمن سازی» سعودی رسانهها در یکی از شدیدترین کارزارها مورد استفاده قرار گرفتند.
ولیعهد محمد بن سلمان موفق شد و جهشهای اقتصادی، اجتماعی و قانونگذاری را پشت سر گذاشت و سعودی تجدید شده را به عنوان یک واقعیت سیاسی مؤثر، عقلانی و اقتصادی تحمیل کرد و نه تنها دشمنی با سعودی بیهوده شد بلکه عدم جذب آن به عنوان شریک موفق و متحد صادق عبث گشت.
بر این اساس، کسی که کمپین «اهریمن سازی» را به راه انداخت، تصمیم گرفت از درخت پایین بیاید و موفقیت سعودی را تصدیق کند و این کار را نه تنها از طریق جلسات سیاسی، بلکه از طریق رسانهها انجام داد، گویی میخواست به سعودیها بگوید:« ما را سرزنش نکنید... اشتباهاتمان از طریق رسانهها بود و از طریق رسانهها اصلاح میکنیم.»
من در حالی که تعطیلاتم را در لندن میگذرانم مینویسم و هر کجا نامی از سعودی از لحاظ اقتصادی، ورزشی، سیاسی و اجتماعی به میان بیاید، همه سخن از قدردانی و شیفتگی میگویند. در هواپیما، یک زن انگلیسی به همسرم میگوید که او به دیدن خانوادهاش در لندن میرود زیرا شوهرش میگوید در ریاض میماند، جایی که احساس راحتی میکند.
او با خنده به همسرم میگوید:« این پسر کوچک من است، او در ریاض به دنیا آمده.» من و همسرم به او گفتیم:« فرزندانم در لندن به دنیا آمدند.» در اینجا یک داستان با معنای دیگری وجود دارد، زیرا من با یک دوست انگلیسی در مورد داستانی که در روزنامه «تلگراف» در مورد تونی داگلاس، مدیر خطوط هوایی ریاض منتشر شد، بحث میکردم.
داگلاس در مورد زندگی خود در ریاض میگوید: «جایی که من زندگی میکنم، به دیدن من بیایید... در ویلای من باز است. وارد میشوید و فکر میکنید که چرا در بسته نیست؟ اگر سوار ماشین من شوید که ارزان نیست، درها را باز میکنید و کلید آن را میبینید.» وی میافزاید: «هیچ رفتار ضد اجتماعی و جرمی وجود ندارد».
بلافاصله دوست انگلیسی من به پسرم سعود که به مکالمه ما گوش میداد نگاه کرد و پرسید:« آیا در ریاض احساس امنیت میکنی؟»، سعود به او گفت:« ما درریاض درها را نمیبندیم مگر از ترس ورود گربهها به داخل خانه!»
در مجموع، باوجود همه تلاشهای گمراهکننده ایدئولوژیک، دیدگاه ولیعهد به بزرگسالان و کودکان، مردان و زنان، در داخل و خارج رسید. امروز، سعودی یک داستان موفقیت واقعی است که با دستآوردها، به لطف رهبری دارای چشمانداز و مصمم که به عمل باور دارد، نه به گفتار، بازگو میشود.
یکی از دوستان عرب به من گفت:« شما چیزی دارید که خاورمیانه فاقد آن است، یعنی رهبری و چشمانداز. بنابراین، جهشها میکنید و مورد تمجید قرارمیگیرید». آری، ما محمد بن سلمان را داریم.
TT
میان سعود و داگلاس!
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة