بسیار آسان است که پس از پیگیری رسانههای جریان «مقاومت» در دو هفته گذشته، به این نتیجه رسید که نیکولاس مادورو، رئیسجمهور ونزئولا عضو حزب بعث عربی است یا یکی از جبهههای محور ایرانی در منطقه است. رسانههای تابع این جریان از هیچ تلاشی فرونگذاشتند تا برای نجات این مرد از یک «توطئه امپریالیستی» کمک حال او باشند. واقعیت این است که این طرفداری چندان هم جای شگفتی نداشت زیرا دستآوردهایی که ایشان و هوگو چاوز محقق کرد دقیقاً همپای دستآوردهایی است که مقاومان عرب بهثمر نشاندند: مانند سیاست بسیار پیگیرانه برای فراری دادن نخبگان و نیروی تولید، و تهی کردن خزانه دولت برای هزینه کردن در مزدوران، و انجام هر کاری در راستای یک ایدئولوژی «انقلابی» که استمرار حیات رژیم را واجبتر از استمرار حیات ملت قلمداد میکند.
مادورو در کنف حمایت روسیه و چین است و ترکیه اردوغان نیز وارد بازی شد و به جمع حامیان پیوست. جالب اینجاست که تشابه نوع نظام سیاسی این کشورها قابل مشاهده است. ایالات متحده آمریکا و اروپا نیز از رئیسجمهور موقت، خوان گایدو، طرفداری میکنند. در سایه این دوپارگی کشورهای جهان دربارهٔ تحولات ونزوئلا، بسیاری از تحلیلگران از وقوع یک جنگ سرد دیگر میان آمریکا و روسیه حکایت میکنند. برخی دیگر از روزنامهها نیز اغراق کردند و از احتمال وقوع یک جنگ سوم جهانی، بهویژه با اعلان حمایت مطلق روسیه از مادورو، هشدار دادند. پوتین در این خصوص گفته بود که تعدی صریح به قوانین بینالمللی توسط آمریکا را محکوم میکند و سرگئی لاوروف نیز گفته بود که اگر ما، در انتخابات آمریکا، بهجای ترامپ از نانسی بیلوسی حمایت میکردیم در این حال موضع آمریکا چه میتوانست باشد.
البته پیچگی اوضاع در این کشور باعث تحلیلهای متعارضی میشود. در ونزوئلا دو رئیسجمهور وجود دارد که یکی خود را رئیسجمهور شرعی میداند که در انتخاباتی که در آن معارضان از مشارکت منع شده بودند و در نتیجه یک عصیان از مشارکت در نزد عموم رایدهندگان ایجاد شد، پیروز شدهاست؛ و دیگری که رئیس پارلمان است و به موجب قانون اساسی در صورت خالی بودن منصب رئیسجمهور حق دارد ریاست کشور را بر عهده گیرد. معارضان ونزوئلایی منصب ریاست جمهوری را خالی اعلام کرده بودند. در این میان ارتش این کشور تا کنون از مادورو حمایت میکند و در پایان موضع فرماندهان ارتش، در این قضیه، بسیار تعیینکننده خواهد بود.
سخن از یک جنگ سوم جهانی کاملاً بیاساس است وزمانه ما وقوع چنین مقابلاتی را ناممکن میکند و در کاخ سفید نه جان اف کندی بر سرکار است و نه نیکیتا خروشچف در کرملین رهبری میکند. از این رو باید از این تحلیلها بیرون رویم. در مقابل یکی از تحولات کنونی و معاصر ما، یعنی بحران سوریه و و وقع حوادث جانکاه در آن، نشان داده که زمانه کنونی زمانه فدا کردن ملتها برای منافع رژیمها و منافع بینالمللی است. روزنامه لوموند فرانسه در دیدار تصادفی با یکی از پناهندگان ونزولایی از او دربارهٔ اوضاع کنونی کشورش پرسید و او در پاسخ گفت که مادورو و گوایدو دو روی یک سکهاند. آنچه معارضان در پی آن هستند بهبودی وضع مردم نیست بلکه آنان میخواهند به کرسی قدرت برسند.
در واقع باید هشیار بود که همانگونه که منافع معین، باعث میشود دونالد ترامپ از گوایدو طرفداری کند، به همانسان یکسری منافع دیگر باعث میشود پوتین از مادورو دفاع نماید. نه بحث بر سر ایدئولوژی است و نه اعتقاد به ارزشهای معین. این کش مکش یک جنگ سرد دیگر میان کاپیتالیسم و سوسیالیسم نیست که راست آمریکایی بر یک کشور کمونیست به راه انداختهاست زیرا نه دیگر آن کاپیتالیسم دهه شصت و هفتاد وجود دارد و نه همان سوسیالیسم آن زمانه. تنها مسئله این است که ونزوئلا یکی از نقاط تضادی که در دوره معاصر میان روسیه و آمریکا بهوجود آمدهاست واین هر دو قدرت بزرگ سعی دارند بیشترین میزان منافع خود را متحقق کند؛ و در این میان تیرهبختیهای ملت تنها زمانی مورد توجه قرار میگیرد که دستمایه تحقق این منافع باشند.
TT
مادوروی مقاوم و ونزوئلای مصیبت دیده
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة