امل عبدالعزیز الهزانی
نویسنده سعودی
TT

​​ارامنه… دادگاه تاریخ و آینده

گذشت صد سال در عمر تاریخ و شوندِ آن مدت زمان درازی به‌شمار نمی‌آید؛ و نوادگان آنهایی که صدسال پیش از ما روزگار می‌گذراندند همچنان زنده هستند و تمام حوادث و سوانح تاریخی غیرقابل انکار را روایت‌گر هستند و نزدیکی زمان سندیت این وقایع را غیرقابل خدشه می‌کند. تقریباً در صد سال گذشته جنگ دوم جهانی شعله گرفته‌بود و رویدادهای آن جنگ، شاکله ژئوپولتیک منطقه خاورمیانه را دستخوش دگرگونی‌های ژرفی کرد و همچنان اثرات اخلاقی-بشری آن رویداد امتدادهای خود را در وضع کنونی حفظ کرده‌است. آغاز یادآوری برخی از آن رویدادها تصمیم پرزیدنت ماکرون برای احیای سالروز نسل‌کشی ارامنه به‌دست نیروهای عثمانی، در ۲۴ آوریل هر سال، بود. ماکرون مانند بیشتر رهبران اروپایی احیای این کشتار قائم بر گرایشات افراطی دینی را یک مسئولیت اخلاقی در قبال ارامنه مسیحی می‌داند که در اقصی‌نقاط جهان و به‌ویژه در خاورمیانه به-وضعیت آوارگی زندگی می‌کنند. هرچند ارامنه به دست دولت عثمانی آواره شده بودند اما دولت معاصر ترکیه از اعتراف به‌چنین مسئله‌ای سرباز می‌زند و آن را خوانشی اشتباه از تاریخ قلمداد می‌کند؛ این مسئله البته عقده‌ای برای رئیس‌جمهور کنونی ترکیه شده‌است و یک‌جا او تصریح کرد که یگانه دلیل رد عضویت ترکیه در اروپا مسلمان‌بودن این کشور است؛ و این به‌خوبی نشان می‌دهد که رئیس‌جمهور ترکیه، باوجود گذشت صدسال از این نسل‌کشی، همچنان از عینک مسائل دینی به‌جهان می‌نگرد.
اردوگان می‌گوید: شما تاریخ را نمی‌فهمید. درست است که ارامنه به‌دست عثمانی‌ها کشته و آواره شدند و دارای‌شان مصادره شد، اما همه این اعمال حساب‌شده و عامدانه نبود، بلکه نتیجه روند جنگ میان روس و عثمانی بود؛ چراکه ارامنه جانب روس را گرفته بودند. اما ارامنه می‌گویند که اجداد آنها، پیر و جوان و زن و مرد، یا سوزانده شدند یا از دم تیغ گذشتند، تنها بدین دلیل که دولت عثمانی به دارایی¬ آنها طمع کرده بود. اما به‌هرحال عقیده من آن است که موضع ماکرون بیش از آنکه یک موضع اخلاقی صادقانه باشد یک موضع ضدترکیه است و البته که خود فرانسه در مستعمرات خود، در مناطق عربی و آفریقایی، دست به کشتارهای زیادی زد. موضع اروپا نیز در رد عضویت ترکیه ربطی به دین ندارد و قضیه کاملاً سیاسی است. از سوی دیگر موضع ارامنه قابل درک است که به‌ازای موضع فرانسوی برای احیای کشتار جمعی آنها از سوی ترک‌ها، دل خوش داشتند و در برابر موضع همانند مصر نیز شادی کردند.
البته همین که این حادثه مورد توجه قرار بگیرد و پس از گذر سال‌ها احیا شود در حد خود یک پیروزی برای ارامنه به‌حساب می‌آید و زخم‌های همچنان زنده آنها را التیام‌بخشی می‌دهد. ارامنه پس از آن حوادث راه آوارگی درپیش گرفتند و مانند عرب عمل نکردند که مرحله استعمار را نسبتاً پشت‌سر گذاشتند و توانستند دولت ملی تشکیل دهند. همچنین که شرایط ارامنه مانند منطقه حجاز، که عثمانی‌ها اشغال کردند نیست، که اینک مستقل شده‌است و موجودیتی خودپاینده تشکیل داده‌است.
دولت عثمانی در هر دوحالت قوت و ضعف خود تبعات سهمگینی برای کشورهای به‌انقیادرفته داشت: در حالت قدرت دولتی استیلاگر بود و در حالت ضعفت و زبونی دروازه‌ای برای مستعمران و یورشگران. البته سهم سرزمین‌های عربی از ترکه این دولت از همه فراتر بود و ضربه‌های زیادی به این مناطق وارد کرد.
ارامنه مانند عرب‌های بیروت و دمشق و کل شام محنت‌های زیادی از این دولت کشید و کافی است که به میدان شهدای این مناطق، که در نبرد با آزادی از عثمانی جان باختند، نگاه کنیم. هیچ‌کس نمی‌تواند میزان کشتاری که عثمانی‌ها در حق عرب‌ها، در طول تاریخ، کردند را منکر شود یا از حدت آنها بکاهد.
اینک ارامنه تلاش می‌کنند که اعتراف جهانی برای تأیید حقوق خود را به‌ارمغان بیاورند و در این راه نیاکان آن مردگان و کشته-شدگان تلاشی ستودنی می‌کنند. این تلاش به‌دلیل موضع ترکیه، ابعاد سیاسی به‌خود گرفته‌است، و همین مسئله برای اردوگان بعدی خشم‌آلود گرفته‌است. اروپایی‌ها نیز از همین خاستگاه دولت ترکیه را دارای نظامی شبه‌دمکراتیک می‌دانند که نمی‌تواند به رتبه دمکراسی‌های نهادینه اروپا گام گذارد. بدون تردید آغاز کسب اعتراف برای نسل‌کشی ارامنه به‌دست ترکیه، تبعات دیگری به‌همراه خواهد داشت که در راس آنها اقامه دعوی برای دریافت خسارت و اعاده املاک سلب‌شده این گروه مظلوم است.