دنیس راس
TT

دو طرح در خاورمیانه… واشنگتن درکنار کدام‌یک می‌ایستد؟

یکی از مسئولانی که در سفرم به منطقه خاورمیانه با او دیدار کردم به من گفت: «در خاورمیانه دو طرح وجود دارد؛ یکی از آنها ترکیه، قطر و ایران است و دیگری سعودی، امارات، مصر و اردن علاوه بر اسرائیل. ایالات متحده باید در کنار مجموعه دوم بایستد چرا که به حفظ ثبات منطقه در طولانی مدت پایبند است».
سخنانش جالب توجه بود و نکات بسیاری را در خود داشت. اول اینکه واضح است ترکیه، قطر و ایران شبیه هم نیستند، اما آن مسئول می‌گوید آنچه در مورد ترکیه و قطر اساساً مهم است اینکه آن دو از «اخوان المسلمین» حمایت می‌کنند و این یعنی تشویق جریان تندرو اسلام سنی در خاورمیانه است. بازتاب آن تبلیغ نظام منطقه‌ای جدیدی است که در آن نیازی به احترام مرزها وجود ندارد و به قصد انحصار قدرت، اسلام سیاسی می‌شود. ترکیه شریک بزرگ برای رسیدن به این خاورمیانه جدید است. ایران اما، بدون شک متفاوت است. همزمان با تلاش برای تغییر نظام منطقه‌ای، هدفش خدمت به برنامه‌های شیعه تندرو نیز هست و در نتیجه تقویت نفوذ ایران در منطقه است. برای همین منظور از تروریسم و هراس افکنی برای محقق ساختن سیطره در دراز مدت استفاده می‌کند.
دوم اینکه، شاید نتوان جایگزین را همانند هم طبقه‌بندی کرد اما اجزای آن در نگاه استراتژیک مشابه، با هم شریک‌اند؛ باید به حکومت ملی و حاکمیتش احترام گذاشت، اطراف غیر حکومتی و میلیشیای آن تهدید آمیزاند و باید در برابرشان ایستاد، نظام سیاسی موجود بزرگ‌ترین امید به ثبات در طولانی مدت را محقق می‌سازد.
سوم اینکه، لزوم ایستادن آمریکا در کنار گروه دوم در خود معنایی ضمنی دارد؛ در حال حاضر چنین کاری نمی‌کند. این خبر تازه‌ای برای دولت ترامپ است که شاید بر این باور باشد که در کنارش ایستاده‌است. به احتمال زیاد منظور این مسئول اشاره به این باشد که دولت ترامپ به اندازه کافی به این مجموعه کمک نکرده‌است.
اینجا باید اشاره کنم که به احتمال زیاد ما شاهد دو معنی متفاوت باشیم. از جهتی روش رفتار دولت ترامپ با ترکیه و قطر مایه نگرانی این مسئول است. او واقعاً می‌گفت، آمریکا به نظر می‌رسد متوجه این نیست که ترکیه و قطر به گونه‌ای رفتار می‌کنند که در نهایت ثبات منطقه و منافع آمریکا در آن تهدید می‌شوند؛ و این بدین معناست که روابط دولت باید شکل متفاوتی به خود بگیرد و فشارهای بیشتری بر این دو کشور وارد سازد و در مقابل‌شان سکوت نکند.
از طرفی دیگر، آنچه به ایران و ملیشیای شیعی مربوط است، سیاست امریکا-حداقل از نگاه این مسئول- در گفتمان و زمینه اقتصادی قاطع به نظر می‌رسد اما ضرورت در جهان واقع با رفتارهای ایران و ملیشیایش رویارو نمی‌شود. در ارتباط محکم با این نگرانی‌ها، سیاست مربوط به سوریه فقط متوجه گروه «داعش» شد. علاوه براین بیانیه رئیس ترامپ دربارهٔ عقب‌نشینی نیروها از سوریه برای ایران این پیام را داشت که اگر بخواهد می‌تواند حضورش را در آنجا محکم کند. شاید عقب‌نشینی و نگه داشتن ۴۰۰ سرباز از نیروهای ویژه آمریکایی در سوریه حداقل در وقت کنونی به این مسئول اطمینان می‌بخشد، اما صد در صد نمی‌تواند نگرانی‌هایش دربارهٔ اولویت‌های آمریکا و ادامه نفوذش در منطقه را درمان کند.
در گفته‌های این مسئول مسئله قابل توجه و تأمل‌برانگیز دیگری می‌بینم. گنجاندن نام اسرائیل در مجموعه معنای دیگری دارد: شاید خبری از عادی سازی روابط با اسرائیل نباشد، اما آنجا در منطقه وضعیت جدیدی شکل گرفته. تهدیدها از سوی ایران و ملیشیای شیعه و سنی تندرو همان هستند. علاوه براین اسرائیل فقط از تهدیدها نمی‌گوید بلکه علیه آنها وارد عمل می‌شود. در یک تناقض، هر چه شک و شبهه دربارهٔ آمریکا افزایش بیابد-که از زمان اوباما در منطقه آغاز شد و تا دوره ترامپ ادامه یافت- چهره اسرائیل عملاً به عنوان شریک خاموش بالا می‌رود. در حالی که اختلاف با آن به دلیل قضیه فلسطینی تا حد زیادی هنوز پابرجاست.
در نشست ورشو، جلسات تشکیل شدند به گونه‌ای که انگار حلقه‌های بحث و گفت‌وگو با هدف رسیدن به بهترین ایده‌ها و راه‌های مواجهه با ایرانی‌ها و گروه‌های تندرواست- و وزرای عرب و نخست‌وزیر اسرائیل سخنرانی نکردند بلکه تحلیل‌ها وتوصیه‌های مطرح کردند. (از طریق کارم به عنوان مدیر دیدارها در آنجا و مشاهده‌ام، احساس کردم فلسطینی‌ها با تحریم نشست مرتکب اشتباه شدند. اگر حاضر می‌شدند، شاید هر وزیر عرب و بسیاری از اروپایی‌ها مسئله فلسطین را پیش می‌کشیدند و بر رسیدگی به آن اصرار می‌کردند. اما بدون حضور آنها، تنها یادی از آن شد و همچون مسئله‌ای فرعی در مقابل تهدیدهایی که به نظر جدی‌تر آمدند، مطرح شد).
از همه اینها چه به کارمان می‌آید؟ آنچه برای دولت ترامپ مهم است اینکه باید وجود مشکل را درک کند. آمریکا باید با رهبران برجسته عرب وراد گفت‌وگوهای استراتژیک آرام بشود و برای آنها توضیح دهد درمورد ایران خود را آماده انجام چه کاری می‌کند و علاوه برآن از شرکای منطقه‌ایش چه توقعی دارد همچنانکه نیاز دارد سیاست‌هایش در برابر ترکیه را توضیح دهد. بلی این کشور عضو «ناتو» است و طرفی مهم در سوریه. مهم این است که به برخی تفاهم‌ها با ترکیه پیرامون آنچه اتفاق می‌افتد یا در شمال شرقی سوریه هرگز اتفاق نمی‌افتد رسید. اما به دور از این باید دولت ترامپ به نگرانی‌های کنونی بسیاری از رهبران عرب در خصوص ترکیه گوش دهد، یا فقط نشان ندهد که از آنها آگاه است، بلکه آن را در سیاستش می‌گنجاند.
گاهی اوقات جملاتی کوتاه می‌توانند گویای خیلی چیزها باشند. روشن است که آن مسئول عرب که جملاتش را دربارهٔ دو طرح رقیب در منطقه نقل کردم، نکته‌های قابل توجهی دربارهٔ خاورمیانه و موضوعاتی در خصوص چگونگی برخورد دولت ترامپ با آن ارائه کرد.
[١٠:١٦ ص، ٢٠١٩/٣/٢] حازم: