حنا صالح
نویسنده لبنانی
TT

​شکاف در دیوار سلطه ایرانی؟

تحولات اوضاع سوریه به نقطه وحشتناکی رسیده است، جنگ «متحدان» دیگر برکسی پوشیده نیست. درگیری‌ها از پی هم می‌آیند و بلندپروازی دو قدرت منطقه‌ای، ایران و ترکیه پا در هواست. نیاز روسیه به ملیشیای ایرانی رو به کاهش گذاشته و حفظ زمین را ژنرال‌های روسی مستقر در وزارت دفاع و ستاد مشترک و دستگاه‌های اطلاعاتی تعیین می‌کنند. و نقشی که آنکارا در شمال سوریه خیالش را در سرمی‌پروراند مسکو تحمل نمی‌کند، به همین دلیل پیشنهاد فعال سازی اتفاقیه آتنا را داد که براساس آن باید آنکارا به طور مستقیم با دمشق در تعامل باشد در حالی که اردوغان همچنان اصرار دارد چوب را از وسط بگیرد.
در این میان سربازان روس با گشت‌ زره پوش‌ها یا گردش با پای پیاده در بازارهای دمشق می‌چرخند، درست همان طور که در مناطق ساحلی سوریه جایی که پایگاه‌های نظامی روسیه قرار دارند. حضوری که به امری عادی تبدیل شده بی آنکه موجب واکنش یا رنجشی بشود، خواه در حمیدیه، صالحیه، کفر سوسه یا المالکی همین طور در باب شرقی و الدیماس تا برسد به روستاهای الاسد و دیگر جاها... این حضور به گونه‌ای برنامه ریزی شده که با تبدیل غنی‌ترین مناطق پایتخت سوریه مانند محیط باغ جاحظ به سکونت‌گاه افسران و مستشاران روس گویی طولانی مدت خواهد بود. در مقابل تصاویر خامنه‌ای و نصرالله و سلیمانی برداشته شد و حضور ملیشیا محدود شد. حضور نظامی «سپاه پاسداران» و «مستشاران» کاهش یافت چرا که به نظر فرماندهی روس دلیلی برای حضور آنها در مناطق مسکونی حتی مناطق سیاحتی مذهبی شیعه و زیارتی وجود ندارد، خواه مقام «سیده رقیه» در دمشق قدیم باشد یا مقام«سیده زینب». همه این مناطق تابع قید و شرط‌هایی شده به گونه‌ای که منجر به غیاب شبه کامل برخی پدیده‌ها و نشانه‌های تشیع و سینه زنان از خیابان‌های دمشق شد.
مسکو جنگ را در شمال غربی، ریف‌های لاذقیه، حماه، حلب و جنوب غربی ادلب آغاز کرد و ابعاد روسی آن بسیارند، از ضرورت تدارک حفاظت از پایگاه حمیمیم شروع می‌شود و به گشودن راه‌های لاذقیه-حلب و حلب-حماه به پایان نمی‌رسد. روسها درباره مسئولیت آنکارا در اجرای توافق سوشی سخنان بسیاری دارند که لجام بر گروه‌های تندرو می‌زند و اسلحه سنگین را عقب می‌کشد و منطقه امن ایجاد می‌کند و به حضور در منطقه و نفوذ آرایش مجدد می‌دهد. آنکارا اما برای ناکام ساختن روس‌ها، گام‌هایی جهت مسلح کردن ملیشیا برمی‌دارد. در مقابل مسکو ملیشیای ایرانی را که برای آغاز جنگ ادلب تحریک می‌کردند، پس می‌زند و اوج این حرکت در ممانعت از پیشروی این ملیشیا به سمت تل رفعت بود، جایی که روس‌ها توافق امنیتی با «فسد» در مقابل ترک‌ها و ایرانی‌ها به یک اندازه بستند.
در میان این تصویر؛ جایی که به نظر می‌رسد مسیر آستانه عملا به پایان رسیده و هیچ طرف تأثیرگذاری عجله‌ای برای برگشت به مسیر ژنو ندارد و با ریتم حملات مکرر اسرائیل بر مواضع «سپاه قدس»( آخرین آنها حمله به فرودگاه «تی4» نزدیک تدکر که به پایگاه اصلی این ملیشیا تبدیل شده بود) و اجازه ندادن روس‌ها برای فعال ساختن سامانه موشکی «اس 300»، جهان سرگرم چیزی شد که فاش شد؛ آمادگی برای دیدار سه جانبه در شهر قدس اشغالی. جلسه‌ای با حضور مقامات امنیت ملی امریکا، روسیه و اسرائیل؛ جان بولتون، نیکولای پاتروشاو و مئیر بن شبات. دیداری که گفته‌های چند ماه گذشته نتانیاهو پس از دیدارش با رئیس پوتین را به یاد می‌آورد که او پیشنهاد تشکیل مجموعه‌ مشترک را داده تا همچون گروهی بر عقب نشینی همه نیروهای بیگانه از سوریه نظارت کنند.
کارشناسان روس و مطبوعات نزدیک به کرملین اعلام کردند که مسکو به پیشنهادهای جدی مطرح در باره سوریه اهمیت می‌دهد. پیشنهادهایی که منجر به توافق‌های امریکایی- روسی می‌شوند و بحران سوریه را به سمت حل و فصل شدن می‌برد. راهی که منافع روسیه را پس از اینکه تلاش‌های صورت گرفته در محور آستانه و مسیر سوشی به در بسته خوردند تضمین می‌کند. و ناگهان برگشت به توافقات هلسینکی میان پوتین و ترامپ شروع شد و بیشتر از آن به ساختاری که جان بولتون با رئیس پوتین در ماه آگوست گذشته یعنی ده ماه پیش بررسی کرد. روشن شد که امریکایی‌های نقشه راهی دارند با مضمون دادن مشوق‌هایی توسط امریکا و متحدان به مسکو(و از جمله دمشق) مانند به حرکت درآوردن چرخه بازسازی و برداشتن تحریم‌ها و فعال سازی عملیات سیاسی براساس قطعنامه شماره 2254 سازمان ملل... با اصرار امریکا بر اینکه اسد نقشی نداشته باشد به این شرط که گام‌های ملموسی در مقابل حضور ایران و سلطه‌ای که در سوریه اعمال می‌کند، برداشته شود. به عبارت دیگر بررسی و قبول چشم انداز یکدست امریکایی‌ها در باره خلاص شدن از عامل اصلی بی ثباتی در خاورمیانه که در نظام ایران تجسم می‌یابد.
همآهنگی میان امریکا و روسیه به خصوص در سایه تحقیقات پیچیده درباره دخالت روسیه در انتخابات امریکا بسیار سخت و پرهزینه خواهد بود. اما طی مرحله مهمی از تحقیقات و استعفای بازرس مولر و شروع مرحله دوم تحریم‌های امریکا علیه ایران که خزانه ایران را از بخش بزرگی از درآمدها محروم کرد و تحولاتی که نتیجه حماقت ایران در عبور از خط قرمز صورت گرفت که با آن دریانوری بین‌المللی و اقتصاد جهانی را تهدید کرد و حالت آماده باش امریکا برای مقابله با آن و برگزاری نشست‌های مکه که با ایران به عنوان دولت عصیانگر حامی تروریسم مواجه شد... همه و همه موجب شد که واشنگتن خود را در موقعیتی ببیند که برای رویاروی باز با ایران و وابستگانش که باید با روسیه همآهنگی کند و هزینه آن پذیرفتن نقش روسیه در آینده سوریه است.
بی شک واشنگتن از بحرانی شدن رابطه مسکو تهران همچنین با ترکیه بهره برد. در حقیقت طرفی که بیشترین برگه‌ها را دربحران سوریه در دست دارد مهم‌ترین را ندارد و آن توان به پیش بردن مسئله پایان دادن به آن است. در همین حال روس‌ها نشان می‌دادند که آماده معامله با نگرانی‌های امریکایی-اسرائیلی در باره نقش ایران‌ هستند... این گونه بود که راه برای مشارکت علنی روسیه در نشست سه جانبه در قدس هموار شد. این بدین معنی است که شاهد تحولی مهم در سیاست روسیه هستیم. در این مرحله تهران که از واسطه‌ها کمک می‌گیرد تا وقت چند ماهه بخرد و بر نقش ژاپن و آلمان و سوئیس شرط بندی می‌کند، درمی‌یابد مهم‌ترین برگه‌هایش (یعنی نقشش در سوریه) در آستانه سوختن‌اند پیش از آنکه پشت میز مذاکرات بنشیند، جایی که اهداف امریکا و مهم‌ترین آنها تغییر رفتار است در انتظارش هستند... جهانی منتظر او هستند که به او پشت کردند چرا که اولویت آنها حمایت از آشتی است، چه می‌تواند بکند؟