نفس جهان در سینه حبس شد وقتی رئیس جمهوری دونالد ترامپ با هیئت دولتش جلسه گرفت تا پاسخ ایران را برای سرنگون ساختن پهباد امریکایی بدهد. جهان حق داشت که نگران باشد، پیش از این حادثه رفتارها و ایجاد مزاحمتهای مستقیم یا با واسطه برای کشتیها ایجاد کرده و اهداف غیرنظامی دیگری را هدف قرارداده بود. به نظرمیرسد ایران خیلی آشکارا از سیاست«صبراستراتژیک» دور شده و تصمیم گرفته بحران را به سمت لبه پرتگاه بکشاند. همچنین ناظران حق دارند احساس نگرانی بکنند وقتی تصمیم در اختیار دو مردی باشد که پیش بینی قبلی واکنششان دشوار است، اولین نفر ترامپ است؛ ناخدایی که پیش بینی روش مواجههاش با طوفانها دشوار است. قدرت استثنایی شگفت زده کردن مشاورانش و جهان را دارد. دومین نفر علی خامنهای است که به خصوص در این مرحله بسیار سختش میآید در حفظ وجهه خود یا چهره کشورش تساهل کند.
تصور آنچه در آن جلسه هیجان انگیز گذشت دیگر مبهم نیست. روشن بود که وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی و رئیس «سی آی ای» موافق ارسال پیامی نظامی بودند که خط قرمزها را به ایران یادآوری کند. خط قرمزهایی که نباید با عبور از آنها ایالات متحده را تهدید کند. اما بزرگ ژنرالها پرسشی را مطرح کرد که اگر ایران پاسخ پیام را با گسترش دایره مزاحمتها در منطقه داد امریکا چه میتواند بکند. و از آن جا که ادامه دادن مبادله ضربهها در خود امکان رفتن به سمت جنگ وسیع را میدهد، رئیس سلاح شکیبایی را انتخاب کرد تا به تهران «فرصت دیگری» بدهد.
خیلی هم عجیب نیست. ترامپ ژنرال نیست که رؤیای پیروزی در جنگ را در سرداشته باشد. او غیرنظامی نیست که در زیر جامهاش ژنرالی را پنهان کرده باشد. با فرهنگ دیگر وارد کاخ سفید شد: قاموس قرارداد و تسویه. در ضمن او بسیار علاقه داشت که سربازان امریکایی را از مناطق درگیری یعنی سوریه و افغانستان و عراق برگرداند. تصمیمش مبنی برعقب نشینی از سوریه پس از شکست «داعش» مایه نگرانی مشاوران و متحدان اروپاییاش شد که فشارهای زیادی به او وارد کردند تا زمان اجرای تصمیمش را به عقب بیاندازد و او ناچار به همین کار هم شد. به نظر ترامپ کشورش سلاح دیگری جز بمب افکنها و ویرانگرها دارد؛ سلاح تحریمهای اقتصادی که او در پناه بردن به آن درنگ نمیکند.
تصمیم ترامپ را در راستای مواضعش میتوان فهمید. او خیلی زود اعلام کرد خواهان جنگ با تهران نیست و چنین پیامهایی برای آنها فرستاد. به آنها رساند که هدف فشارهای امریکایی سرنگونی نظام نیست بلکه مسئله به تغیییر رفتار ایران در پروندههای هستهای، موشکهای بالستیک و منطقهای است. به نظر ترامپ پناه بردن ایران به رفتارهای لبه پرتگاه جنگ، بهترین دلیل براین است که تحریمهای نفتی واقعا دردناک بودهاند. در مقابل ایران با رفتارهایش و رفتار کارگزارانش پیامی فرستادند با این مضمون که جنگ با آن موجب میشود چند جبهه علیه منافع امریکا و منافع متحدانش گشوده شود و اینکه اگر مانع از صادرات نفتش بشوند، موجب میشود کشورهای دیگر در اروپا و آسیا از دست یافتن به نفت از طریق تنگه هرمز محروم شوند. ایران همچنین پیامی با این مضمون فرستاد که دیگر پایبند بندهای توافق هستهای نمیماند؛ یعنی بازگشت به غنی سازی اورانیوم در سطح نگران کننده.
در گامی که ممکن است منجر به جنگ شود، ترامپ باید مراقب روابط کشورش با روسیه و چین باشد. همچنین به موضع اتحادیه اروپا برای نجات آنچه بتوان از توافق هستهای نجات داد توجه کند و عبور از بازگشت به نقطه اول. و رفتن به سمت جنگ آثار خود را براقتصاد جهانی میگذارد. به اروپاییها فرصتی براهی برای کاهش تنش و امکان بازگشت به میز مذاکرات داد، به خصوص که ایران سفر نخست وزیر ژاپن شینزو آبه به تهران با رفتارهای تنش زا، غرق کرد. شاید ترامپ میخواست قدرت قانع کننده اروپاییها را بیازماید که بیرون آمدن از تحریمهای دردناک نیازمند نرمش از طرف ایران در پروندههایی است که همچنان باز ماندهاند و از موضوع هستهای گذشته و به برنامه موشکهای بالستیک و سیاست بی ثبات کنندهاش به وسیله کارگزاران رسیده است. به همین دلیل نزاع با ایران را به شورای امنیت برد و همزمان آن را با تحریمهای جدید همراه ساخت.
سالهای گذشته بارها درباره کاهش اهمیت خاورمیانه در محاسبات بزرگان نوشتم. برخی مقامات و تحلیلگران تأکید کردند که این منطقه سرشار از ثروتها و نزاعها دیگر جایگاه اول در استراتژیهای کشورهای بزرگ را ندارد. گفته شد امریکا که صدای رو به افزایش غرش آسیا را میشنود، نیرویاش را در اقیانوس عظیم چین متمرکز میکند تا مانع از رشد رو به افزایش آن بشود. برخی از این سخن گفتند که امریکا از خاورمیانه استعفا کرده چرا که جریان نفت در معرض تهدید نیست و تفوق نظامی اسرائیل تضمین شده است. سیاست باراک اوباما آشکارا به دور ساختن دستهای امریکایی از روی اخگر خاورمیانه تمایل نشان داد. با این روحیه عقب نشینی نیروهای امریکایی از عراق اتفاق افتاد و مشارکت درتوافق هستهای با ایران. پس از آن به این نتیجه رسید که دوره ناوها به سرآمده و بعد از آن ناگزیر شد مراقب تحرکات روسیه در دریاهای دیگر و مانور قدرت چین در اقیانوس سرزمین مائو شد.
ناگهان مشخص شد که جاذبه خاورمیانه بسیار زیاد است و دچار شکافها و خطراتی است که قدرتهای بزرگ را مجددا به سمت آبها و سرزمینهایش کشاند. داستان با ظهور پرسرو صدای«داعش» شروع شد و بعد با فعالیت مجدد تأسیسات تنش آفرین ایران در منطقه کامل شد. اینک ما شاهد حضور امریکا در آبها و خاک کشورهای خلیج هستیم و میبینیم ارتش روسیه با معاهدههایی که به آنها اجازه اقامت طولانی مدت میدهد در مرزهای سوریه مستقر شده است.
و علیرغم همه آنچه نوشته شد، این دولت ترامپ است که خود را غرق در آزمونی بزرگ در خاورمیانه ترسناک میبیند. با ایران برسر تهدید اقتصاد جهانی شرط بندی میکند و با افزایش قیمت نفت شانس ترامپ برای دوره دوم ریاست جمهوری را از بین میبرد. ترامپ براثرگذاری تحریمهای اقتصادی برای مجبور ساختنش شرط میبندد تا آنچه را که قبول نکرد به اوباما بدهد، به او بدهد. گفتوگوهایی که این هفته در حاشیه نشست گروه بیست در اوساکا درباره ایران انجام میشوند، بسیار مهم خواهند بود. ما در اوج بحرانیم و پیش بینی دشوار است. اما ژنرالهای«سپاه پاسداران» دشواری ادامه تنشزایی علیه دونالد ترامپ را درخواهند یافت، ژنرال تحریمهای اقتصادی اینجا و آنجا. برای کشور رهبر، متزلزل ساختن بنیادهای اقتصاد ایران خطرناکتر از بمباران سکوهای موشکی و رادارها و ویران کردن پلهاست. اتحاد جماهیر شوروی تا بن دندان مسلح بود و بی شلیک حتی یک گلوله محو شد.
TT
ژنرال تحریمهای اقتصادی
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة