چه بسیار با وحدت اروپا دم نگرفتیم، قارهای که از آتش سوزیهای گذشته گذشت و بیرق مشترک برافراشت و سکه واحد زد و مرزهای بین خودش را برداشت. آه... مرزها عقدهای کهنه درجان جهان عرباند. کسی درمیان ما هست که رؤیای این را درسر نداشته باشد که ازبصره سوار قطاری بشود، از دهها شهر که حرف ضاد را تلفظ میکنند بگذرد و بی آنکه مأمور پلیسی جلویش را نگیرد در طنجه پیاده شود؟ اما هیچ کسی نمیتواند خواب و رؤیاها را تضمین کند. بریتانیا خودش را جمع و جور کرد و از مجموعه اتحادیه اروپا بیرون زد و در را مجکم پشت سرش بست. بعد ویروس لعنتی از راه رسید تا نشان دهد جامه قاره پیر مندرس است. هرکشوری در خود فرو رفت و گوشهایش را بر استغاثه همسایگان بست.
رئیس اتحادیه اروپا از ایتالیا عذرخواهی کرد چون اتحادیه دیر به کمکش شتافت درحالی که با وبای ویرانگر دست و پنجه نرم میکرد. کشورهای همسایه درجا زدند و پکن از دور دستها داوطلب ارسال کمک شد. چند شهر ایتالیایی پرچم اتحادیه اروپا را پایین کشیدند و پرچم چین را برافراشتند. این درحالی است که راهزنها بین شرق و غرب قاره برای چنگ انداختن برکامیونهای حمل ماسکها درتکاپو بودند. لازم شد به کامیونهای «برنکس» زره پوش برای جابه جایی دستکش و ماسکهای پزشکی پناه ببرند.
قطارهای «یوروستار» میان پاریس و لندن از حرکت ایستادند. چراغهای تونل عجیب زیردریای مانش خاموش شدند و ماهیهای دریا نفس راحتی کشیدند. چند روز دیگر یادبود درگذشت مارگرت تاچر میرسد، زنی که در اوائل 1986 با دستی محکم دست رئیس جمهوری فرانسوا میتران را فشرد. آنها خبر از متصل شدن دو کشورشان به وسیله راه آهن زیر دریایی که آنها را از هم جدا میکرد، دادند.15هزار کارگر آستین بالا زدند و «کارگاه قرن» راه افتاد. هرماه 500 متر حفرمیکردند. میان روز اول دسامبر 1990 کارگر فرانسوی فلیپ کوزت با کارگر بریتانیایی رابرت گراهام در تونل و در عمق 100متری زیر دریا با هم چهره به چهره شدند. تصویر دست دادن آنها ثبت در تاریخ شد.
این ایده تازگی نداشت و به سال 1802 برمیگشت، روزی که مهندس فرانسوی ماتئو فافییه نقشه تونلی را پیش چشم امپراطور ناپلئون بناپارت پهن کرد که فرانسه را به جزایر بریتانیا وصل میکرد. در طول قرن نوزدهم تلاشهای بسیاری صورت گرفت و نقشههای فراوانی کشیده شد. همه اما به شکست انجامیدند. یکی از آن طرحها مورد پسند ملکه ویکتوریا و ناپلئون سوم قرار گرفت. حفاری از دوطرف عملا شروع شد، اما کار به «دلایل استراتژیک» متوقف شد. پس از 75 سال روح طرح برانگیخته شد. کارگران سراغ حفاری از دو سمت برگشتند و لندن کار را متوقف کرد. به نظر نخست وزیر هارولد ویلسون هزینه کارسرسام آورآمد. باید تاچردرآن سمت به قدرت میرسید و میتران در این سمت تا «معجزه» اتفاق بیفتد. ملکه الیزابت وقتی در بهار1994 با رئیس جمهوری فرانسه تونل را افتتاح میکرد درباره آن چنین گفت. میتران به ملکه گفت:« حالا ما مرزهای زمینی با هم داریم بانو!».
تاچر «محافظهکار» آماده تفاهم با میتران «سوسیالیست» نبود. گزارشی منتشرشده که نشان میدهد او برای لباسهایش اسم بزرگانی را که هم دورهشان بوده انتخاب میکرده است. قرمز گورباچف، آبی ریگان و الی آخر... میتران اما پس ازاولین دیدار با اودرلندن گفت، او چشمان کالیگولا و دهان مارلین مونرو را دارد. نماینده بریتانیایی بارون رابرت آرمسترانگ نقل میکند، با تاچر تا بیرون ورودی مقرش رفت تا با میتران خداحافظی کند. پس از رفتن میتران از او درباره دیدار پرسید و او با ذوق گفت، او از زنها خوشش میآید و از همه لحظههای دیدار لذت برده است. میتران خوب بلد بود چطور زنانگی زن آهنین را غلغلک بدهد بلکه حتی گریه آهن را هم دید. ژاک اتالی، مشاور و دوست رئیس جمهوری فرانسه میگوید، تاچر در نشست فونتنبلو سال 1984 نتوانست جلوی اشکهایش را بگیرد. وقتی فهمید فرانسه و آلمان قرارداد همکاری در سیاست خارجی امضا کردهاند اشکش سرازیر شد.
«کرونا» در کمین همه این تاریخ زیبا نشسته است.
TT
چاکهایی در جامه اروپایی
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة