رضوان السید
اندیشمند،نویسنده، دانشگاهی و سیاست‌مدار لبنانی و استاد تحقیقات اسلامی در دانشگاه لبنان
TT

تولیدات فرهنگی کنونی عربی: گونه‌ها و محتواها

ازرمان تاریخی ریم بسیونی«اولاد الناس، ثلاثیه الممالیک/ بچه‌های مردم، سه گانه ممالیک» خوشم آمد و وقتی دیدم روزنامه «الشرق الاوسط»(13-5-2020) به مناسبت دریافت جایزه مسابقه ادبی نجیب محفوظ(2020-2019)مصاحبه‌ای از او منتشرکرد، خوشحال شدم. جالب اینکه خانم ریم درحالی که از ادبیات نجیب محفوظ و سرآمدی او در نوشتن رمان تعریف می‌کند و از خوانش آثارش که همیشه برای او نکته‌های جدیدی روشن می‌سازند، می‌گوید محفوظ کار نوشتن رمان را در دهه سی با رمان تاریخی مانند «عبث الاقدار/بازی‌های سرنوشت‌» و کفاح طیبه/جنگ طیبه» آغاز کرد. ما پا به سن گذاشته‌ها و کسانی که در زمینه تاریخ کارمی‌کنیم از روزهای جرجی زیدان، آندره مورا، اشتفان تسوایگ، امیل لودویگ تا امین معلوف، همیشه در مقابل رمان‌های تاریخی و شبه تاریخی ضعیف بوده‌ایم. آنچه می‌خواستم بگویم اینکه بیشتر تولیدات فرهنگی درجهان عرب در این دوره رمان بوده هرچند سهم رمان تاریخی نسبتاً کم است. در دوره اخیر نام‌های جدید بسیاری در زمینه نوشتن رمان متولد شدند. گذشته از همکاران عاشقی که دستی در نوشتن خاطرات دارند؛ استخوان‌داران دنیای رمان عربی خود را وقف نوشتن رمان‌های بریدن کردند، اگر بتوان از چنین اصطلاحی برای رمان‌های درغربت استفاده کرد. معمولاً گذشته از اینکه نویسنده مرد باشد یا زن، در دنیای غربت تجربه عشقی دارد و همیشه شکست می‌خورد و ناکام به وطنش برمی‌گردد که حالا تاب زندگی درآن را ندارد همان طور که طاقت دوری از آن را هم ندارد! در رمان‌های دهه پنجاه و شصت تجربه‌های عاطفی نویسندگان عرب معمولا به دلیل اصرار قهرمان براصول ملی و آداب شرقی به شکست می‌انجامید... اما در رمان‌های دوره کنونی تصویر قهرمانی شکست خورد، ناامید و غریب چیره است که نه در غربت امیدی دارد و نه در وطن. شاید همین عامل موجب پناه بردن به رمان تاریخی یا رمان‌های رئالیزم جادویی به سبک مارکز می‌شد، چون حتی در تاریخ هم ناکامی غالب است.
زمینه دومی که در دهه اخیر تولید درآن افزایش یافت، ترجمه است. اغلب ترجمه‌های رو به افزایش از نوع جدی در فلسفه، علوم سیاسی، اقتصاد، تاریخ و اوضاع جهانی و تحلیل سرنوشت جنبش‌های اسلامی و فرازرفتن جریان‌های راست و پوپولیستی در غرب و جهان هستند. اما در این زمینه متنوع نیز ترجمه سیاه و سودایی و پیش‌بینی بدتر؛ خواه در جهان عرب یا جهان چهره غالب‌اند. شاید گفته شود که این مسائل ناامید کننده توسط نویسندگان و استراتژیست‌های بیگانه تألیف می‌شوند و هیچ گناهی متوجه انتشارات عربی نیست. واقعیت اما اینکه انتخاب به عهده صاحبان مؤسسه‌های انتشاراتی است، آیا آنها کتاب‌های سودایی را که چنین بین خوانندگان رواج بسیار دارند خودشان انتخاب می‌کنند؟ این را می‌پرسم چون ترجمه‌ها واقعاً سرشار از بدبینی‌اند. منظورم از این نتیجه گیری این نیست که اوضاع جهان خوب و امیدبخش است و نیازی به تأملات غم‌افزا نیست. آنچه من
درنظر دارم اینکه بخش بزرگی از ترجمه‌ها دارای ابعاد فکری و تاریخی، مایه‌های اصالت زدایی تمدنی دارند؛ مانند شرهای تمدن غربی، شرهای سکولاریزم، مسئله جهانی شدن، جهانی شدن و دین‌سازی، حکومت محال، اسطوره خشونت دینی، مدرنیزم سیال، اروپای کهنه، پایان قرن امریکایی و اسلام‌ستیزی بیماری بزرگ غرب. همه کسانی که این کتاب‌ها را نوشته‌اند خود پژوهشگر و استراتژیست غربی‌اند و برخی هم استاد دانشگاه. آنها (از جهت موضوعی و علمی) به سه گروه تقسیم می‌شوند: برخی می‌گویند، تمدن غربی اساسا شر است و جهان را نابود کرد و رو به نابود ساختن خود می‌رود. گروه دوم همچنان به اصول روشنگری اروپایی ایمان دارند، اما نگران این هستند که امریکا و اروپا به سمت فاشیسم بغلتند. گروه سوم از همه غرب فراتر می‌روند و به موازنه گزینه‌های بدیل یعنی چین، هند، ژاپن یا همه آسیایی‌ها می‌پردازند! نویسنده‌ای به نام پاومن وجود دارد که ده کتاب از او درباره بدی‌های مدرنیزم ترجمه شده و به نظرمی‌رسد میان خوانندگان عرب رواج نسبتاً خوبی دارد. به نظرم رسید پاومن شبیه کولن ویلسون است که تألیفات پوپولیستی‌اش در دهه شصت رواج یافت. بدون شک میان آثار ترجمه شده تحقیقات بسیار جدی هم وجود دارد، اما بررسی نقدی همه یا اغلب این آثار کجاست؟ پژوهش ادوارد سعید درباره شرق‌شناسی(1977) بسیار جدی است، اما اسلام‌گراها چطور آن را خواندند، و چطور جوانان پژوهش‌های فحاشانه علیه سکولاریزم را می‌خوانند! اکنون پژوهشگران محترمی در رد شرق‌شناسی ادوارد سعید می‌نویسند، براین اساس که او انسانی معتدل بود و از غرب می‌خواست به همان اصول روشنگری و ارزش‌ها و افق‌هایش برگردد درحالی که مصیبت در خود روشنگری و دولت مدرن است.
عاشق دفاع از ایالات متحده یا ترامپ نیستم. آثار علمی محترمی درباره آینده غرب و آینده امریکا و جایگزین چینی وجود دارد. اما بیشترآنها که بنگا‌ه‌های انتشاراتی روانه پیاده‌روها و شبکه‌های اجتماعی می‌کنند، مقایسه‌های پوپولیستی راست یا چپ از تولیدات سبزها، آبی‌ها یا قرمزها هستند. وآنگهی مرثیه سرایی برغرب یا اثبات شکست خوردنش چه دردی را دوا می‌کند در حالی که با انتخاب‌ها و اجبارهایش به بخشی از ما تبدیل شده است؟ هیچ دوره‌ای را پرتنش‌تر و همراه با شکست برای غرب اروپایی و امریکایی مانند ماه‌های کنونی «کرونا» ندیدم. اما آیا رفتار چین بهتر و موفق‌تر بود؟ دیگر اینکه آیا برای هرخردمند و دارای دو چشم بینا مشخص نشد که مشکلات هرچند کوچک آغاز می‌شوند به مشکلات جهانی تبدیل می‌شوند؟ خیلی وقت‌ها ایمان‌های هاشم صالح به تمدن غربی وروشنگری لبخند برلبم می‌نشانند؛ اما نباید از حق گذشت آنها را در مقایسه با کابوس‌های وائل حلاق و جریانش که به شدت در افراد سالخورده تلخ‌کام چپ جهان عرب و اسلامی شده رشد می‌کند، وعده‌های لطیف و خوش‌بینانه می‌بینم.
می‌رسم به زمینه سوم که تولیدات فرهنگی جهان عرب درآن بسیار است و آن هم زمینه ناله و محکومیت اوضاع عربی، کشورها و جوامع، زمینه‌های آموزشی و بهداشتی، اقتصاد و فرهنگ و اندیشه، تولیدات کشاورزی و صنعتی و روابط با جهان. شکی نیست که اوضاع جهان عرب بسیار بد است. سه جنگ داخلی در سه کشور داریم و ده‌ها نزاعی که هرلحظه ممکن است شعله‌ور بشوند. اگر پژوهشگران و محققان دست به مطالعه حوادث و اتفاقات بزنند و راه‌های برون رفت و حل‌هایی هرچند سنگدلانه پیشنهاد کنند، این مسئله بسیار پذیرفته و مطلوب است. اما آنچه از پژوهشگران و محققان می‌خوانیم که اغلب آنها پایان نامه‌های دانشگاهی‌اند؛ بیش ازآنکه تلخکامی و رنج براوضاع نابه‌سامان را به انسان منتقل کنند، ناامیدی و کینه و ملامت را تزریق می‌کنند. همان‌طور که پیش‌تر گفتم، اوضاع جهان عرب گل و بلبل نیست و ارائه نقد ضروری است، اما وقتی که پژوهشگر عرب است و به دنبال گزینه‌هایی برای بیرون رفتن از بن‌بست می‌گردد، نباید برزخم‌ها نمک بپاشد و شکاف را بیشتر کند که وصله به کارش نیاید.
استاد ما سمیر عطاء الله چند سال پیش مجموعه‌ای از مقاله‌هایش را جمع کرد و عنوان : پایان شرق! برآن گذاشت. به او گفتم: استاد، عنوان ترسناک است! بی درنگ جواب داد: اما واقعیت ترسناک‌تر است. با همه این پراکندگی و این تلخکامی‌ها و سودایی‌ها و تحزب‌ها، پیش بینی آفاق روشن‌تر از سوی فرهیختگان بسیار دشوار می‌شود.