اگر با سیاست براساس اصول و مبانی آن برخورد میکنی، مواضع دولت جدید امریکا را از روز 20 ژانویه، روزی که پست ریاست جمهوری را به طور رسمی تحویل گرفت ارزیابی میکنی، اما اگر با سیاست براساس «تفکر میلی» برخورد کنی و به اظهارات پیش از انتخابات که چارچوب متفاوت نامزدهای انتخاباتی را دارد تکیه کنی، بدون شک دریافت تو نسبت به ائتلاف سعودی-امریکایی کاملاً منفی خواهد بود و براین اساس و در اولین اعلام موضع رئیس جمهوری امریکا جو بایدن در باره رابطهاش با پادشاهی در سخنرانی دو روز پیش که به اولویت بندیهای خارجه دولتش پرداخت، متعهد شد همکاری با پادشاهی و از پشتیبانی آن برای مواجهه با تهدیدها و حفظ حاکمیت و خاک آن ادامه دهد و این یک موضعگیری موردی نبود بلکه روز یکشنبه گذشته دولت رئیس جمهوری جدید در اولین بیانیه رسمی خود درباره روابطاش با سعودی اعلام کرد، به پادشاهی برای محاسبه کسانی که به خاکش حمله میکنند، کمک میکند و وزارت خارجه امریکا اعلام کرد، «ایالات متحده به شدت حملات اخیر به ریاض پایتخت سعودی را محکوم میکند». این دو موضعی که دولت امریکا در یک هفته گرفت، شاید کسانی را که « راه وارونه میروند» غافلگیرکرده باشد و منظور من کسانی است که سناریوهایی را براساس برداشتهای شخصی یا شاید آرزوهای خود ترسیم میکنند، اما افرادی که با حقیقت ائتلافهای کشورها براساس منافع و محاسبات سود و زیان آشنایی دارند، بدون شک این دو موضعگیری مثبت آنها را غافلگیر نکرد و آنها را مسئلهای طبیعی میدیدند. و ازآنجا که پادشاهی تنها با اظهارات وی پس از به دست گرفتن پست ریاست جمهوری تعامل میکند و نه به عنوان نامزد انتخاباتی، از تعهد رئیس جمهوری امریکا برای ادامه همکاری با پادشاهی و حمایت ازآن در مواجهه با تهدیدها و حفظ حاکمیت و سرزمیناش استقبال کرد.
آیا این بدین معناست که مواضع سعودی- امریکایی کاملاً با هم منطبقاند؟ آیا هیچ اختلافی در مواضع سیاسی آنها وجود ندارد؟ بدون شک نه. اختلافات سیاسی مسئلهای عادیاند که میان متحدان روی میدهد حتی اگر کشورها از نظر سیاسی مواضع نزدیک به هم داشته باشند. میان اختلافات برسرمسائل استراتژیکی مانند جنگ با تروریسم، ثبات در منطقه، ثبات بازاهای جهانی نفت و مقابله با سیاست توسعهطلبانه ایران و اختلاف درباره جزئیات دیگر، هرکشوری دیدگاه خود را در تعامل با آنها دارد حتی با تجدید نظر موقتی واشنگتن در فروش سلاح که قابل پیشبینی بود، تصمیمی که همیشه در مراحل انتقالی قبلی روی داده و همه دولتهای جدید امریکایی دست به بازنگری سیاستهای کنونی خود پیش از اتخاذ تصمیم نهایی میزنند. درباره جنگ یمن، وقتی که از رئیس جمهوری امریکا میپرسند که آیا او به «حمایت امریکا از عملیات هجومی» پایان میدهد چطور؟ البته دولت امریکا حق دارد موضعی را که مناسب میبیند بگیرد و درهمانحال پادشاهی نیز حق دارد موضعی را که موجب حفظ امنیت و ثبات آن میشود داشته باشد؛ اساس جنگ، انقلاب حوثی علیه دولت قانونی در یمن است و در طول سالهای جنگ نیز علیه همه راه حلهای سیاسی که سازمان ملل متحد ارائه داد و همه اطراف با آن موافقت کردند برخاست با تأکید نقطه بسیارمهم تمایل امریکا در پایان بخشیدن به این حمایت، به طوری که واشنگتن تمایل دارد تلاشهای دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ یمن را تقویت کند و این همان موضع سعودی است که براساس آن کار کرد و تلاش میکند از رسیدن به راه حل سیاسی فراگیر برای بحران یمن حمایت کند، همانی که پادشاهی در بیانیهای که موضع ایالات متحده بر اهمیت حمایت از تلاشهای دیپلماتیک در حل بحران ترجمه کرد. ریاض تأکید کرد«در این چارچوب چندین گام مهم برای تقویت فرصتهای پیشبرد روند سیاسی برداشت از جمله اعلام آتشبس ائتلاف به شکل یک جانبه و درپاسخ به دعوت دبیرکل سازمان ملل متحد»؛ یعنی اینکه واشنگتن و ریاض حتی با داشتن اختلاف درجزئیات پرونده جنگ یمن بر حمایت از تلاشهای دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ با هم توافق دارند. فراتر از این، مشاور امنیت ملی رئیس جمهوری جک سولیوان اعلام کرد، دولت امریکا مشورتهایی در این باره با مقامات بلند پایه سعودی انجام داد. اگر این همآهنگی سطح بالا و تفاهم میان دو کشور متحد نیست، پس همآهنگی و تفاهم کجاست؟
بی شک رئیس جمهوری بایدن بعد از اینکه 35سال را در مجلس سنا سپس به عنوان معاون رئیس جمهوری سابق اوباما گذراند از تجربه سیاسی بزرگی برخورداراست. او با تجربه وسیعی که دارد خوب میداند کشورش نیازی جدی به متحد منطقهای همچون سعودی دارد که در ایجاد ثبات در منطقه و جهان نقش خود را دارد. دو کشور درباره مسائل استراتژیک با هم توافق و درمسائل فرعی با هم اختلاف خواهند داشت. هرکشوری منافع خود را دارد که حق دارد ازآنها محافظت کند و در این اختلافی وجود ندارد که کشوری همانند پادشاهی توانسته همیشه واقعیت سیاسی خود را در ائتلاف تاریخی با ایالات متحده تحمیل کند و ابزاری برای محافظت ازمنافع خود و نگه داشتن متحدان خود دارد همانگونه که متحدانش دارند. ائتلاف کشورها منت گذاردن بر طرف دیگر نیست بلکه از منابع متقابل و عناصرقدرتی که متحد دارد سرچشمه میگیرد که حتی کشورهای بزرگ به آنها نیاز دارند و نمیتوانند ازآنها بی نیاز باشند.