داستان نقشههای بیمار دردناک است وقتی انتظار پزشک از آن سوی دریاها و درمان از آزمایشگاههای دور را برگزینند. تمایل بیمار به بهبود در هر درمانی اساسی است. تجربهها میگویند، کشورها از بیرون سقوط نمیکنند مگر اینکه داخل شکننده و بیمار باشد. تبلور اراده فراگیر میهنی در این راستا اساسی است. و شاید به همین دلیل باشد که هر قیمومیت خارجی تلاش میکند همبستگی هموطنان را ازهم بگسلاند و خطوط تماس ملتهبی میان آنها به وجود بیاورد. اینگونه است که تعصبهای کهنه برانگیخته میشوند که با هراسهای نوپدید به هم میرسند تا مردم را تکهپاره و آنها را میان سنگرهای روبه روی هم، تقسیم کنند. در منطقه ویران خودمان تجربههای عریان و شگفتیهایی که انتظار نداشتیم دیدیم. دیدیم ارتش عراق در زمان صدام حسین از مرزهای ایران عبور میکند. بعد دیدیم بغداد بدون تأیید تهران از تشکیل دولت عاجز میماند. دیدیم سوریه بازیگر اول در لبنان است که نخها و عروسکها را به حرکت وامیدارد سپس دیدیم شبه نظامیان لبنانی از مرزها میگذرند تا از نظام سوری دفاع کنند. و دیدیم چگونه استحکام خود را از دست میدهد و بادهای تجزیه یا تروریسم به درون آن میوزند. و دیدیم کشورهایی را که ثبات خود را از دست میدهند و وحشتزده زیر شنل قدرتهایی پنهان میشوند که صدا و ارادهشان را مصادره کردند.
سخنهای بسیار در باره دارو و تریاق مورد انتظار میرود، نه از عراق بلکه از یک معامله امریکایی-ایرانی. به احتمال زیاد مسائل پیچیدهتر ازآن است که بسیاری گمان میکنند. طی چند دهه ایران تلاشهای هولناکی کرد و حملات گوناگونی انجام داد تا بند امریکایی را ببرد که گمان میکرد از ثبات و استمرار چندین کشور در منطقه را حفظ میکند. در اندک سالهای گذشته دولت امریکا جنگ تحریمها را به راه انداخت تا نخ ایرانی را که بر تصمیمگیری در چندین نقشه پیچیده شد تا آنها را جذب خود کند و در دایره نقشههای بیمار افتادند، ببرد. سفر بایدن با پروندههای خاورمیانه هولناک همچنان در آغاز راه است. آنچه بسیار مهم است اینکه دولت امریکا خوانشی درست از آنچه تغییر کرده و روشن شده داشته باشد و تنها بازتاب افکار کهنه نباشد که نمیتواند نقشههای بیمار را درمان کند بلکه تعداد زیادی بزاید.
ثبات، پایههای مشخصی در خاورمیانه دارد و پادشاهی عربی سعودی در اول آن ستونها قراردارد. شایسته است دولت بایدن در نقطه و حجم تغییراتی که سعودی شاهدشان بوده درنگ کند که به خشکاندن منابع افراطگرایی و گشودن دروازههای امید به روی نسلهای جوان کرد که اندیشه تندروی پیش از آن تلاش میکرد آنها را به سوی زمین بازی تروریسم بکشاند. استناد به گزراشها و گاهشمارهای فاقد دلیل برای صدور احکام یا پراکندن فضاهای بی اعتمادی با متحدان، بی شک اثری منفی بر ثبات منطقه و توان دولت بایدن برای ایفای نقش سازنده درآن خواهد داشت.
سوریه بیمار سودی به حال کسی ندارد. نه برای مردمش و نه برای همسایگان آن. نه برای منطقه و نه برای جهان. بدون شک برای گذاردن این بخش درهم پیچیده از جهان که آن را خاورمیانه مینامیم در راه ثبات و جستوجوی شکوفایی مفید نیست. منظور من سوریه بیمار است، سوریهای که همچنان براثر جنگهای ویرانگری که در خاکش به راه افتاده بود، خون میچکد. منظور من آن کشوری است که میلیونها نفر از مردمش در اردوگاههایی نزدیک مرزهایش نظارهگرند و جرأت نمیکنند برگردند یا به آنها اجازه بازگشت داده نمیشود. کشوری که نهادهای رسمیاش برهمه خاکش کنترلی ندارند و امروز زیر چندین پرچم زندگی میکنند. کشوری که متحدان و دشمنان در تصمیمگیری برای آن با هم مشارکت دارند پس از اینکه معروف بود تصمیمگیری آن سوری ناب است. و مسئله یک ادعا نبود، حافظ اسد نه به واشنگتن و نه به مسکو اجازه نداد سیاستهایی را به او دیکته کنند. بشار اسد پیش از آنکه نقش سوریه براثر عقبنشینی از لبنان و با شعلهور شدن «بهارش» با همه توجیهات و پیچیدگیها و هراسهایش نهادهایش متلاشی شوند، گام درهمان راه نهاد.
سوریه بیمار برای هیچ کسی مفید نیست. بدون شک برای لبنان که شاهرگهایی آن را به سوریه پیوند میزنند و محال است بتوان آنها را قطع کرد، فایدهای ندارد؛ شاهرگهایی که بدون شک با گذرگاههای قاچاق غیرقانونی فرق دارند که «عهد قوی» در متلاشی کردن شبکههای آن ناکام ماند که آن را میان ضعیفترن دورهها در دفتر ضعیفان گنجاند. حقیقت اینکه سوریه بیمار ناتوان از بازگرداندن ثبات و برگرداندن مردم خود، یک طرح همیشگی برای برهم زدن ثبات لبنان است و ریختن روغن بر آتش شعلهور به دلایل دیگر است. نیازی به یادآوری شاهرگهای باز میان سوریه و عراق براثر جغرافیا و تاریخ نیست که خود یادآور حضور «دولت داعش» بر بخشهای گستردهای از خاک دو کشور شد.
اگر سوریه بیمار در دل خود خطر زایش تروریسم برخاک خود یا عبور به آن را دارد، همزمان خطر این را دارد که صحنه جنگهای فرساینده یا جرقه جنگی باشد که از مرزها عبور میکند. واقعیت اینکه جنگی اسرائیلی علیه اهداف ایرانی در سوریه درجریان است و تهران تاکنون پاسخ ندادن را برگزیده که ممکن است به رویارویی گسترده بکشد که روسیه اجازه آن را نمیدهد هرچند با ضربههای موضعی اسرائیلی علیه «استقرار ایرانی» مخالفت نکرده است.
عراق بیمار نیز نه برای مردمش و نه ثبات منطقه مفید نیست که میزان تجزیه و فقر و ناامیدی درآن بالاست. آنچه از مدت زمانی نه چندان کوتاه و عجیب میبینیم و میرود تا به قواعدی مسلم تبدیل شود. نیروی هوایی ترکیه به اهداف کردی در داخل عراق حمله میبرد. ارتش ترکیه مراکز ثابتی در درون خاک عراق برپا میکند. در مقابل ایران به مدیریت بغداد از تهران یا به وسیله گروههایی که به پایتخت عراق به وسیله قیمومیت وارداتی از تهران «رسیدگی میکنند»، بیشتر چنگ میزند. بی هیچ اغراقی هرکسی که اوضاع را دنبال کند به سادگی درمییابد، عراق درحال حاضر وارد نبردی سخت برای تکمیل ایجاد نهادهایی شده که نماد قدرت آن برای تصمیمهای حاکمیتی و دفاع از ثبات و منافعش باشد. وضعیت کنونی بغداد با تهران یادآور رابطه بیروت با دمشق درسالهای سپری شده است و بازی ابزار داخلی و ویترینهای ساختگی و پوشیده با شعارهای بزرگ شبیه است که صاحبان آنها انواع برتری را برشهروندان خود اعمال میکنند علاوه براینکه آنها را میترسانند. همین را هم میتوان درباره خود لبنان گفت. لبنان بیمار نه برای مردمش و نه همسایگانش مفید نیست. همین مسئله درباره یمن نیز صادق است.
خطرناکترین اتفاقی که ممکن است بیافتد اینکه تجربههای گذشته تکرار شوند. اینکه سرنوشت کشورها در غیاب نمایندگان آنها رقم بخورد درحالی که آنها به خواستهها و منافع حقیقی ملتهای خود آگاهترند. بسیار خطرناک خواهد بود که برای برخی پایتختهای خاورمیانه مسلم شود به هربهانهای حق مدیریت پایتختهای دیگر را دارند. قدرت ملتها و گروهها برای مقاومت در برابر چنین سمت و سویی شکلهایی از مقاومت و خشونت و یأس و تندروی و تروریسم میزاید. تسلیم شدن در برابر موازنه پیش آمده قدرت برای ادامه و تغییر موازنههای تاریخی مسئلهای بسیار خطرناک است. دولت بایدن باید در مطالعه منطقه و ستونهای ثبات و اعتدال درآن تأمل کند. هر ناظر عاقلی حق دارد بگوید:« حواستتان به نقشههای بیمار باشد». درمان اشتباهی به التهابها دامن میزند.