محمد الرميحی
نویسنده و پژوهشگر و استاد جامعه شناسی در دانشگاه کویت
TT

مخالفت با چرخیدن در فلک ایرانی

کسی دقیقاً نمی‌داند مذاکرات میان طرف‌های مختلف در وین، ایران از یک طرف و چند کشور دیگر از جمله ایالات متحده از جهتی دیگر به کجا می‌رسد، اما از نظر تهران و دیگر پایتخت‌های شرکت کننده این ایالات متحده است که می‌تواند تصمیم بگیرد، مذاکرات به چه شکل به پایان برسد؛ با رفع برخی یا همه تحریم‌های اعمال شده بر تهران یا بازگشت به درگیری جدید که هیچ کسی نمی‌داند یا نمی‌تواند پیش بینی کند به کجا می‌کشد. در هر مسئله معمولاً دو احتمال وجود دارد(درست یا نادرست) یا (سفید یا سیاه)، در پرونده ایرانی به نظر می‌رسد رنگ‌ها گوناگونند. دولت باراک اوباما تلاش کرد نظام ایرانی را راضی سازد و به همه اعتراضات حتی از درون اتحادیه اروپای نزدیک تا خاورمیانه که مشکلات پیش آمده را بهتر درک می‌کند بی توجهی نشان داد و به سمت توافقی رفت به این امید که قدرت حاکم درایران را متقاعد سازد وارد روابطی طبیعی با جهان بشوند. این رویکرد شکست خورد و نوبت به دولت ترامپ رسید و تحریم‌ها را شدیدتر ساخت و بر سرکشی ایران افزوده شد و حالا بهانه‌ای برای پیش بردن سه سلاح در یک زمان به دست آورد؛ بازگشت به غنی سازی، شتاب بخشیدن به برنامه موشک‌های بالستیک و توسعه طلبی در پهلوی جهان عرب. ما اکنون در برابر یک مرحله مه‌آلود و مبهم سوم قرار داریم که از طرف امریکایی و ایرانی به راه‌های بسیاری می‌رسد که به این یا آن شکل در صورت وقوع اشتباه در محاسبات به شعله‌ور شدن سراسر خاورمیانه منتهی می‌شود. در این بین مسئله‌ای وجود دارد که شاید بتوان آن را (اراده نفهمیدن) از سوی طرف امریکایی توصیف کرد، با وجود اینکه این تعبیر به نظر ناقص می‌رسد، اما دلیل آوردن آن را روشن می‌سازد. رئیس هیئت مذاکره کننده در دوره اوباما جناب جان کری وزیرخارجه گفت او ( به فتوای سید علی خامنه‌ای در حرام دانستن بمب اتمی باور دارد) و با وجود خردهایی در مؤسسه سیاسی امریکا که می‌توان آنها را به تاب خوردن توصیف کرد، اما این اظهار نظر دلیلی است بر (اراده نفهمیدن) پیش گفته. تاریخ فتوا همان طور که هردنبال کننده می‌داند، تاریخ متغیری است، یعنی فتوایی با فتوای دیگر باطل می‌شود اگر ضرورت حکم کند. اما خلاصه این بی ثباتی و حرکت تاب‌وار نشان می‌دهد نظام ایرانی(تهدید جهان) و اصرار بر راندن کشتی خود در خشکی را برگزیده و باز به سمت غنی سازی تحریک آمیز برمی‌گردد و بازوهای خود را با ددمنشی نگران کننده و ویرانگر در پهلوی جهان عرب به جلو می‌برد و اوضاع اقتصادی و معیشتی در لبنان رو به ویرانی می‌رود با رویکرد قبضه کردن حکومت و کشور توسط بازوی آن یعنی «حزب الله». پیروان خود در یمن را وامی‌دارد تا کشور را به سمت آشوبی رو به فقر و بیماری و بی سرو سامانی بکشند. و با سلاح از یک نظام سرکوبگر در سوریه حمایت می‌کند که میلیون‌ها مهاجر و کشته برجای گذاشت. البته باید از آنچه در داخل ایران می‌گذرد که فروپاشی اقتصادی و سرکوب سیاسی بی سابقه در تاریخ کشور را دیگر همه می‌دانند، گذشت. آیا در تهران نیز (اراده نفهمیدن) وجود دارد، یعنی نفهمیدن همه آن گام‌های تحریک آمیزی که در زمانی منجر به شعله‌ور ساختن جنگی می‌شود که نه کسی می‌داند و نمی‌تواند پیش بینی کند چه نتایجی به بار خواهد آورد که بدون شک ویرانگر خواهد بود. هفته گذشته روزنامه البلاد گفت‌وگویی برگزار کرد که شاهزاده ترکی الفیصل به عنوان سخنگوی اصلی و شماری از همکاران علاقمند به موضوع مهمان بودند. شاهزاده مخزنی از دانایی و حکمت دارد. آن گفت‌وگو به شکل وسیعی منتشر شد و می‌خواهم به برخی نقطه‌های آن اشاره کنم؛ افکاری که مطرح شد به نظرم تجسم بخش افکار اکثر دنبال کنندگان این پرونده در جهان عرب است. او آشکارا گفت( ما هیچ دشمنی در دل خود نسبت به مردم ایران نداریم) و من یقین دارم که این احساس هر شهروند عرب در کناره مقابل ایران است. آنچه در داخل ایران روی می‌دهد مسئله‌ای است که به خود ملت ایران برمی‌گردد و مسئله خاص آنهاست. او افزود( اما باید از امنیت خود محافظت کنیم و این تحقق توازن قوی با آن را ایجاب می‌کند). چرا که ( تنش آفرینی در منطقه هر روز بلکه هر ساعت روبه افزایش دارد که دروازه‌های منطقه را به روی بی ثباتی و آشوب بیشتر باز می‌کند). شاهزاده ترکی سپس گفت( خطر در برنامه هسته‌ای ایران خلاصه نمی‌شود، بلکه خطر در سلوک تهدید آمیز آن کشور در طول چهار دهه گذشته است به طوری که در امور داخلی کشورهای ما دخالت می‌کند). او هشدار داد( باید خود را برای روزی آماده کنیم که رهبری ایرانی به قدرت هسته‌ای دست یابد) و ( باید خود را برای همه احتمالات آماده سازیم). این خلاصه است و می‌تواند زنگ هشداری با صدای بلند از فردی باشد که مسائل بسیاری از پرونده‌ها را که در صحنه خاورمیانه مورد بررسی قرار می‌گیرند، می‌داند. شاهزاده ترکی در تحلیل وضعیت و خوانش استراتژی احتمالات، ارزش معرفتی بالایی افزود. خوانش من از آنچه گفته شد این است که احتمالا ایران به بمب اتمی جنگی دست یابد که شاید خیلی هم دور نباشد و با خوانش و باورهای جناب آقای جان کری و درکش(از فتواها) تفاوت دارد. همچنانکه تنش آفرینی در همه صحنه‌هایی که ایران درآنها بازوهایی فعال یا خفته دارد، عنوان آینده یا کنونی بر این خواهد بود که قدرت حاکم در تهران فرض می‌کند با این کار موضع امریکا را به سمت رفع سریع تحریم‌ها، دست کشیدن از رویارویی و تسلیم شدن به شرط‌های ایران بکشاند. صحنه پیچیده است، تضاد منافع و روندهای ناهموار سیاسی میان دو قدرت اثرگذار و شاید هم خط و نشان کشیدن میان آنها برای کشاندن منافع به نقطه‌ای دورتر از صحنه خاورمیانه، همه اینها با احساس نزدیک بودن به پیروزی(از نظر ایران) روبه رومی‌شود که از سوی سخنگویان در رسانه‌های جهانی از تهران می‌شنویم. شاهزاده امیر ترکی در بیان دیدگاه روشن درباره اینکه چه باید بکنیم متوقف نشد و گفت( باید به شکلی پیوسته برای عبور از عوامل کوتاهی کار کنیم و از اختلافات بگذریم تا مهیای رویارویی با همه احتمالات بشویم). به نظر من یکی از احتمالات ممکن شعله‌ور شدن درگیری مستقیم است. تاریخ در بیش از یک رویداد به ما یادآورمی‌شود، تلاش برای راضی ساختن، به بدفهمی بسیاری منجر می‌شود و کسی را که امتیازهایی به او داده شده به درخواست امتیازهای بیشتر می‌کشاند و وجود انبارهای سلاح و ایدئولوژی توسعه‌طلبانه برای رسیدن به نقطه جوش کمک می‌کنند؛ این معادله در کشیده شدن به سمت شعله‌ورشدن درگیری مسلحانه به خطا نمی‌رود. امنیت ملی جهان عرب امروز از چندین جهت مورد تهدید است و امت عرب در همه مناطق درگیری هزینه را می‌پردازد و در عین حال همه مجامع بزرگ آن با تسلیم شدن به استعماری جدید یا چرخیدن در فلک نظام ایرانی یا هر فلک دیگر مخالفت می‌کنند.

پایان سخن:

وزیر خارجه ایرانی می‌گوید( ایران خواهان جنگ نیست)، نمی‌دانم ارسال سلاح به حوثی‌ها و ویران ساختن لبنان و عراق به دست میلیشیای وابسته به خود را چه می‌نامد؟