انعام کجه جی
روزنامه نگار ونویسنده
TT

مسخ‌ها و گاوها

دیگر پنهان نیست که سال‌هاست قطعات به سرقت رفته آثار باستانی عراق، سوریه و مصر در حراج‌های جهانی به شکل علنی به فروش می‌روند که انگار ملک قانونی کسانی است که با آنها تجارت می‌کنند. پیش می‌آید که این سفارت یا آن وزارت دست به اعتراض می‌زند و برنامه فروش را متوقف می‌کند. و معمولاً در تلاش‌ها ناکام می‌مانند. تا زمانی که خریداری هست و پول‌های هنگفت می‌پردازد، کار حفاری و قاچاق هرگز متوقف نمی‌شود. گروه‌هایی هستند که از این راه زندگی می‌کنند و از آن ارتزاق.

خبر جنجال‌برانگیز روزهای پیش، دستگیری نماینده پیشین مصر و کشف قطعات ارزشمند در حوزه اوست. آنچه روزنامه‌ها و شبکه‌های تلویزیونی از قطعات ضبط شده منتشر کردند نشان می‌دهد آنچه داشته برای تجهیز یک موزه کوچک کافی است. او اولین تاجری نیست که یک باند قاچاق آثار باستانی را مدیریت می‌کند و آخرین نیز نخواهد بود. در سرزمین مصر چندین برابر آن مسائل خنده‌داری که المتنبی در آن دیار دید، آثار باستانی وجود دارد. حتی گفته می‌شود سه چهارم آثار باستانی مصر هنوز در زیر زمین‌اند.

هیچ کشوری نیست که چنین ثروتی داشته باشد. به همین دلیل آدم با خواندن اخبار افراد که در دل قاهره و وسط شلوغی معروفش حفاری می‌کنند شگفت‌زده نمی‌شود که کف زمین را می‌شکافند و خاک را زیر و رو می‌کنند و چند متر پایین می‌روند و به یک قطعه فرعونی، قبطی، یونانی، اسلامی و ... دست پیدامی‌کنند. مجسمه‌ها، زیورها، کوزه‌ها و مهره‌هایی که هنوز زیر هر وجب سرزمین محروسه دفن شده‌اند، این جدای از تابوت‌ها و مومیاهایی که قابل قیمت‌گذاری نیستند.

عامه مردم بر مجسمه‌ها نام «مساخیط» گذاشته‌اند. مفرد این کلمه جمع مسخوط است. وقتی می‌گوییم سَخَطَ فلان علی فلان(فلانی از فلانی خشمگین شد) به معنای آن است که از او متنفر شد و براو خشم گرفت. و همان طور که طبیعت به کشورها نعمت نفت، گاز، فسفات، الماس و طلا ارزانی کرد، مصر هدیه نیل است و نفتش آثار فرعونی. و حتی موزه‌هایش برای نمایش همه آنچه در انبارهایش انباشته شده کافی نیستند. به همین دلیل اندک سال‌هایی پیش، کسانی پیدا شدند که پیشنهاد دادند آثار تکراری و اضافی را به خارج بفروشند و از عایدات آنها استفاده کنند. همان زمان، روزنامه «المانیتور» امریکایی گزارشی از خبرنگارش در قاهره منتشر کرد که درآن آمده بود:«اگر مصری‌ها یک روز صبح با خبر فوری بیدار شوند با این مضمون که آثار ملی مصر در حراج‌های علنی بین‌المللی به فروش می‌رسند چه می‌شود؟».

آیا مساخیط شکم گرسنه‌ای را سیرمی‌کنند؟ بیماری را درمان؟ آیا قسط‌های دانشگاه را می‌پردازند؟ مصر صادر کننده پنبه به سراسر جهان بود. و می‌تواند سنگ‌های قدیمی صادر کند به شرط آنکه حکومت تصمیم گیرنده باشد و نه باندهای قاچاق. بعید می‌نماید که مجسمه‌ها به حراج‌های لندن، پاریس و نیویورک هجوم ببرند و ثروتمندان و علاقمندان رؤیاهای خود را در خریدن قطعه‌ای از تاریخ بشریت، سپیده دم تمدن‌ها محقق کنند.

دنیا برسر صاحبان این تفکر زیر و روشد. هیچ کسی با تجارت میراث ملی و قطعات تحفه و نادر تاریخی موافقت نمی‌کند. شاید کسی باشد که درنگ کند تا بپرسد معنای نادر بودن چیست، چون تعیین کننده ارزش این است. اگر مجسمه‌های کوچک شبیه به هم هزاران هزار باشند که از زمین مصر مانند قارچ به وفور ریشه سیب‌ زمینی بیرون می‌زنند چطور؟ آیا آن ریشه سیب زمینی که فاتن حمامه را در فیلم «الحرام» کشت به یاد دارید؟

مردم مصر به دره‌های خود آشناترند. اما درعراق و سوریه، گروه «داعش» بر آثار خشم گرفتند و موزه موصل را نابود ساختند و سر مدیر آثار تدمر را قطع بریدند. نادان‌ها، گاوهای بالدار آشوری و مناره‌های اسلامی را نابود ساختند. هنوز مقامات محلی و اطراف بین‌المللی از پاک کردن ویرانی ناتوانند. و اگر از یک عراقی بپرسید کدام یک را ترجیح می‌دهد: گاو بالداری که پرواز می‌کند تا در اطراف هرم حمورابی در موزه پاریس بچرخد یا ایستگاه برقی که او را از گرمای سوزان پوست کن تابستان نجات دهد؟ پاسخ معلوم است:« چه کسی تضمین می‌کند که قیمت گاو در جیب همان باند نرود؟».