سلیمان الحربش
TT

چگونه فکرمی‌کنند و چطور به اشتباه می‌افتند؟

تفاوت درتفکر و تصمیم‌گیری میان تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان که این روزها درجریان است بیان چند نکته را ضروری می‌سازد:
اول: سیاست نفتی پادشاهی عربی سعودی پیش از هرچیز تابع منافع ملی پادشاهی و پس از آن روابطش با جهان است. و اینها نسبت به آنچه جهان معاصر ما را متمایز می‌کند به شکلی که میثاق سازمان ملل متحد برآن مهر تأیید زده، بدعت نیست.
دوم: این سیاست نفتی که در آن با دیگر کشورهای عضو «اوپک» و دیگر کشورهای تولید کننده و صادرکننده همآهنگی می‌کنیم گاهی با منافع دیگر کشورها همآهنگ است و گاهی هم نیست و درگذشته‌ای نه چندان دور دیدیم رئیس جمهوری سابق امریکا دونالد ترامپ در مدخل کاخ سفید ایستاد تا از گروه «اوپک پلاس» به دلیل تصمیم تاریخی‌شان تشکر کند که درآن زمان صنعت نفت امریکا را نجات داد با توجه به تصمیم به کاهش بسیار زیادی که درآن زمان گرفته شد که 9.7 میلیون بشکه در روز بود و امروز می‌بینیم رئیس جمهوری بایدن دستور برداشت از ذخیره استراتژیک را می‌دهد و خشمی که «اوپک پلاس» نشان داد که همیشه به افزایش مشخصی که آن مجموعه تصمیم می‌گیرد پایبند است.
سوم: سیاست نفتی پادشاهی بر اصولی قراردارد که بندهای اول میثاق «اوپک» مشخص کرده و مهم‌ترین آنها تأمین منابع برای مناطق مصرف و حفاظت از منافع کشورهای دارای ثروت و ثبات بازار است. و تکرار می‌کنم، تأمین منابع در اولین میثاق رسمی که توسط کشورهای صادرکننده نفت منتشر شده درج شده و نه از سوی کشورهای وارد کننده آن؛ و حتی گامی که پادشاهی و شرکای آن درماه آوریل 2020 برداشتند از آنچه به آن «تأمین منابع» می‌گوییم، فراتر رفت.
به نظرنمی‌رسد این ملاحظات و اصول مشخص سیاسی درون آن برای برخی دوستان ما روشن باشد.
به اوراقی برگشتم که با توجه به نکته‌های جالبی که دارند نگه‌می‌دارم؛ و از جمله آنها بریده برخی مطبوعات خارجی است که اینجا برای خواننده ارائه می‌کنم:
روز28 سپتامبر 2016 روزنامه «فاینشنال تایمز» لندن از دکتر نک باتلر استاد «دانشکده سلطنتی» دانشگاه لندن و مشاور وقت ویژه نخست وزیر بریتانیا گوردن براون مقاله‌ای با این عنوان منتشرکرد:
«سعودی‌ها اگر به افزایش تولید ادامه دهند با آتش بازی می‌کنند». شاه‌بیت مقاله این است که سعودی‌ها باید تولید خود را کاهش دهند تا فضا برای «نفت صخره‌ای» امریکا باز شود و سهم خود را در بازار به دست آورد!!
این مقاله که توسط استادی نوشته شده که در دانشگاهی بسیار معتبر تدریس می‌کند، توسط استاد دیگری که محبوبیت بسیار زیادی بین دانشجویان اقتصاد و سیاست برخوردار است پاسخ داده شد؛ دکتر جفری ساکس، رئیس وقت «مرکز زمین» در «دانشگاه کلمبیا»ی امریکا. جفری ساکس متفکری آزاد و طرفدار بزرگ اصول توسعه پایدار و مبارزی سرسخت علیه فقردرجهان است.
استاد جفری در پاسخش به مقاله نک باتلر که همان روزنامه درتاریخ 30نوامبر2016 منتشر کرد می‌گوید:
امیدوارم سعودی‌ها این توصیه را به دلیل خطاهایی که در دل خود دارد نایده بگیرند از جمله:
*عاقلانه نیست نفتی که هزینه هر بشکه تولید آن بیین 5 و 10 دلار است فضا را برای نفتی بازکند که هزینه تولید هربشکه آن بین 50و 60 دلار است و این نقطه نیازمند هیچ توضیحی نیست جز اینکه نمونه‌ای عالی از قدرت بازدارنده اخلاقی نزد برخی دانشمندانی است که مسئله عدالت در جهان معاصر ما بردوش آنها سنگینی می‌کند.
استاد جفری ساکس گفته‌های استاد بتلر درباره تأثیر پاسخ ندادن سعودی به خواسته‌اش درباره سطح بیکاری در صنعت نفت امریکا را با اشاره به اینکه کار در صنعت نفت از 0.1 درصد از نیروهای شاغل امریکا فراتر نمی‌رود، رد می‌کند.
و خلاصه سخن اینکه دوستان ما درخارج از صواب و درستی دور شده‌اند؛ و حتی وقتی تلاش می‌کنند مواضع خود را توضیح دهند از حکمت و درک باطن مسائل به دور می‌شوند. آنها در بسیاری موارد برای ما نظریه‌پردازی می‌کنند به گونه‌ای که ما عنصری ساکت و خاموشیم که هیچ نقشی در تصمیم‌گیری نداریم.
مقاله‌ام را با آنچه مایه حیرتم می‌شود به پایان می‌رسانم وقتی به خواندن بیانیه «گروه بیست» در رم و آنچه در یکی از بندهای آن آمده برمی‌گردم. در این بند بر اهمیت مشورت با «باشگاه جهانی انرژی»(با مرکزیت ریاض) به منظور تضمین ثبات و شفافیت و کارآمدی برای بازارهای انرژی تأکید می‌شود. و شاید خواننده‌ای مانند من سراغی از سرنوشت این بیانیه و دیگر بیانیه‌هایی که با اجماع صادر شده‌اند بگیرد.