رضوان السید
اندیشمند،نویسنده، دانشگاهی و سیاست‌مدار لبنانی و استاد تحقیقات اسلامی در دانشگاه لبنان
TT

«صنعا را باید هرچند سفر به درازا کشد»!

کنفرانس مطبوعاتی روز یکشنبه 26/12 سرتیپ ترکی المالکی سخنگوی نیروهای ائتلاف حدفاصلی بود بین تاکتیک راه حل سیاسی به هر قیمتی و بازگشت به قطعنامه‌های قانونی بین‌المللی به خصوص قطعنامه شماره2216 که به معنای بازگرداندن یمن با مبارزه است تا وقتی که پایان بخشیدن به جنگ از راه دیپلماتیک ممکن نباشد!
دقیقاً یک سال پیش جریان‌های سیاسی درحزب دموکرات، حاکم جدید در ایالات متحده بر سقوط یمن به دست حوثی‌ها شرط می‌بستند و به نظر آنها تصمیمات رئیس جمهوری جدید جو بایدن در قبال یمن و پادشاهی مسئله را به این سمت می‌برد. فرستاده سازمان ملل نیز تغییر کرد و مشخصاً یک فرستاده امریکایی برای یمن تعیین شد. دو فرستاده امریکایی و بین‌المللی برسراینکه چه کسی زودتر با نمایندگان حوثی‌ها دیدار کنند مسابقه گذاشتند و دیگر اینکه هریک برای قانع ساختن جنگجویان «آزادسازی» چه وعده‌هایی بدهند تا به مذاکرات ژنو، عمان یا اردن برگردند، اگر تعامل با « بیگانه‌ها» در میان داد و فریاد مرگ برامریکا و مرگ براسرائیل! همچنان برآنها دشوار باشد.
پس از سه یا چهار بار «تلاش» برای ملاقات‌، فرستاده بین‌المللی پیش از امریکایی از ابهام و وقت کشی خسته شد. اما کسانی که «برخوردار از کمک» حسن ایلو، نماینده «سپاه پاسداران» و نمایندگان «حزب الله» لبنان بودند به امریکایی نرم و مهربان و فرستاده مؤدب بین‌المللی اخیراً به صراحت گفتند، نه خبری از ملاقات است و نه مذاکره مگر بعد از آنکه مأرب در دست آنها سقوط کند!
پس از توافق استکهلم درباره الحدیده که رسیدن به آن از راه جنگ به دست آمد و ارتش ملی یمن و نیروهای مقاومت و ائتلاف روشی دفاعی درپیش گرفتند براین اساس که اولویت اجرای توافق استکهلم در دست گرفتن اسکله‌ها و بعد آتش‌بس و ورود به مذاکرات سیاسی است. حال آنکه هیچ چیز آن توافق محقق نشد و شمارش تخلفات حوثی‌ها ادامه یافت تا به بیش از هفتاد هزار مورد رسید، در میان حملات‌شان در همه جبهه‌ها و پیشروی در آنها و سرازیر شدن کمک‌های بین‌المللی به سمت آنها تا آن طور که گفته می‌شد با صلح وسوسه‌شان کنند. گزارش‌های بی‌طرف از سوی طرف‌های بین‌المللی و سازمان حقوق بشری درباره تخلفات نیروهای دولت قانونی و نیروهای ائتلاف ادامه یافت و اینگونه اختلاف در اردوگاه دولت قانونی و شورای انتقالی افزایش یافت.
حوثی‌ها و بعد از آنها ایرانی‌ها و «حزب الله» دریافتند که «استراتژی» بایدن تفاوتی با استراتژی مدیریت کننده اوباما ندارد! تا وقتی هدف بازگشت به توافق هسته‌ای است که ترامپ از آن خارج شده، باید با ایران خوب بود تا برگردد و همان طور که قبلاً عراق، سوریه و لبنان برای رسیدن به توافق سال 2015 با ایران ازبین رفتند، ایرادی ندارد که ایرانی‌ها این بار برای بازگشت به جامعه جهانی برکشور عربی جدیدی مستولی بشوند!
ایران اما به وسیله میلیشیای خود در یمن، لبنان، سوریه، عراق و غزه وارد جنگ‌های علنی شد تا به ایالات متحده، اروپایی‌ها و پادشاهی فشار وارد کند و در این حملات زمینی، دریایی، پهپادی و پرتاب موشک‌های بالستیک استثنایی قایل نشد و به مکه، ریاض، خمیس، مشیط، جازان، عسیر، تأسیسات نفتی، کشتی‌ها در دریای عرب و باب المندب تا حملات شبه روزانه به اردوگاه پناهدگان در مأرب رسید!
وقتی ائتلاف عربی تصمیم گرفت به کمک دولت قانونی برود، مدعیان حکمت و شرایط عینی به چند بخش تقسیم شدند. برخی از آنها گفتند، یمن مرداب است و هرکسی وارد آن شده با شکست بیرون آمده است. برخی هم گفتند، مشکلات یمن داخلی است و درست نیست درآن دخالت کرد همانگونه که در سوریه و عراق و لیبی نمی‌توان دخالت کرد. غربی‌ها اما پیش از ریاست جمهوری ترامپ حوثی‌ها را بیچاره و ستمدیده درنظرمی‌گرفتند و برای آنها ثابت نشد رابطه‌ای با ایرانی‌ها دارند!
یمن اولین خاستگاه عرب‌هاست و بیابان و دریاهایش مایه مسرت آنهاست جدای از اینکه اقیانوس‌هایش به عنوان دروازه اصلی اقیانوس هند است و برای دریانوردی جهانی اهمیت بسیار زیادی دارد. به این و آن دلیل روشن بود که ایران از همان ابتدا قصد داشت صحنه‌ای را که در عراق، سوریه و لبنان خلق کرد، در یمن تکرار کند: میلیشیای مسلحی که برای اهداف مختلف به کارمی‌گیرد تا پادشاهی و امنیت دریایی را تهدید کند و بد نیست یک تغییر جمعیتی مذهبی مانند آنچه در سوریه و عراق اتفاق افتاد شکل گیرد!
همه اینها برای هرکسی که دو چشمی داشته باشد واضح بود و کسی که از درس همسایه‌ها عبرت نمی‌گیرد ناچار می‌شود از زخم پیکرش درس بگیرد و یمن به هرحال مانند لبنان، سوریه و عراق بخش‌هایی از این پیکرعربی‌اند که ایران در تکه‌تکه کردن و نابودی مردمش نقش اساسی داشته است.
سرتیپ ترکی المالکی گفت، پادشاهی کینه نمی‌ورزد اما فراموش نمی‌کند، ما مردمانی شکیباییم و خشم نمی‌گیریم، اما اگر خشم بگیریم پاپیش می‌گذاریم. دیگر تحمل تخریب حوثی و ایرانی امکان پذیر نیست. دیگر تهدید پادشاهی غیرقابل تحمل است. و به همین دلیل باید به اصل مسئله برگشت پس از آنکه دیپلماسی بی‌فایده شد و صبر استراتژیک به کارنمی‌آید. پیروز آن نیست که اول می‌خندد بلکه پیروز کسی است که آخر می‌خندد. و البته نجات یمن پس از این نفوذ دردناک، سخت و بسیار دشوار است. اما این جنگ که ارزشمندترین جان‌ها و دارایی‌ها را می‌گیرد، نجات بزرگی برای همه عرب‌ها در خود دارد پس از آنکه همه آنها امنیت، کرامت، ثبات، دین و انسان بودن‌شان را خوب آموختند! حمله به خانه خدا عادی شد و ایرانی‌ها سخن از استیلا بر چهار یا پنج پایتخت عربی می‌زنند!
بعد از این روزگار تلخ که دور و نزدیک به امنیت عربی نفوذ کردند، پادشاهی برای محافظت از خانه و حریم و انسان و حاکمیت به مقابله برخاسته است.
کاش جمله‌های انشایی یا شاعرانه بود آنهایی که دراینجا به یاد می‌آورم و تکرار می‌کنم همچنانکه رؤیاهایی مانند رؤیاهای بازگرداندن اندلس نیستند، بلکه چالش‌هایی حقیقی و بسیار واقعی‌اند. در زیرفشار و وحشت آنها حدود یکصد میلیون عرب رنج می‌برند از جمله سی میلیون یمنی. از ما می‌خواهند تسلیم شویم همان طور که دربرابر از بین رفتن سوریه، عراق، لیبی و لبنان تسلیم شدیم. قطعنامه‌های بین‌المللی خبر و برکتند. اما جایگزین اهتمام و پایبندی عربی نیستد. قطعه آتش تنها جای خود را می‌سوزاند. و داغدار مانند مستأجر نیست. دیگر آنکه قطعنامه شماره2216 شورای امنیت درباره یمن روشن وصریح است، اما چه کسی اجرایش کند؟ همچنین قطعنامه شماره 2254 درباره سوره و قطعنامه شماره1559 درباره لبنان. وقتی درسال 2004 قطعنامه‌ای به سود حاکمیت لبنان صادر شد هدف ازآن خروج ارتش سوریه و میلیشیا بود. سوری‌ها خارج شدند درحالی که میلیشیای ایرانی مسلح‌تر شدند. «حزب الله» بیشترین آزار و اذیت را برای کشورهای عربی در لبنان، سوریه و یمن داشته است. امریکایی‌ها تعدادی از اعضای آن را دستگیر کردند و مصری‌ها در سوئز و کویتی‌ها در کویت نیز. حزب یک شریک اصلی در فتنه‌ و جنگ‌ در یمن و علیه یمن است.
آری، «صنعا را باید، هرچند سفر به درازا کشد». صنعا آزاد می‌شود و امید در بیروت و دمشق و بغداد و غزه تازه می‌شود. گفته می‌شود درجنگ‌های صلیبی و حمله مغول‌ها برخی به مهاجمان خدمت کردند. اما گمان نمی‌کنم زمانی برای عرب‌ها مانند این زمانه بوده باشد که درآن همه جا مزدور می‌یابیم. پس ای پادشاهی شریفان و شجاعان:«صنعا را باید، هرچند سفر به درازا کشد»!