سرگرم تماشای فجایع زلزله بر صفحه تلویزیونها بودیم. صحنهها دلخراش بود. روستاهایی چنان ویران شده که گویی هرگز وجود نداشتهاند. و ساختمانهایی که حکم مجازات اعدام را بر ساکنان خود اجرا کردهاند. و نداهای کمکخواهی از زیر آوار که پنجه در پنجه زمان میافکنند و اغلب آنها را شکست میدهد. زمان برای کسی که از بیرون به آوار نگاه میکرد طولانی و سنگین بود. زمان قاتلِ کسی بود که گرفتار اسارتش میشد. و بورس مرگ دیوانهوار اوج میگرفت. دهها هزار خانواده، باقیمانده اشکهای خود فرامیخواندند. چقدر سخت است که خانه به ساکنان خود نارو بزند. چه دشوار است که بدل به قبری شود، پس از آنکه پناهگاه بود. چقدر سخت است که سقف بدل به دشمن شود، بعد از اینکه نگهبان بود. ساختمانها پراکنده شدند. دیگر خبری از بالکنها نیست. و پنجرهها، بودند. ساختمانها در تودههایی وحشتزده جمع شدهاند که دل و رودهشان پراکنده شده و بر گوشت کسانی که گمان میکردند از آنها محافظت میکنند، بسته شدند.
در سخن از زلزله با سیاستمدار عراقی کاملاً باز بود. وی ابراز اطمینان کرد که صحنهها وجدان جهانیان را میلرزاند و در درازکردن دست کمک درنگ نمیکنند. وقت ملاحظات یا گشودن دفترها نیست. در برابر وحشت فاجعه چارهای جز نهایت همبستگی وجود ندارد. و او در ارزیابیاش بر حق بود، زیرا کشورهای دور و نزدیک در انجام مسئولیتهای بشردوستانه خود تأخیر نداشتند.
گفت ما ساکنان منطقهای هستیم که روی خط زلزله قرار دارد. و طبیعت هر از گاهی مرتکب چنین جنایات وحشتناکی میشود. گویی این منطقه به قبرستانها و پناهندگان بیشتری نیاز دارد! گوشزد کرد که این زلزله وحشی نسبت به زمین لرزههایی که به دلیل سیاستهای زلزلهای منطقه را لرزاندند، کمتر وحشتناک است. از من پرسید، گمان نمیکنی تعداد قربانیان -هر چقدر هم زیاد باشد- کمتر از قربانیان زلزلهای است که از سال 1975 لبنان را میلرزاند؟ از وحشت آنچه که اتفاق میافتد کم نمیکنم. اما زلزله ناشی از جنگ عراق و ایران را به یاد میآوری؟ آن زلزله هشت سال طول کشید و رودخانهای از کشتگان و معلولان برجای گذاشت و ما تا به امروز هزینه میپردازیم.
سیاستمدار عراقی شروع به شمردن زمین لرزهها کرد. فراموش کردی که به بیستمین سالگرد حمله آمریکا به عراق نزدیک میشویم؟ زمین لرزهای که هنوز پس لرزههای آن متوقف نشدهاند، نه تنها در سرزمین عراق، بلکه در خاک نقشههایی که تاوان عدم تعادل ناشی از تهاجم به موازنههای تاریخی در این نقطه از جهان را میپردازند. در بین این دو زلزله، زلزله حمله عراق به کویت است که قرار گرفتن منطقه بر روی خط رانش زمین را تثبیت کرد. نمیتوان حمله اسرائیل به بیروت در سال 1982 و دیدن اشغال یک پایتخت عربی توسط ارتش اسرائیل را به فراموشی سپرد. او ابراز ناراحتی کرد زیرا پایتخت لبنان که در برابر ماشین نظامی اسرائیل مقاومت کرد، بعداً توسط فرزندانش یا برخی از آنها کشته شد.
قرن کنونی سرشار از زلزله بوده است. ریشه کن کردن رژیم صدام حسین به یک زلزله تبدیل شد. همین طور در کمتر از یک دهه بعد، ریشه کن کردن رژیم معمر قذافی به یک زلزله شدید تبدیل شد که پس لرزههای آن همچنان ادامه دارند. کشتن رئیس جمهوری علی عبدالله صالح اقامت یمن را بر گسل زلزله تثبیت کرد. مصر خوش شانس بود که موفق شد از زلزله بزرگی که هویت این کشور را تهدید میکرد و خونش را میریخت جلوگیری کند. مناطق فلسطینی در کرانه باختری و غزه در میان چرخههای خونین پیدر پی قرار دارند و تا زمانی که افکار عمومی اسرائیل نپذیرند که زلزله از جانب کشور فلسطین نمیآید، بلکه از عدم تأسیس آن خواهد بود، باقی خواهند ماند. و سومالی که به سفر زلزله رفته و هنوز از سفر خود برنگشته است. آیا میتوان مقایسهای بین قربانیان زلزله ترکیه- سوریه و قربانیان زلزله گسترده اوکراین انجام داد؟
این سیاستمدار گفت، پیشگیری از زلزلههای طبیعی غیرممکن است، اما میتوان از وحشت آنها کاست. پایبندی به شرایط ساختمان که توسط کشورهای دیگر مانند ژاپن به کارگرفته شده است. توجه به اهمیت رسیدگی سریع به معضل زاغهها و شهرکهایی که برخی از ساختمانهای آنها حتی بدون زلزله دچار ترکخوردگی و ریزش میشوند. مقابله با هیولای فساد که از بودجههای اختصاص داده شده به بخش ساختمانی سوء استفاده میکند و بدون ترس از محاسبه یا پلک زدنی با جان مردم قمار میکند، زیرا مفسدان اغلب به بازیگران تأثیرگذار در انتخابات یا مانند آن تبدیل میشوند.
اگر نمیتوان طبیعت را از ارتکاب جنایاتش باز داشت، لااقل سعی کنیم از زلزلههایی که مردم منطقه روی نقشه دیگران یا نقشههای خودشان به راه میاندازند، جلوگیری کنیم. این سیاستمدار معتقد بود در دنیایی که شاهد انقلابهای متوالی تکنولوژیک است و آماده میشود آینده خود را به هوش مصنوعی بسپارد، مردم منطقه شایسته ادامه خوردن سموم در آشپزخانههای تاریخ نیستند. وی گفت، اولین قدم با تصمیم قاطع گروههای اثنیکی، مذهبی و فرقهای برای همزیستی و کنار گذاشتن توهم تحمیل لباس متحدالشکل و رنگ غالب بر نقشههای دیگران آغاز میشود. پایبندی به عدم نقض مرزهای بینالمللی به هر بهانه یا نامهای نجاتبخشی که اشتهای امپراتوری نهفته در زیر آوارها را پنهان میکند. تصمیمی قاطع برای رسیدن به زمان در آموزش، بهداشت، مبارزه با فقر، ایجاد فرصتهای شغلی، بهبود زندگی مردم، مبارزه با خشکسالی، بیابانزایی و تخریب محیط زیست.
سخنگو اشاره کرد، من او را به عنوان یک رؤیاپرداز در منطقهای معتاد به زلزله و هنر درس نگرفتن از آن میبینم.
او بر عدم امکان رفتن به آینده با ارابههای فساد و انتخابات تقلبی آمیخته با تعصب یا دلار یا پشت سر شبه نظامیان، بمبها و پهپادها تاکید کرد. رفتن به آینده فقط با قطار حکومت امکان پذیر است. دولتی که پاکدستی، کارآمدی و نهادهایی را که شایسته این نام هستند ترکیب میکند.
بقای خاورمیانه به عنوان کارخانه زلزله علاوه بر ظلم طبیعت، مجازات سختی برای مردم آن است. سختی زمین موسمی است و سختی کارخانه زلزله دائمی. فرهنگ تاریکی، انتقام، پیروزی و ظلم، محو ویژگیها، کشتن حقوق و نقشها باید زدوده شود. دیگری و حق او برای تفاوت و انتخاب راه خود باید به رسمیت شناخته شود. فقط ارزشهای عدالت، پیشرفت و عزت میتوانند به تعطیلی کارخانه بمبگذاری کمک کنند، کارخانهای که توسط یک تاریخ پیچیده در جغرافیایی پر از تلههای انفجاری و خائن تأسیس شده است. این سئوال باقی میماند: چه کسی این همه پنجره را به روی خاورمیانه جدید میگشاید؟ چه کسی این همه اشک را پاک میکند؟
TT
کارخانه زمین لرزهها
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة