الیاس حرفوش
نویسنده وروزنامه نگار لبنانی
TT

​موشک‌های قیصر و رؤیاهای «سلطان»

تاکنون چنین وضعیتی در روابط ایالات متحده ویکی از اعضای «پیمان آتلانتیک» پیش نیامده است. اختلاف پیش آمده میان دولت دونالد ترامپ و دولت رجب طیب اردوغان به دلیل دستیابی ترکیه به موشک‌های «اس 400» روسی سرآغاز تحولی عمیق در جهت‌گیری سیاسی و تصمیمات نظامی می‌شود که بر روابط دو کشور حاکم بود.
اکنون ترکیه در کدام ائتلاف متمایل است؟ این سئوالی است که بحران کنونی میان واشنگتن و آنکارا پیش می‌کشد. پرسشی که گزارشگر «نیویورک تایمز» در استانبول به آن پاسخ داد و گفت:« اردوغان کنار کسی نمی‌ایستد. او کنار خودش ایستاده است». مشکل روابط ترکیه-امریکا و ترکیه-غرب به طور کلی اساساً از تحولی ناشی می‌شود که اردوغان در مدیریت امور ترکیه ایجاد می‌کند. او به دنبال «ساخت» ترکیه‌ای جدید به تناسب بلندپروازی‌های رئیس جمهوری ترکیه و تمایلات پوپولیستی و موضع ایدئولوژیک اوست، به همان شکلی که پس از شکست امپراطوری عثمانی و پس از پایان جنگ جهانی دوم شکل گرفت. پس آنگونه که نشریه «لوموند»فرانسوی می‌گوید، ما در برابر«سلطانی جدید» قرار داریم که تاریخ ترکیه را دوباره نویسی می‌کند و «قیصری جدید» که بر احیای دوباره شکوه روسیه می‌کوشد.
تحولات بحران سوریه یکی از برجسته‌ترین دلایلی است که موجب تقویت روابط روسیه-ترکیه شد. قرار گرفتن دو کشور در دو سمت متضاد در مقابل این بحران، به هرکدام‌شان اجازه داد که به روش خود از آن بهره ببرند. مسکو از نفوذ ترکیه بر اسلامگرایان جنگجوی معارض استفاده کرد تا روسیه از حملات داخلی در امان باشد. آنکارا در روابط خوب میان پوتین و نظام سوریه راهی یافت تا امکان ایجاد منطقه‌ای امن در شمال سوریه مهیا سازد تا اینگونه به اهدافش خدمت کند و جنگجویان مخالف که از زیربمباران نظام و بشکه‌های انفجاری آن می‌گریزند به آن پناه ببرند. همچنین محلی برای استقرار آوارگان مهیا شود تا مانع از سرازیر شدن آنها به درون خاک ترکیه بشود. به همین دلیل توافق دو جانبه روسی-ترکی در سوشی و تفاهم آستانه(با مشارکت ایران) شکل گرفت تا به موازات تلاش‌های امریکا برای حل بحران سوریه ایجاد شود.
پوتین نیز از تنگنایی که در روابط ترکیه- امریکا پیش آمده بود بهره برد. روابط این دوکشور پس از تلاش ناموفق برای انقلاب دچار تنش شد. اردوغان دولت رئیس جمهوری باراک اوباما را به بی تفاوتی برای جلوگیری از آن متهم می‌کرد، به این دلیل که مخالف ترک دولت فتح الله گولن ساکن ایالات متحده است و این کشور در دو دولت اوباما و ترامپ حاضر به تحویل او به ترکیه نشد. پوتین اولین شخصی بود که با اردوغان تماس گرفت و شکست انقلاب را به او تبریک گفت در حالی که واشنگتن سه روزی تأمل کرد تا با رئیس جمهوری تماس بگیرد، تماسی که توسط اوباما گرفته نشد بلکه توسط وزیر خارجه آن جان کری برقرار شد. اردوغان گرفتار خودبزرگ بینی، این تفاوت در برخورد با خودش را فراموش نکرد. او کسی است که «پیروزی‌اش» بر انقلابی‌ها را به مثابه «استقلال جدید» ترکیه می‌بیند. از حسن تصادفات که حساب شده بود، اینکه قرارداد موشک‌های روسی دقیقا در سومین سالگرد آن انقلاب عملی شد.
از اینجا معلوم می‌شود که معامله موشک‌های روسی در ظاهر قراردادی نظامی است که ترک‌ها ادعا می‌کنند برای تقویت بنیه دفاعی‌شان به آن نیاز دارند و دو و نیم میلیارد دلارهزینه آن را پرداخته‌اند و ادعا می‌کنند هیچ تهدیدی برای امنیت امریکا و منافع آن ایجاد نمی‌کند. اما واشنگتن آن را نمادی از یک تحول سیاسی و فراتر از نیازهای نظامی ترکیه می‌بیند که مأموریت محافظت از آن با ناتو است به خصوص که فصل پنجم پیمان ناتو همه اعضا این پیمان را ملزم می‌کند، در صورت حمله به هریک از کشورهای عضو باید از آن دفاع کنند و این یعنی حفاظت از ترکیه باید حفاظتی ناتویی باشد نه به وسیله موشک‌های روسی.
پاسخ مستقیم امریکایی به تصمیم ترکیه متوقف ساختن تحویل هواپیماهای جنگنده «اف 35» به این کشور بود به دلیل نگرانی وزارت دفاع امریکا از اینکه ممکن است سیستم رادار فعال در موشک‌های روسی بتوانند در اسرار تکنولوژیک جنگنده‌های امریکایی نفوذ کند. ترک‌ها پاسخ دادند که این موشک‌ها سامانه تهاجمی نیستند و در اختیار ترکیه خواهند بود و هیچ خطری بر سیستم‌های پیمان آتلانتیک یا جنگنده‌های امریکایی ندارند. وزارت دفاع ترکیه در پاسخ به تصمیم امریکا آن را خطایی دانست که منجر به زیانی در روابط استراتژیک دو کشور می‌شود که شاید نتوان آن را اصلاح کرد.
سمت وسوی دیگری که اقدامات امریکایی علیه ترکیه می‌گیرند در اجرای بندهای قانون تعقیب دشمنان امریکا تعریف می‌شوند(قانون معروف به کاستا). همچنین وزارت دفاع امریکا تجدید نظر درعملیاتش را که از پایگاه انجرلیک ترکیه انجام می‌دهد، بررسی می‌کند.
با دشواری جدا ساختن یا بلوکه کردن عضویت ترکیه در پیمان ناتو، ممکن است واشنگتن تحریم‌های دیگری اعمال کند که در قطع داد و ستد با موسسه‌های مالی ترکیه، متوقف ساختن صدور ویزا برای مقامات ترکیه و بلوکه کردن حساب‌های آنها در بانک‌های امریکایی تعریف شوند. طبیعی است که این تحریم‌ها بحرانی که هماکنون اقتصاد ترکیه از آن رنج می‌برد را عمق بیشتری می‌بخشد.
عوامل زیادی منجر به تصمیم اردوغان برای دستیابی به موشک‌های «اس 400» شد، عواملی که از مسئله نظامی فراتر می‌روند. اول از همه آنها در شخصیت خود اردوغان نمود می‌یابد و احساس عظمتی که او را فراگرفته و ناگزیرش می‌سازد در گرفتن تصمیم‌های سیاسی و تنوع بخشیدن به ائتلاف‌های بین‌المللی مانند یک ابرقدرت رفتار کند، صرف نظر از اینکه چه پیامدهایی داشته باشند و بدون آنکه الزاماتی را که عضویت در ناتو بر او دیکته می‌کند، رعایت کند. این رفتار به تناقض در موضع‌گیری‌ها منجر می‌شود؛ از جهتی اردوغان تأکید می‌کند که برای روابط با واشنگتن و عضویت ترکیه در پیمان اهمیت زیادی قائل است، اما از جهتی دیگر به سمت سیاست‌هایی گام برمی‌دارد که با این الزامات در تضاد است و منافع امریکا و کشورهای غربی و حتی منافع خود ترکیه را هم تهدید می‌کند.
این آشفتگی نتیجه پوپولیسمی است که شاخصه سیاست‌های اردوغان است. سیاست‌هایی که از آنها برای بهبود وضع سیاسی و مقاومت در برابر فشارهایی استفاده می‌کند که از سوی رفقای قدیمش در حزب «عدالت و توسعه» همچنین از سوی مخالفانش براو وارد می‌شود.