سلمان الدوسری
روزنامه‌نگار سعودی و سردبیر سابق روزنامه الشرق الاوسط
TT

​انزوای قطر... همان بهتر که برنگردد

هنوز بیش یک ماه از رو شدن مکالمه تلفنی مشهور سفیر قطر نمی‌گذرد که در آن به حمایت کشورش از عملیات‌های تروریستی در سومالی اعتراف می‌کند. بعد از آن اسنادی منتشر شد که نشان می‌داد دوحه مقررات «فیفا» را زیر پا گذاشته است؛ مسائلی از فساد مالی در ورزش فرانسه. و اخیرا «تایمز» لندن و دو روز پیش فاش کرد که حکومت قطر از طریق بانکی بریتانیایی از افراطی‌گری حمایت مالی می‌کند. هر یک از این مسائل می‌تواند کمر هر کشوری در جهان را خم کند، چه رسد به کشوری بسیار کوچک از نظر مساحت، جمعیت و موقعیت که ماهی نیست که رسوایی جدیدی از آن فاش نشود. رسوایی‌ها در همه جا و همیشه به دنبال آن‌اند چه در حمایت از تروریسم یا تلاش برای خریدن همه چیز با پول کثیف یا ادامه ناکامی‌های سیاسی‌اش مانند جلوگیری از شرکت شهروندانش در مراسم حج برای سه سال متوالی. بدون شک این برای کشوری منزوی که همسایگانش با آن قطع رابطه کرده‌اند، اتفاق می‌افتد چه رسد به اینکه اصرار کند نقشش را در پوشیدن جامه کشور نیرنگ باز ادامه دهد آن طور که بیش از دو دهه انجام می‌داده.
وقتی چهار کشور در ماه ژوئن2017 با قطر قطع رابطه کردند و برخی تعجب کردند و گروهی دیگر با آن همدلی کردند و جمع سوم شوکه شدند، هیچ کسی منتظر نماند تا داغ کردن به عنوان آخرین علاج برای کشوری «برادر» به کار رود، چرا که در روابط خلیجی-خلیجی جایی برای قطع کامل روابط وجود ندارد، اما همه آنها در همان ماه‌های اولیه در مواضع خودشان تجدید نظرکردند و اعتراف کردند-حداقل بین خودشان- که این تصمیم نه تنها درست است بلکه خیلی هم دیر گرفته شد. و امروز با گذشت بیش از دو سال از قطع رابطه، گمان نمی‌کنم کسی باشد که علاقه‌ای به بازگشت قطر داشته باشد حتی اگر به هزار و یک شرط پایبند بشود. خطر نزدیک شدن به آن بسیار بیشتر از قطع رابطه با آن و انزوای بیشتر آن از همسایگانش است. آن را دور کند و به همه دروازه‌های شر قفل بیاندازد که با هر برگشت احتمالی آن ممکن است گشوده شوند، حتی اگر در پشتی باشد. بعد از اینکه دولت‌ها خود اصرار دارند که هیچ تمایلی به گشودن هرگونه مجالی برای مصالحه ندارند، همه شهروندان عاقل بیش از دولت‌هاشان براین مسئله اصرار می‌کنند. نظامی مانند نظام قطری هرگز نمی‌تواند سر عقل بیاید و هیچ راه منصفانه‌ای برای برخورد با او وجود ندارد جز قطع رابطه و منزوی کردنش.
وقتی روزنامه تایمز لندن خواستار این شد که قطر باید انتخاب کند«یا متحد با غرب است یا مخالف آن و اگر انتخاب خطایی کرد باید آن را منزوی ساخت»، این خواسته بسیار دیرهنگام مطرح می‌شود، درحالی که سعودی، مصر، امارات و بحرین پیش از همه خطر قطر را درک کردند. در نهایت کشورها صبر می‌کنند و منتظر می‌مانند و می‌پایند، اما به هیچ وجه نمی‌پذیرند شری از کشوری به آنها برسد که ادعا می‌کند خیراست. بی شک لازم نیست این انزوا آشکارا و علنی انجام شود آن طور که چهار کشور انجام دادند. رسیدن به درک حقیقی از اینکه این کشور دارای پوستی لطیف و نرم، واقعا خطرناک است، خود اثبات این نکته است که قطر همچنان بیش از خطر کنونی‌اش در درون خود خطرهای بزرگ‌تری پنهان دارد.
هر روز این باور تقویت می‌شود که بهترین تصمیم کشورهای عضو شورای همکاری خلیج، پس از تصمیم ملک فهد فقید در سال 1990 که منجر به آزادسازی کویت شد، همین تصمیم قطع رابطه با قطر و دور کردن رنج‌های برخاسته از آن بود. به همین دلیل هر چه این قطع رابطه ادامه یابد، منافع آن بیشتر می‌شوند. منزوی ساختن قطر دست‌آوردهای واقعی و عظیمی دارد که مردم هنوز آخرین فصل‌هایش را ندیده‌اند.