ضربه به سعودی از دیرباز به عنوان دستور کار ثابت روی میز تصمیم گیرنده در حکومت فعلی ایران مطرح بوده است. این واقعیتی است که رویدادها طی دهه های متوالی بر آن مهر تایید گذاشتند. ضربه به سعودی یک تصمیم موقت یا مقطعی نیست. این گزینه با ماهیت و نگرش رژیم کنونی در تهران به دیگری به ویژه کشورهای همسایه گره خورده است.
سعودی در چند دهه گذشته تلاش کرد تا راهکاری برای تغییر این مسیر جستجو کند. سعودی از هر سیگنالی که نوید سیاست عقلانی یا واقع گرایانه از سوی ایران می داد استفاده کرد. این کشور سیاست دستان گشوده را در پیش گرفت که عده ای دم از واقع بینی رفسنجانی زدند. سعودی در دوره محمد خاتمی نیز به این رویکرد روی آورد که شایعه نرمش خاتمی منتشر شد. ریاض در دوره احمدی نژاد نیز بدون هیچ شک و تردیدی سیاست دستان گشوده را دنبال کرد. تحولات یکی پس از دیگری نشان دادند که ماهیت سیاست خارجی در دفتر رهبر شکل می گیرد و نه دفتر رییس جمهوری. عده ای حتی به این نتیجه رسیدند که واقعیت زودگذر روسای جمهوری که گاه گاهی بروز می کند چیزی جز روتوش برای پنهان کردن نگرش واقعی ایران به سعودی نیست. این نگرش همان نگاه رهبر است. «سپاه پاسداران» معتمد رهبری مسئول اجرای سیاست های ثابت اوست.
سعودی در خصوص حملات امنیتی در خاک کشور و نیز حمله به دیپلمات ها و ضربه به منافعش در خارج رفتار بسیار مسئولانه ای در پیش گرفت. مقام های کشور از افزایش تنش و جهت گیری به سمت درگیری علنی خودداری کردند؛ چه این رویکرد منجر به دو برابر شدن تهدیدات در منطقه ای می شود که اصولا دستخوش تنش است. ریاض فرض را بر این گذاشته بود که مراکز تصمیم گیرنده در تهران به این نتیجه می رسند که توهم قدرت نه تنها به دیگران بلکه به همه ضربه می زند. و اینکه گفتمان خصومت ورزانه همچون بنزین روی آتش است که به تنش مذهبی و سیاسی و امنیتی دامن می زند.
تهران چندین بار تلاش کرد تا واقعیت سیاست خصمانه خود علیه سعودی را با اظهاراتی درباره حسن همجواری و نقش مشترک در تامین امنیت خلیج و انرژی پنهان نگه دارد. اما با این حال تحرکات عملی ایران به سرعت نشان می داد که فراخوان حکومت برای روابط عالی با کشورهای منطقه بخشی از جنگ رسانه ای و دیپلماتیکی است که ناگزیر گام به گام با جنگ علنی در عمل پیش می رود.
مناسبات ایران و سعودی دستخوش یک مشکل عمیق شده است. همین مشکل در روابط ایران و اغلب کشورهای منطقه و جهان به چشم می خورد. مناسبات کشورها در جهان کنونی بر مبنای قوانین بین المللی و منافع متقابل شکل گرفته است. مفهوم دولت برای تقویت این مناسبات غالب است. مساله اینجاست که ایران هر گاه منافعش ایجاب کند به منطق دولت استناد می کند. جوهر سیاست ایران همان منطق انقلاب است. انقلابی که کارکرد آن از مرزهای جغرافیایی ایران فراتر رفته و از پذیرش مصونیت مرز کشورهای دیگر طبق قانون بین المللی سرباز می زند. البته اگر حکومت یک الگوی جذاب سیاسی یا اقتصادی در کشور پیاده کرده بود و اگر این امکان بود که به شکل داوطلبانه و بدون تبلیغات فرا دیپلماتیک و رسانه ای ایران از این الگو استفاده کرد در این صورت مشکلی وجود نداشت. اما اتفاقی که افتاده این است که حکومت ایران به بهانه های گوناگون تلاش کرد تا با نفوذ به کشورهای دیگر بخشی از الگوی خود را در آنجا تحمیل کند. ایران در صدد بود تا کشورهای مورد نظر را تابع و سرسپرده کند. دخالت های ایران به دلیل این نفوذ اجباری و فرای اصول ارتباط بین کشورهای مستقل و دارای حاکمیت به خط مشی بی ثبات کننده تبدیل شد. اشاره به مثال در این باره در این مقاله ضروری نیست. ایران با افزایش نفوذ در این پایتخت و آن پایتخت سهمی در گسترش امنیت نداشت و بستر ساز شکوفایی نشد که هیچ بلکه این نفوذ به تنش زایی و خشکاندن منابع اساسی کشورها انجامید و منشا تنش در روابط ایران و جهان شد.
کشورهای فراوانی از جمله سعودی در عمل کوشیدند تا روابط عادی با ایران ایجاد کنند. همه این کشورها در آخر به مانع برخورد کردند و متوجه شدند که دولت و نهادهای دولتی در ایران همچون ردایی روی سیاست انقلابی هستند. این سیاست انقلابی به خود اجازه داده تا با زیر پاگذاشتن مرزهای جغرافیایی توازنات را در خاک کشورهای دیگر و در پایتخت های گوناگون تغییر دهد. آشکارا از رفتار مسئولان چنین بر می آید که گویی حکومت از گذار انقلاب به دولت هراس دارد. این تحول طرح کودتای بزرگ را نابود می کند. طرح کودتای بزرگ بر اساس صدور انقلاب شکل گرفته است.
سعودی در نگرش حاکمیت و در چارچوب تلاش برای اجرای برنامه کودتای بزرگ در منطقه به عنوان مانع بزرگ در مسیر تحقق برنامه ها و اهداف ایران مطرح می شود. مانعی که در سطح کشورهای خلیج و جهان عرب و اسلام و جهان بروز می کند. سعودی با توجه به وزن این کشور در جهان اسلام و عرب و سطح بین المللی مانعی در مسیر ایران است. وزن اقتصادی و سیاسی سعودی با توجه به مناسبات منطقه ای و بین المللی گسترده نمود پیدا کرده است. این مناسبات بر اساس خط مشی اعتدال و همکاری و تشویق به گفتگو و تفاهم تنظیم شده اند. این خط مشی سعودی در میانجی گری های این کشور در چندین کشور بروز پیدا کرد. درست به همین دلیل، ایجاد محدودیت برای سعودی به عنوان دستور کار ثابت روی میز تصمیم گیرنده در حکومت فعلی ایران مطرح بوده است. رژیم کنونی ایران می پندارد که تضعیف سعودی یا مقدمه ضروری برای تسلط بر مراکز تصمیم گیری در کشورهای بیشتری است و یا اینکه دستکم باعث می شود تا ایران قدرت بیشتری برای از میان بردن توان تصمیم گیری سعودی داشته باشد. برنامه تضعیف سعودی از طریق شبه نظامیان و ارتش های کوچک فرامرزی و موشک ها و پهپادهایشان دنبال می شود. حلقه کودتای حوثی بارزترین نماد این برنامه بود. سعودی از همان لحظات نخستین به این نکته پی برد که ایران به دنبال این است تا حوثی ها را به عنوان گروه نیابتی و ثابت خود برای ایجاد ناامنی و بی ثباتی و تجاوز به مرزها تبدیل کند. به همین دلیل بود که حکومت سعودی به سرعت به فراخوان حکومت قانونی یمن پاسخ داد.
سعودی سیاست تبدیل شدن مرزهای عربی به سکوهای پرتاب موشک و پهپاد برای حمله به مواضع عربی را نپذیرفت. سعودی به دلیل جایگاه و سیاست کنونی اش مورد هدف قرار دارد و این نکته آشکار است. ضمنا سعودی به دلیل دیگری یعنی آینده این کشور نیز مورد هدف است چرا که این کشور دستخوش تحول بزرگی شده.
در این راستا، حمله به دو پالایشگاه نفت شرکت «آرامکو» سعودی قابل فهم است. این اقدام یک تنش جدی و گسترده به شمار می رود. به رغم تکذیب تهران اما ردپا و پیام آن آشکار است. اقدام تنش زای اخیر نشان می دهد که رژیم ایران به دلیل سیاست «فشار حداکثری» آمریکا تا چه اندازه دچار تنش و سردرگمی شده است. حمله به تاسیسات «آرامکو» همچون بنزین روی آتش منطقه بوده و مقصود آزمودن دولت آمریکا است. ایران می خواهد به واشنگتن یادآوری کند که تا کجا می تواند امنیت مسیر انتقال انرژی را با مشکل مواجه کند و در این تنش گسترده از آن به عنوان گروگان اضافی استفاده کند. واکنش کشورهای عربی و جهان به این حمله و حمایت از سعودی بار دیگر حاکی از این است که شکاف بین قاموس رژیم ایران و قاموس قانون بین الملل تا چه اندازه افزایش یافته. اگر ایران این پیام ها را افزایش دهد سعودی گزینه ای به جز استفاده از وزن این کشور در جهان عرب و اسلام و کل جهان نخواهد داشت تا بدین وسیله موانع بیشتری در مسیر کودتای بزرگ ایران قرار دهد. سعودی هم اراده و هم قدرت این کار را دارد. نیز این کشور از مجموعه گسترده روابط بین المللی برخوردار است. مناسبات سعودی و جامعه بین الملل بر قاعده نقش آفرینی در راستای زنده نگه داشتن امید برای امنیت و شکوفایی در منطقه شکل گرفته است.
TT
ضربه به سعودی؛ دستور کار ثابت ایران
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة