آیا هوشیاری و دقت از ترس افتادن در دام «اردوغانیهای جدید»، گورکنان کینه پراکن، به قول فیلسوفان مسئلهای واجب الوجود شده است؟
به احتمال زیاد باید چنین باشد چون اردوغان چند روز پیش دری از درهای بسته تاریخ را باز کرد، همان که پر از کینه و حوادث نفرت و جنگهای خونین است.
اردوغان جهان را عامدانه به روزگار رویاروییهایی دگماتیک برگرداند؛ درحالی که انسانهای فهمیده درک میکنند و از فروغلتیدن اجتناب میورزند، افراد ساده لوح با حسن نیت برای جنگ مسابقه میگذارند و او با لبخندی خبیث به اهداف ماورائی که برای محقق ساختن آنها تلاش میکند نگاه میکند، یعنی شعلهور جنگهای اعتقادی، ایمانی و دینی.
راوی میگوید اردوغان را همراه با ساموئل هانتیگتون درساحل دریای بسفر دیده. اولی نگاهی اسفناک به اروپا میاندازد که به او نارو زد و عضویتش را دراتحادیه نپذیرفت درحالی که دومی نسخه تفرقه و تکهپاره کردن با عبور از دیوارهای تاریخی را برایش مینوشت. درطول تاریخ یکی ازخانههای خدا بود و او اینک درچارچوب برخورد تمدنها و فرهنگها آن بازیچه خود میسازد.
دام اردوغانیهای جدید به سمت ایجاد شکافهای بیشتر درصفوف اجتماعی جهان عربی میرود هرچند خوشبختانه عقلهایی یافت میشوند که بازیهایی را که به کارمیبندد میفهمند و تلاش میکنند پیش ازآنکه اثرشان را بگذارند آنها را ناکام بگذارد.
اردوغان که در داخل فروپاشیده، برگهای جز آیاصوفیا نمییابد تا با آن براحساسات انباشته شده ترکی بازی کند. آن را به دست ستون پنجم میرساند که روشش را دنبال میکند و درراهها و مجراهای بدنامش درجهان عرب دنبال میکنند با زبانی چوبین که پر از کینه و اوهامش کردهاند و از بازگرداندن آیاصوفیا به مسجد باردیگر بشارت خیری میسازند که مسلمانان را درمشرق و مغرب زمین آماده میسازد تا المسجد الاقصی مبارک را برگردانند.
بدون شک ما با مکری خبیث و دامی کشنده روبه روهستیم هرچند مکرپست دامن مکاران را میگیرد، کسانی که پیام را به زبان انگلیسی خواندند بازی با کلمات و تناقض بافیها را میبینند، انگار غربیها و اروپاییها و امریکاییها کسی را ندارند که زبان عربی بخواند یا برای آنها ترجمه کند که پشت این کلمات چه معناها و مبناهایی خوابیده که خبر از مقاصد و هوسهای قلب صاحبشان میدهند.
آگاهان میفهمند که تصمیم اخیر اردوغان چیزی جز یک بازی سیاسی نیست، هرچند بسیار خطرناک چون تلاش میکند خودش را در قامت حامی مسلمانان و مرجع پیروزیهای قدیمی عثمانی نشان دهد.
اما واقعیت به ما میگوید ما با دماگوژی درجه یک طرفیم که با احساسات ساده لوحان و بینوایان بازی میکند، کسانی که فریب ظواهر را میخورند و لایههای پنهان مسائل را نمیبینند. رابطه آغا (که چیزی نمانده کشتی ترکیه در دورهاش غرق شود) با سرسختترین دشمنان عربیت و قومیت مانند ایران و سرسختترین دشمنان اسلام را نمیبینند. همین ماجرا با دیگر قدرت منطقهای خاورمیانه درجریان است و از دید خواننده دانا پنهان نمیماند.
دام اردوغانی که نسبت به آن هشدار میدهیم، بسیاری به طور ناخواسته درآن میافتند چون غرق شدن در مجادلههای پیرامون مسائل تاریخی و قانونی مسئلهای است که بیانگر جدال تاریخی تهی از هرمحتوای حقیقی است و برای جهان عرب و ملتهایش دراین دوره بحرانی به قول اقتصاددانها هیچ ارزش افزودهای ندارد بلکه برعکس درآمد ملی را از مهمترین ابزار که همان قدرت و استحکام بافت اجتماعی است محروم میسازد.
میتوانیم بپرسیم کدام جریان پنهان از برانگیختن کینه اردوغانی بهره میبرد؟
بدون شک جماعت اسلام سیاسی بنیادگرا و در رأس آنها اخوان المسلمین؛ کسانی که چنان به بیراهه رفتند که اردوغان را «پیامبر زمانه» میپندارند و کسی که باور نمیکند سری به شبکههای اجتماعی بزند.
این خلأ کج و بی قواره همچنان ترهات تاریک اردوغان را به عنوان پایهگذاری و ریشهای ساختن عثمانی جدید میپندارند و انگار با ماندن در عمق اوهام خوشترند.
فاجعه دام دراین است که میلیونها راستگرای تندرو را درهمه شکلها و رنگها که نسبت به اسلام و مسلمانان نفرت دارند بسیج میکند و به سمت دامن زدن به پدیده اسلامفوبیا میکشاند. حتی متأسفانه پروژه بدنام «مسلمان سازی اروپا» را تقویت میکند و برای نوشتههای نویسندگان نژادپرستی همچون «اریک زامور» و اراجیفش تبلیغ میکند.
به گفته «اورهان پاموک» برنده جایزه نوبل، ترکیه با تصمیم اردوغان نشان افتخار و مدرن بودن را که پنداشته میشد آن را از دیگران متمایز میساخت از دست داد و به جای آنکه پلی میان شرق و غرب باشد تبدیل به دیواری بلند شد که مانع از ارتباط گسترده انسانی میشود.
آنچه اکنون مورد نیاز است بالاترین درجه هوشیاری اجتماعی برای رویارو شدن با اردوغان گورکن و طرحهای اوست که درخود سمهای مادی و ادبی دارند تا جهان به دامی که توهم برای صاحبش گذاشته نیفتد.