برای آنکه همه چیز روشن باشد باید بگویم، سخن در اینجا درباره نظام ایران است نه مردم ایران. حمله به نفتکش در دریای عرب خبر هفته گذشته بود و یکی از اخباری که به دنبال هم منتشر شدند، از جمله اینکه ایران یک موشک مافوق صوت ساخته و پرتاب کرده است و عجیب نیست که به زودی آنچه انتظار میرود اعلام شود؛ سلاح اتمی!
در پاسخ ایالات متحده اعلام کرد، این کشور و متحدانش در منطقه در حال راه انداختن قایقهایی برای مقابله با حملههای پهپادی در خلیج هستند. علاوه بر این، واحدهای نیروی دریایی در اطراف تنگه هرمز بسیج میشوند و دوز مخالفت گروههای وابسته به ایران در برخی از کشورهای حاشیه خلیج افزایش مییابد، آیا همه آنچه میبینیم قلدری و تحریک است یا مقدمهای برای یک جنگ؟
ممکن است برخی براین نظر باشند که جنگ منتفی است، اما خوانش عمیق رفتار رژیمهای سرکوبگر در بحران نشان میدهد، آنها در یک وضعیت پریشانی داخلی طولانی مدت به سر میبرند که هیچ راهی برای خروج از آن پیدا نمیکنند و تلاش میکنند با راه انداختن برخی درگیریها یا حتی شعلهور ساختن جنگ این پریشانی را به کشورهای همسایه صادر کنند. بر اساس این نظریه که درگیری با بیرون، همبستگی داخلی را احیا میکند و علل اعتراضات انفجاری داخلی را از بین میبرد.
ماهها، شهرهای ایران؛ از جمله پایتخت مملو از راهپیمایی و تظاهرات دعوت به تغییر است. موضوع دیگر در داخل نیست؛ سکوت بازیکنان تیم فوتبال ایران در دوحه به هنگام خواندن سرود ملی حکایت از خشمی دارد از آنچه در داخل میگذرد. تحمل انحراف از مقولههای رژیم در گذشته صفر بود، یعنی همین که آهنگ مخالفتی نواخته شود محو میشود. امروز تعداد کشتهها بالا میرود، تعداد دستگیرشدگان هم افزایش مییابد. محمد سد ترس را شکست.
دلایل زیادی برای توضیح آنچه در حال وقوع است وجود دارد. مهمترین آنها این است که رژیم ایران با گذشت نزدیک به چهار دهه دیگر قادر به ادامه یا تغییر نیست بلکه با خود وارد بحران شده است.
تفسیر دوم؛ بسیاری از آگاهان اذعان دارند، پایگاه حاکمیت در رأس سلسله مراتب ایران بیش از پیش محدود شده و امروز تصمیم گیرندگان واقعی حکومت از تعداد انگشتان دست فراتر نمیروند. همه کسانی که ماندهاند مجریانی در هرم اجرایی و قانونگذاریاند، و این موجب شد بخشهای زیادی از لایههایی که طرفدار نظام بودند از آن دست بکشند و قبل از ادغام شدن با بقیه مردم در محکومیت آن نظام به تماشا بایستند.
و تفسیر سوم؛ که ممکن است برای برخی قابل هضم نباشد، اگرچه یک واقعیت است، مدلی است که از نظر اجتماعی و اقتصادی در کشورهای نزدیک به ایران- منظورم کشورهای عربی خلیج است- در زمینههای شهری، علمی و اقتصادی گسترش مییابد. ایرانیان میپرسند چگونه این جوامع به طور گسترده توسعه مییابند. این نوع مقایسه بر آگاهی اقشار ایرانی تأثیر میگذارد و بین موفقیت و رفاه و عدم موفقیت و کمبود مقایسه و باعث خشم رژیم میشود و سرزنش را متوجه توطئهای خارجی میکند.
بحرانی که رژیم ایران خود را وارد آن کرد، ضرورت همکاری با شرق است، در شرایطی که بسیاری از ایرانیان براین نظرند که الگوی غربی به حال و هوای تاریخی آنها نزدیکتر است که از یک مسیر طولانی از زمان انقلاب مشروطیت در ایران آغاز شد. از آغاز قرن بیستم تا انقلاب محمد مصدق در اواسط قرن گذشته و امروزه بسیاری بر این باورند که حکومت مستقیم مذهبی در مسیر مردم ایران استثناست و بازگشت به حکومت مدنی مدرن ضروری.
این بن بست و تنگنا ممکن است با یک جنگ در همسایگی برطرف شود. این جنگ ممکن است اشکال و درجات مختلف گرم یا سرد داشته باشد، مثلاً منطقه را غرق در مواد مخدر کند تا بزرگترین قشر مردم حذف شوند. بارها مقادیر زیادی از انواع مواد مخدر با منشأ آنها ایران یا گروههای فرمانبرآن وقتی به سمت خلیج میرفت توقیف شده است. منطقی است تصور کنیم که برخی از این تلاشها کشف نشده و از طریق باندهایی که مایل به انجام آن هستند، راهی بازار میشود. امروز تقریباً آمارهای قطعی داریم که جوانان عراقی زیر این بلای خانمان سوز مینالند و دنبال کننده کافی است در شبکه مجازی بینالمللی بنویسد «مواد مخدر در عراق» تا از درصدهای زیادی که اکثراً توسط شبکههای فعال در مرزهای شرقی رسماً قاچاق میشود، دچار بهت و حیرت شود.
نیازی به یادآوری تاریخچه کاپتاگون نیست که از مرزهای اردن عبور کرده و به سمت کشورهای خلیج میرود. شبکههایی سازمان یافته که پشتسرشان دستگاههایی قراردارند که آنها را با مواد سمی مجهز میکنند و با سلاح از آنها پشتیبانی. و هدف تخدیر جوامع نزدیک و کشاندن آنها به سوی نابودی است. این یکی از جنگها است، اما نه همه آنها.
مشخص و ثابت شده که اسلحه از جمله سلاحهای مرگبار برای عوامل رژیم ایران در یمن قاچاق میشود. کسانی گسیل میشوند تا ذهن جوانان یمنی در مناطق تحت کنترل حوثیها را به منظور سیطره ایدئولوژی خرافاتی با افکاری که وطن و شهروندی را انکار میکنند پر میکنند. این افکار برخی اقشار اجتماعی یمنی را در مقابل سایرین در همان وطن قرار میدهند. هدف این است که یمن را سکوی پرش به کشورهای همسایه و گسترش هرج و مرج در آنها برای امکان دست گذاشتن بر ثروتشان قرار دهند.
جنگهای دیگر با شعارهای مختلف در تعدادی از جوامع خلیج است که آشوب و برهم زدن صلح اجتماعی را گسترش میدهند و برخی از آنها ممکن است برای برخی جذاب به نظر برسند، به ویژه از ناحیه فقر درک سیاسی. و هدف آن ایجاد آشفتگی در آن جوامع و تعمیق سوء ظن سیاسی در رژیمهای موجود که منجر به بیگانگی، منفینگری و ضعف میشود، اعتماد به نهادها و میزان تبعیت و سرکشی شهروندان از قوانین حاکم را تحت تأثیر قرار میدهد. البته در کنار جنگ داغ در شمال عراق که تلاشی است برای منحرف کردن توجه از خیزش مردم ایران.
پس احتیاط اقدام عقلانی است که باید به آن هشدار داد و بسیار بهتر از اعتماد ساده لوحانه است که ما در برخی از مراحل درگیری در خلیج تجربه کردهایم و آخرین آنها در سال 1990 بود که عراق در اقدامی کویت را اشغال کرد و اعتماد با خیانت روبرو شد.
آیا وقتی درگیری داخلی تشدید میشود، ایران به طور مستقیم وعلنی علیه همسایگان خود در خلیج اقدام خواهد کرد؟ پاسخ منطقی: ممکن است اکنون به شکلی پنهانی این کار را انجام دهد و ممکن است به زودی با وضوح بیشتری دست به این کاربزند، چه در تنگه هرمز و چه در حمله به تأسیسات حیاتی در امتداد سواحل غربی خلیج، یا بسیج گروههای وابسته در مقطعی برای تضعیف جبهه داخلی. همه اینها ممکن است، دیکتاتوریها وقتی به قدرتشان میرسند خارج از منطق عمل میکنند؛ قدرت، مانند زهر، کشنده است.
پایان سخن:
هرکسی که میخواهد درس عبرت بگیرد باید کتاب (نوشتههای صدام حسین) را بخواند و اینکه دیکتاتور وقتی وارد تاریک چاله میشود چگونه فکر میکند!
TT
ایران بحرانزده بحرانش را به خارج صادر میکند؟
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة