وحشت در خاورمیانه بیمار مسافر ناگهانی نیست. خونش در بسیاری از جنگ ها و بسیاری از نقشه ها جاری شده است. و جنگ ها اغلب برخلاف ميل كسى که گلوله اول را شلیک می كرد به پایان می رسیدند. و یک جنگ هرگز پایان نمی یابد. جنگ فلسطین و اسرائیل است. اخگرهایش گاهى زیر خاکستر میسوزند و بعد خشن تر و درنده تر میوزند. با این وجود، وحشت کنونی غزه با آنچه که پیش از این روى داده بود، متمایز است. چه صحنه های بی رحمانه ای! چه خسارت هاى گسترده اى! پيكرهای کوچک مانند دانش آموزان مدرسه کنار هم ردیف مى شوند. آسمان با هواپیما به رعد و برق می افتد و بسیاری از مردم می میرند. سقف مدارس به آنها خیانت می کند و ورودی بیمارستان ها و آمبولانس ها.
جنگ اصلا دور نیست. همچنین روی صفحه نمایش و گوشی می چرخد. انگار مرده ها در خانه ها و محل كار ما می افتند. انگار در میان اجساد و آوار زندگی می کنیم. به همین دلیل است که توقف جنگ به اولین و ضروری ترین خواسته تبدیل می شود. اما چه کسی می تواند این آسیاب خونین را با ظرفیت کامل و وحشتناک خود متوقف کند؟
ولادیمیر پوتین چه چیزی می تواند به مردم غزه ارائه كند؟ شی جین پینگ چه کاری می تواند انجام دهد؟ اروپا که در این منازعه مقدار قابل توجهی از صداقت، نقش و درس های مستمر خود در مورد حقوق بشر را از دست داد، چه نقشی می تواند ایفا کند؟ چه کسی میتواند ماشین کشتار وحشتناکی را که از صحبتهای غربی در باره «حق دفاع از خود» برای به راه انداختن طوفان کشتار مردمی با روحهای بیگناه سوء استفاده کرد، مهار کند؟ ایران چه چیزی بیشتر از هشدار درباره «عواقب وخیم» ادامه جنگ به مردم غزه میتواند ارائه دهد؟ هدف قرار دادن پایگاه های آمریکایی در عراق و سوریه ممکن است واشنگتن را وادار سازد که بیشتر به جانبدارى خود نسبت به اسرائیل پایبند باشد. برنامه اخراج آمریکا از این بخش از خاورمیانه ممکن است وابستگی آن را به متحد مورد اعتمادش دو چندان کند.
امروز رهبری «حماس» در موقعیتی قرار گرفته که به برخی یادآوری می کند که وضعیت رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین در زمانی که ارتش اسرائیل بیروت را در سال 1982 محاصره کرد چگونه بود. اشغال، محاصره شدگان در پایتخت لبنان را به خون کشيد. به انسان و سنگ رحم نكرد. ژنرال آریل شارون آب و برق را قطع کرد و بیمارستان ها زیر بار خود آشفته شدند. بیروت برای بازگرداندن آب و برق و همچنین دستیابی به آتش بس، خود را در برابر تنها گذرگاه، گذرگاه آمریکایی ديد.
چه کسی می تواند آتش بس بشردوستانه را در غزه ترتیب دهد؟ چه کسی می تواند به اسرائیل فشار آورد تا کمک ها وارد و مجروحان خارج شوند؟ چه کسی می تواند بعداً آتش بس برقرار كند؟ با گذشت بیش از چهار دهه از صحنه تهاجم به بیروت، به نظر می رسد پاسخ آن معلوم باشد. این ایالات متحده است، صرف نظر از مواضع در باره سیاست های جانبدارانه اش. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، در جریان سفر كنونى خود، سخنان صریح عربی را شنید که از او خواسته بودند برای آتش بس فشار بیاورد.
عملیات «طوفان الاقصی» که توسط «حماس» در 7 اکتبر آغاز شد، ضربه مهلکی به وجهه اسرائیل و توانایی آن در بازدارندگی وارد کرد. بنیامین نتانیاهو با راه اندازی یک جنگ ویرانگر پاسخ داد که تاکنون چیزی شبیه به یک فاجعه را برای غیرنظامیان رقم زده است. شعار محو «حماس» و حذف آن از معادله غزه. اضطراب با این واقعیت تشدید می شود که اين جنگ خداحافظی آن است. زیرا متوجه می شود که اعلام آتش بس، زنگ پایان تجربه طولانی و خطرناکش را به صدا در می آورد. نیروهای مخالف نتانیاهو نیز نبرد کنونی را نبردی برای هستی می دانند. ژنرال های اسرائیل می دانند که نابودی غزه آسان تر از نابودی «حماس» و تونل های آن است. به همین دلیل آنها جنگ را به مجازاتی گسترده برای غیرنظامیان تبدیل کردند تا «حماس» را مسئول هزینه های سنگین آن بدانند.
«نکبت كنونى در غزه اقدام برای آتش بس را الزام مى كند. تنها روزنه ممکن از طریق گذرگاه آمریکایی است. بزرگ ترین مشکل این است که واشنگتن نیز می خواهد «حماس» را از معادله غزه حذف کند. و از نظر آن آتش بس فعلی راه را برای بازگشت این بخش به آنچه که بود هموار می کند. تنگنا بسیار دشوار است.
«حماس» بزرگترین عملیات خود را برای خروج از معادله انجام نداد، حتی اگر برنامه ای برای راه حل دو کشوری اعلام شود. علاوه بر این، مدیریت غزه در ویرانه های خانه های «حماس» ساده به نظر نمی رسد. رئیس محمود عباس صریح بود.
نقش سازمان و اقتدار به یک راه حل سیاسی جامع بستگی دارد. چگونه «حماس» می تواند راه حلی را بپذیرد که پس از خسارات سنگین در صفوف خود و خسارات عظیم در میان غیرنظامیان، منجر به حذفش بشود؟
هیچ گزینه ای در افق به جز از طریق بلينكن وجود ندارد. رفتن به این گذرگاه هزینه دارد.
اسماعیل هنیه نمی تواند در روند صلحی که لزوماً شامل به رسمیت شناختن اسرائیل است، شریک باشد. او نمی تواند و برایش سخت است که بخواهد. اما گزینه دیگر چیست؟ آیا ادامه جنگ برای نشان دادن غیرممکن بودن حذف «حماس» است؟ آیا «حماس» روی گسترش درگیری و مشارکت طرف های محوری که به آن تعلق دارد در یک نبرد بزرگ و سرنوشت ساز شرط بندی می کند؟ آیا محاسبات آن با متحدانش مطابقت دارد، به ویژه با توجه به وحشتهای رویارویی کنونی و افزایش نیروی دریایی آمریکا؟
واضح است که ما در آستانه آتش بس نیستیم. آسیاب جنگی به حملات و اجساد بیشتری برای اعمال یا خنثی کردن شرایط نیاز دارد. اما ادامه جنگ مملو از احتمال غلبه بر آن و فراتر رفتن از مرزهای فعلی خود خواهد بود.
آیا «حماس» زمانی که عملیات خود را آغاز کرد، انتظار صحنه ای را داشت که اکنون شاهد آن هستیم؟ آیا آماده تحويل گروگان ها به عنوان بهای آتش بس است؟ در مورد نقش آن پس از خاموش شدن اسلحه ها چطور؟ سازمان آزاديبخش فلسطين قبلاً هزینه عبور از گذرگاه آمریکایی را پرداخت کرده بود. آیا آتش بس به معنای برهم زدن طرف های سنی و فلسطینی در «محور مقاومت» است؟ آیا عرب ها موفق خواهند شد تا شرایط عبور آتش بس از طریق گذرگاه آمریکایی را تسهیل کنند؟