غسان شربل
سردبير الشرق الاوسط
TT

با مسئولیت قویهای ضعیف

خطرناک‌ترین چیز در مورد آتش سوزی کنونی خاورمیانه این است که قوی‌ها در عین حال ضعیف هستند. آنها توانایی آغاز و به راه انداختن جنگ را دارند، اما توان پایان دادن به آن را با یک ضربه مهلک یا یک توافق قابل همزیستی ندارند.
عمق بحران تایید می‌کند که مسکن‌ها بی فایده‌اند. قبلاً محک خورده و جنگ‌های شدیدتری را به همراه داشته است. راه حل‌های واقعی مستلزم تصمیمات دردناک و ناخوشایند است که طرفین توان و تمایلی برای اتخاذ آن از خود نشان نمی‌دهند. به همین دلیل است که به نظر می‌رسد این منطقه بدون توجه به میزان التهاب، گرفتار دام خطر و درگیری شده است.
مردم خاورمیانه در حال تماشای صحنه‌هایی دردناک و گویا هستند. قدرت ایالات متحده به هیچ مدرک جدیدی نیاز ندارد. در فروپاشی خاورمیانه، نقش روسیه به زودی محدود می‌نماید و چین از آن دور می‌شود. هیچ کس بر سر کرسی رهبری آمریکا مناقشه ندارد. اما آمریکا پیکر عظیمی است که به سختی می‌توان سر بر بالش آن گذاشت و سخت می‌توان با آن مخالفت کرد. متحدان و دشمنان را نگران می‌کند، البته به درجات مختلف.
در پی «طوفان الاقصی»، آمریکا ناوگان و هاله خود را برای جلوگیری از وقوع یک جنگ گسترده که منطقه را ویران می‌کند و به امنیت و اقتصاد جهان آسیب می‌رساند، به میدان آورد. در مأموریت خود موفق شد، اما نتوانست از «جنگ‌های همراهی» که در آب‌های دریای سرخ و در سراسر جبهه جنوب لبنان به راه افتاده بود، بدون فراموش کردن پهپادها و پیام‌های «الحشد» عراقی در سراسر جولان، جلوگیری کند. در خاورمیانه و هم در جاهای دیگر. ماشین نظامی آمریکا را نمی توان نادیده گرفت. هم در خشکی و هم دریا مستقر است و در آسمان بیدار می‌ماند. توانایی استثنایی در پیشگیری و بازدارندگی. آمریکا نتوانست تهران را متقاعد کند که به حمله دردناک اسرائیل به کنسولگری این کشور در دمشق پاسخ ندهد. اما توانست از وارد آوردن ضربه‌ای دردناک به اسرائیل توسط موشک‌ها و پهپادهای ایرانی جلوگیری کند. ایران خود پیام آمریکا را دریافت کرد. تاریخ حمله خود را فاش و تصدیق کرد که «پر چرب» نخواهد بود. آمریکا که حمله ایران به اسرائیل را خنثی کرد، نتوانست اسرائیل را متقاعد کند پاسخی ندهد. اما توانست «ضربه اصفهان» را در وسعت و نه معانی آن محدود کند. مانع از ضربه‌های بزرگ هر دو طرف شد، اما موفق نشد آنها را از تبادل پیام‌های داغ بازدارد.
روسیه پوتین در جنگ خود در خاک اوکراین غوطه‌ور است. حضور نظامی آن در خاک سوریه نه تضمینی برای ایجاد «سوریه روسی» و نه خنثی کردن «عرصه سوریه» بود. چین شی جین پینگ محاسبات پیچیده و بلندمدتی دارد. نگاهی به عملکرد اقتصاد و نگاهی به تایوان. برای دوئل با آمریکا عجله نمی‌کند.
بنابراین، مردم خاورمیانه خود را در برابر یک سایه بزرگ یافتند که همان سایه آمریکایی است. اما آمریکای قوی در مورد هسته اصلی درگیری در خاورمیانه نیز ضعیف است. هر چه به موضوع تشکیل کشور فلسطین نزدیک‌تر می‌شود، بیشتر در برابر جنگ‌های کنگره و نفوذ عمیق اسرائیل در دالان‌های نهادهای آن گیج می‌شود. بنیامین نتانیاهو در به چالش کشیدن روسای جمهوری قبلی آمریکا دریغ نکرد. او در به چالش کشیدن رئیس جمهوری فعلی تردیدی نداشت. او اعلام می‌کند که اسرائیل یک ایالت آمریکایی نیست که توسط کاخ سفید اداره می‌شود. ارتش اسرائیل که همیشه به زرادخانه آمریکا متکی است، یک شبه نظامی آمریکایی نیست که واشنگتن برای آن قوانین اقدام و خطوط قرمز تعیین کند.
ایران کشوری بزرگ و قدرتمند در منطقه است. در « صبر استراتژیک»، نفوذ و احاطه تجربه دارد. حداقل بخشی از خاورمیانه را تغییر داد. می‌تواند چهار نقشه عربی را که سال‌ها در مدیریت و تعیین گزینه‌های آنها درگیر بوده، به جنبش وادارد. می‌تواند از بسیاری جهات اسرائیل را نادیده بگیرد. «ارتش‌های کوچک» سیارش قادر به مبارزه با جنگ‌های کم سرعت و طولانی هستند. اما این ایران قدرتمند نمی‌خواهد وارد یک جنگ گسترده و مستقیم با اسرائیل شود، جنگی که ایالات متحده را نمی‌توان از آن کنار گذاشت. ایجاد مزاحمت برای آمریکا رویه‌ای است که چندین دهه قدمت دارد، اما لغزیدن به سمت جنگ مستقیم با آن یک گزینه نیست زیرا عواقب آن مشخص است.
ایران قوی ضعیف هم هست. نقشه‌هایی که حق مدیریت یا مشارکت در مدیریت آنها را گرفته، دچار مشکل و تقسیم شده‌اند. ایران راه حلی برای این نقشه‌ها و مدل معتبری برای ترویج آنها ندارد. سپس جنگ‌های موازی اسراییل را به خود مشغول کرد و پرهزینه تمام شد، اما سرنوشت غزه را تغییر نداد. ایران همچنین در بحث راه حلی که شامل تشکیل کشور فلسطینی می‌شود و غرب آن را در گرو شناسایی قاطع اسرائیل می‌داند، ضعیف است. انقلاب ایران نمی‌تواند از مهمترین برگی که از زمان پیروزی خود استفاده کرده، یعنی «ریشه کن کردن غده سرطانی»، یعنی اسرائیل دست بردارد.
اسرائیل کشوری قدرتمند است. یک زرادخانه قوی و برتر. ارتش آن در غزه مرتکب قتل عام بی سابقه‌ای در جهان پس از جنگ جهانی دوم شد. هواپیماهای آن در آسمان خاورمیانه پرسه می‌زنند. «بازوها» را می‌کوبد و نقشه‌های لبنان و سوریه را خونین می‌کند. ایران به راکتورهایش نزدیک شد و با نزدیک شدن به تاسیسات هسته‌ای آن در اصفهان پاسخ داد. غرب خود را از جنایاتش مبرا می‌کند، اما نمی‌تواند نسبت به سرنوشت آن بی‌تفاوت باشد.
اما اسرائیل نیز ضعیف است. دریای جنازه‌هایی که در غزه رها کرد، اعتقاد جهانیان به ضرورت تشکیل کشور مستقل فلسطین را دو چندان کرد. آمریکا اسلحه، مهمات و میلیاردها دلار را در رگ‌هایش پمپاژ می‌کند، اما قادر به حل مناقشه نیست. فلسطینی کشته می‌شود، اما آرمانش تسلیم مرگ نمی‌شود. اسرائیل در حال فرار از ساعت حقیقت است، اما نمی‌تواند آن را برای همیشه به تعویق بیندازد.
«حماس» قوی است. در 7 اکتبر، ضربه‌ای کوبنده و بی سابقه به اسرائیل وارد کرد. آرمان فلسطین را دوباره در دستور کار جهان قرار داد. «حماس» ماه‌ها با سرسختی فوق‌العاده جنگید، اما اسرائیل فاجعه جدیدی را بر سر ساکنان نوار غزه آورد. «حماس» قوی است، اما هزینه بالا و چشم انداز تیره و تار است. برگه گروگان‌ها کافی نیست و نجات رفح غیرممکن به نظر می‌رسد. سپس رفتن به کشور فلسطین منوط به این است که این کشور اسرائیل را به رسمیت بشناسد و ضمانت‌های بین‌المللی بیشتری برای آن ارائه کند. یحیی السنوار «طوفان» را راه نیانداخت تا از رویای حذف اسرائیل دست بردارد.
«حزب الله» قوی است. در پی «طوفان»، جنگ ایذایی و حمایتی را آغاز کرد که کمتر از درگیر شدن در یک جنگ فراگیر نامحدود یا خارج از کنترل بود. زرادخانه آن پیشرفته است و می‌تواند به ارتش، تأسیسات و اقتصاد اسرائیل آسیب برساند. اما «حزب الله» هم ضعیف است. لبنان تجزیه شده، متلاشی و ورشکسته است و اکثریت لبنانی‌ها ورود به جنگی گسترده با اسرائیل را تایید نمی‌کنند. فروپاشی لبنان به امکان صحنه‌های ویرانی گسترده در بیروت شبیه به وحشت غزه کمکی نمی‌کند.
انتظار گوترش فایده‌ای ندارد. کلیدها تقریباً در دست آمریکای قوی و ضعیفی است که در فصل طولانی انتخابات غوطه ور شده است. آیا بلینکن می‌تواند فرمولی برای خاموش کردن آتش و گشودن افق راه حل‌ها پیدا کند؟ آیا او می‌تواند فرشی ببافد که سود و زیان و بانداژ و ضمانت تقسیم کند و مرز نقش‌ها و زرادخانه‌ها را در منطقه مشخص کند؟