مصطفی فحص
TT

​عراق؛ روابط «الحشد» و مرجعیت حکومت

اتفاقی نیست که رئیس جمهوری عراق دکتر برهم صالح مرکز فرماندهی دستگاه مبارزه با تروریسم عراق را انتخاب کرد تا برپایبندی ریاست قوای سه گانه و جریان‌های بزرگ سیاسی به مرجعیت حکومت و حاکمیت قانون در مواجهه با چالش‌های پیش روی عراق در این مرحله حساس تأکید کند. موضع جالب توجه رئیس جمهوری صالح، بیانگر میزان اهمیتی است که این رهبران به ثبات عراق و لزوم دور ساختن آن از بحران‌های منطقه‌ای می‌دهند. از تریبون دستگاه مبارزه با تروریسم و در جایی که اکثریت عراقی‌ها بر نماد ملی بودنش اتفاق نظر دارند، رئیس جمهوری صالح اعلام کرد« در این شرایط حساس و بسیار پیچیده منطقه، وظیفه داریم که کشورمان را از فروغلتیدن در جنگ‌هایی حفظ کنیم که عراقی‌های به آنها نیازی ندارند.
عراق بیش از حد صحنه جنگ‌های دیگران بوده و ما هرگز به نمایندگی از دیگران نخواهیم جنگید». در برابر ژنرال‌های قدرتمندترین یگان‌ها در میان نیروهای مسلح عراق، برهم صالح دست بر زخمی گذاشت که پس از تبدیل عراق به میدان تصفیه حساب منطقه‌ای و بین‌المللی در سال 2003 همچنان باز مانده است. تصفیه حسابی که منجر به نابودی طرح بازسازی حکومتی شد که برخی احزاب حاکم برای پیاده کردن طرح‌های محدود خود از آن استفاده کردند و عراق را به لبه پرتگاه کشورهای عقب مانده رساندند. همین مایه واکنش خشمگینانه مردمی شد به خصوص در میان شیعیان که به آگاهی بیشتری درباره جایگاه و نقش خود رسیده بودند. آنها به اهمیت وابسته ماندن به نهادهای قانونی پی بردند و اولویت‌های ملی خود را بازبینی کردند پس از اینکه آنها و دیگر بخش‌های عراقی هزینه تجربه شکست خورده احزاب دینی و ارتباط‌شان با خارج را پرداختند.
بدون شک بحران اخیر میان دولت عراق و «الحشد الشعبی» در نتیجه فشارهای داخلی است که از این نیرو می‌خواهند به لزوم ادغام درنهادهای رسمی و پایبندی کامل به تصمیم حاکمیتی عراق تن بدهد و از صف بندی‌های اعتقادی آن طرف مرزی دور شوند و سرنوشت عراق را به سرنوشت جنگ‌های اقلیمی گره نزنند. در این باره رئیس شورای مشورتی عراق دکتر فرها علم الدین می‌گوید« عراق در وضعیت کنونی نمی‌تواند یک طرف درگیری قرار گیرد. مرجعیت والا در نجف و رؤسای قوای حکومت به آن رسیده‌اند. همه اینها ترجیح می‌دهند در سیاست‌هایی که پی گیری می‌کنند (اول عراق) باشد و آنها باید همین سیاست را ادامه بدهند چرا که همه بخش‌های تشکیل دهنده ملت عراق توان تحمل جنگ‌ها و رنج و ویرانی بیشتر را ندارد که در پنج سال گذشته شاهدش بودیم و قرار نیست تا چند دهه دیگر در وضعیت جنگی باقی بمانند».
وضعیت جنگی که عراق تجربه می‌کند و در این مرحله شدت و حدتش رو به افزایش است، نتیجه تلاش‌های بخش‌هایی از «الحشد الشعبی» به دلیل ارتباطات عمیق خارجی است که کشور را به آن کشانده است. همین نکته در دل سخنان رهبر«جریان ملی حکمت» سید عمار حکیم وجود داشت، او که انتقال به خط مخالفان را برای تکمیل طرح عصیانش علیه نظام 2003 حاکم برعراق انتخاب کرده است. نظامی با ساختار توافقی که به آن اجازه داد مسر دموکراسی را متوقف سازد و حیات سیاسی را در منظومه توافقات منفعتی خلاصه کرد. حکومت و امکاناتش را به غنیمتی مبدل ساخت که قدرت‌های صاحب نفوذ آن را تقسیم می‌کنند. قدرت‌هایی که در نتیجه تسویه حساب امریکا و ایران به قدرت رسیدند و هنوز هم وجود دارند. با وجود بنیادهای نادرست مانع ایجاد اکثریت حاکم و اقلیت مخالف در زیر سقف حکومت شد.
حکیم در سخنانش در برابر هواداران «تیار الحکمه» به مناسبت روز اول ماه محرم، مخالفت خود را با تبدیل عراق به زراد خانه اعلام کرد. او خواستار حفاظت از حکومت عراقی شد و گفت باید مانع از هرگونه تعدی شد که موجب آسیب رساندن به حکومت می‌شود. حکیم خیلی زود شعار انحصاری ساختن سلاح در دست حکومت را سرداد تا پیامی در لفافه و از طریق اشاره به یکپارچگی و وحدت فرماندهی و پایبندی‌ «الحشد الشعبی» به قانون، خواستار پایبندی همه به مرجعیت حکومت شد وگفت:« خیلی روشن و عمیق درک می‌کنیم تلاش‌هایی را که می‌خواهند عراق صحنه جنگ بشود نه مرکز ثبات. به همه آن تلاش‌ها می‌گوییم که عراق به سمت گام‌هایی می‌رود که منافع ملی‌اش را تأمین کند و حاکمیت و قدرت و عزت ملتش را محقق سازند و هرگز وارد جنگ‌های نیابتی نمی‌شود. عراقی‌ها عمرشان را در این جنگ‌های بیهوده تلف کردند».
براین اساس صحنه عراقی خبر از تبلور مرحله‌ای شبیه به انقلاب علیه همه راه‌های گذشته است. آنجا که رئیس جمهوری صالح اولین خطوطش را ترسیم کرد وقتی که میان قدرت موضع حکومت و رؤسای قوای سه گانه‌اش و نمادین بودن مکان پیوند زد. درحالی که عمار حکیم این باربه خیابان پناه برد تا جایگاه جدیدش را در صف مخالفان تثبیت کند که ممکن است گسترش یابد و به جبهه مخالف ملی و دولت در سایه تبدیل شود در برابر نیروهای وابسته. در عراقی که می‌خواهد از بحران بگذرد همه جناح‌ها می‌دانند که شکست چه هزینه‌ای دارد و چالش‌هایی که براثر فروپاشی طرح حکومت شکل می‌گیرند چه وسعتی دارند در خلأیی که نیروهای مخالف در لحظه از بین رفتن توافقات قادر به پرکردنش نیستند.