مصطفی فحص
TT

​عراق... محاسبه نادرست ایرانی

پس از کشته شدن یک نفر و زخمی شدن چهار امریکایی براثر حمله موشکی به پایگاه (k1) امریکایی در کرکوک که توسط گروه‌های معروف به مقاومت عراقی انجام شد، واشنگتن به بهانه دفاع از خود پاسخ بی رحمانه‌ای داد. پاسخ حامل پیام‌های بازدارنده بود که مخاطب آن را وامی‌دارد در محاسبات میدانی و سیاسی خود تجدید نظرکند. به نظر می‌رسد واشنگتن تاکنون به قواعد درگیری پایبند بوده است، اما این هشدارها روشن‌اند که اگر بار دیگر مورد حمله قرار گیرد پاسخ بی‌رحمانه‌تری خواهد داد و توپ را در زمین کسی انداخت که اوضاع را به این سطح از تنش رساند.
طرف مقابل اکنون در بحران قرار دارد؛ چنانچه به این پاسخ جواب ندهد متحمل شکست روحی و روانی می‌شود و از طرفی از مخاطرات فروغلتیدن در رویارویی نابرابر می‌ترسد که نتایجش باب میلش نخواهد بود. بدتر از آن برای این طرف نتایج رد و بدل شدن پاسخ‌ها نه روی زمین و نه از نظر سیاسی محدود به عراق نمی‌ماند. طرف متهم در حمله به پادگان(k1) که مورد حمله امریکا قرار گرفته، یعنی گردان‌های «حزب الله عراقی» از نظر عقیدتی و نظامی و مالی وابسته به «سپاه قدس» است که اکنون فرمانده‌اش به چند دلیل در موقعیت بغرنجی گرفتار شده است؛ ژنرال سلیمانی از اوایل ماه اکتبر گذشته با عصیان اجتماعی شیعی علیه قدرت او در عراق روبه رواست، قدرتی محصور در دایره نمایندگانی که مشروعیت مردمی خود را از دست داده‌اند و با سلاح از مشروعیت سیاسی خود دفاع می‌کنند. تفنگ‌ها و تک‌تیراندازهای میلیشیا موفق به ایجاد راه برون رفتی برای بن بستی نشدند که روند سیاسی تحت مدیریت سلیمانی ازآن رنج می‌برد. ضربه‌های یازده گانه به اهداف امریکایی درعراق طی مدت تقریبا یک سال نتوانست شکافی در دیوار شرط‌هایی که امریکا برای ایران گذاشته ایجاد کند. این حالت انسداد بر اطراف درگیر پناه بردن به آزمون سخت را دیکته کرد و به احتمال زیاد تصمیم‌گیران بر دودلی امریکا حساب باز کرده بودند. حدس می‌زدند واشنگتن از نظر میدانی وقتی منافعش مورد هجوم قرارگیرند و سلامت نیروهایش که درعراق حضور دارند به خطر بیافتد، در پاسخ دادن مردد خواهد ماند. از نظر سیاسی هم کسی که زمان حمله به پادگان (k1) را انتخاب کرد حتما آن را به زمان آغاز تبلیغات ریاست جمهوری امریکا ربط داده بود. مسئله‌ای که دولت ترامپ را ناچار می‌سازد در گرفتن هر تصمیمی که موجب بالا رفتن تنش‌ها بشود شتاب نکند که ممکن است درآینده بر تصمیم رأی دهنده امریکایی تأثیر بگذارد و این به نظام ایرانی که گرفتار بحران داخلی و خارجی است اجازه می‌دهد یک پیروزی روانی کسب کند با ایجاد این امکان که بتواند در روند انتخابات ریاست جمهوری آینده نفوذ کند.
تا لحظه حمله به پادگان45 وابسته به گردان‌های «حزب الله عراق» انتظار نمی‌رفت پاسخ امریکا با دفعات پیش تفاوت داشته باشد، اما آنچه که به ذهن تهران نرسیده این بود که کشته شدن امریکایی‌ها درگیری با آن را به افکار عمومی امریکایی موافق تنبیه ایران می‌کشد و کاخ سفید از آن برای بالا بردن سطح تنش و اعمال تحریم‌های بیشتر بهره‌برداری می‌کند.
در جنگ تسویه حساب‌های امریکایی ایرانی در عراق، «سپاه پاسداران» ایران پیش‌دستی کرد و خواستار اخراج نیروهای امریکایی از عراق شد و در بیانیه‌ای اعلام کرد« مردم فهیم عراق و (الحشد الشعبی) قهرمان پس از هجوم القائم حق انتقام دارند» در حالی که دولت ایران توسط سخنگوی‌اش علی ربیعی هرگونه ارتباط با حمله به پادگان (k1) امریکا در کرکوک را رد کرد. گامی دیگر برای دوری گزیدن از برخورد مستقیم با واشنگتن و فرونغلتیدن در رویارویی آشکار که از مرزهای عراق فراتر می‌رود. عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس ایران حشمت الله فلاحت پیشه گفت، سیاست کشورش مبتنی بر حمله به نیروهای خارجی نیست. او یادآورشد« حمله به سربازان امریکا در عراق دامی برای ایران است» و « از زمان دخالت ناتو در افغانستان و امریکا در عراق، سیاست ایران بر عدم ایجاد تنش با نیروهای بیگانه در منطقه استوار بوده است».
کاملا روشن است که تهران برای بهره‌برداری از پاسخ امریکا به نقطه‌ای دور گام برداشت تا از تأثر رسمی عراق و دادن شعارهای حاکمیت ملی استفاده کرد تا بر اخراج نیروهای امریکایی از عراق تحریک کند. از آن برای تسویه حساب‌ها با انقلاب اول اکتبر استفاده کند و آن را به بهانه توطئه خارجی علیه محور«مقاومت» محاصره کند، اما موضع اعتراضات و مخالفت با هرگونه دخالت خارجی که با موضع مرجعیت دینی در نجف که خواستار احترام به حاکمیت عراق شده و مخالف هرگونه رفتارغیرقانونی است که برخی اطراف دست به آن می‌زنند، همخوانی دارد. مرجعیت مخالف این است که عراق میدانی برای تسویه حساب‌های منطقه‌ای و بین‌المللی بشود و دیگران در امور داخلی آن دخالت کنند.
تهران از همه خطوط قرمز منطقه خضرا گذشت و به طرفداران نمایندگانش اجازه داد سفارت امریکا را محاصره کنند، صحنه‌ای که اشغال سفارت امریکا در تهران در 40 سال پیش را یادآوری می‌کند؛ حادثه‌ای که منجر به تحریم‌ ایران و تنبیه آن شد. آیا امروز هدف این است که تهران عراق را به سمت رویارویی با واشنگتن بکشاند تا منزوی بشود و در محاصره قرار گیرد؟ یا اینکه محاسبات غلط، تهران را ناچار می‌سازد هزینه بپردازد؟