سه شنبه شب دهها جوان به «پادگان الحلو» در بیروت منتقل شدند پس از اینکه نیروهای امنیتی با خشونت شدید با آنها برخورد کردند. این گروه پس از آزادی درباره ضرب و شتمی که با آن روبه روشدند گفتند. اما اندک جملههای «سیاسی» مختصری را هم که شنیده بودند نقل کردند، عبارتهایی که حکایت از «فرهنگ» بازداشت در لبنان کنونی دارند.
میدانیم هرحرفی که زندانبان به زندانی بگوید سخنی«درست» است به این معنا که با اندکی دقت منعکس کننده چیزی است که در درون و اندیشه زندانبان پنهان است. آن تاریکی که هردو را فراگرفته، از نگاه عمومی و رسانهها به دوراست همچنانکه احتمال تنبیهی که در قانون آمده و مانع جنایتکارمیشود و مرتکب جرم را احاطه میکند، وجود ندارد. همچنین معیارهای متمدنانهای که روابط میان دو فردی که فرض میشود برابرند را تنظیم میکنند، غایباند. این به زندابنان که او –در تعریف- کسی است که من بالایش از او جداشده، اجازه میدهد از همه ضوابط بگریزد و به خود طبیعی و اولیهاش برگردد.
فراتر از آن زندانبان به گونهای با بازداشتی برخورد میکند که گویی هیچ است و هیچ نمیشنود و اگر شنید نمیگوید و اگر بگوید شنوندگان «محترم» به او نیشخند میزنند یا به او نسبت دروغ میدهند. و همه اینها به او اجازه میدهد کسی را که تصور میکند جنازهای بیش نیست بزند، به انتقام برای احساس تحقیری که دارد بسنده نمیکند، بلکه تلخکامیها انباشته شدهای را رها میکند که آخرین آنها تلاش خشونت بارش برای رویارویی با معترضان خشمگین بود.
کوتاه سخن، عوامل دست به هم میدهند تا سادیسم حاکم بر زندانبان بالا بزند و رها بشود.
از آنجا که گوش نشستن به مونولوگ زندانبان بسیار وسوسه انگیز است، آنچه افراد آزاد شده درباره بازداشت خود میگویند، کنجکاوی ما را از شک به یقین بدل میسازد. آنچه این جوانان نقل میکنند، خبر از حسرت زندانبانی میدهد که « چون ما سوریه نیستیم» و میل آنها به اینکه آنجا باشند. چون «قلب تپنده جهان عرب» مقداری اجازه درهم شکستن و آزار بازداشت شدگان را میداد که «کشور تسویه حسابهای فرقهای» اندکی در آن تردید به خرج میدهد. و این علاقه به «سوریه اسد» که زندانبان به آن نشان میدهد و آن را مکان آرمانی خود میبیند، جز با کینه بر قربانیان سوری کامل نمیشود. آنها-براساس همین روایت- متحمل ضرب و شتمی میشوند که بسیار بالاتر از رفقای لبنانیشان است، علاوه براینکه بازداشت آنها در پادگان الحلو طولانیتری است.
این رویارویی علاقه به اسد و کینه نسبت به سوریها، وجه اساسی «فرهنگ» زندان لبنانی است. وجهی که به زندان میاندازد و طرف را در معرض بدترین چیزی قرار میدهد که جامعه لبنانی میشناسد، به شلاق بستن قربانی و همدلی کردن با جلاد.
یکی از ایستگاههای این سلوک در زمان سالهای استعمار سوری شکل گرفت. آن زمان برخی بخشها «نظریه» را با این مضمون پذیرفتند:« ما(لبنانیها) ملت بزرگی هستیم و حاکم سوریه حافظ اسد رهبر بزرگی است. او شایسته ماست، در حالی که حاکمان عادی ما(کارمندان اسد در بیروت) به درد مردم عادی سوریه میخورند».
این «نظریه» متضمن تمایل به جایگزینی بود: خوار شدن در برابر برنده و همراه شدن با او ازموضع خواری و خودبرتربینی بر مغلوب، یا سوریها که با لبنانیها در خم شدن در برابر اسد شریکاند تا شبهه ذلیل شدن را از اصحاب نظریه دور کنند.
این «نظریه» یکی از منابع «اتحاد اقلیتها»ی آینده بود: لبنانیهای بزرگ به سمت بزرگ فرزند بزرگ گرایش پیدا کردند تا ضد سوریهای عادی بایستند که لبنانیهای معمولی با آنها همدلی کردند. اما مشارکت «حزب الله» در جنگ سوریه، شرایط دنباله روی را که بزرگ کوچک را به بزرگ بزرگ پیوند میداد بهبود بخشید. قرض با سود بسیار بالایی تسویه شد.
اما ناهمسازی این رویارویی میان عشق اسد و کینه سوریها در محیط انقلاب لبنان و سرکوب آن، گواهی بر دست سرکوبگر ناپیدایی است: حرکت ضد انقلاب در سوریه اسد و سرانجام در کل منطقه که انقلابیون لبنان نباید آن را فراموش کنند و یا به آن بی توجه باشند و به احتمال زیاد برادر بزرگتر چشم خود را برآن میبندد.
مسئله سومی که آزاد شدگان از بازداشت نقل کردند آن «فرهنگ» را کامل میکند و بر مخاطرات آن نور بیشتری میتاباند. بازداشت شدگان با عبارت اینکه «صهیونیست» هستند سرزنش میشدند؛ مطابق اصل اسدی که تا سال 2005 ساکن لبنان شد و بعد «حزب الله» آن را به ارث برد. مضمون این اصل تحریک مخالفان و معارضان به بهانهای که نمیتواند تمرینی لفظی و خودکار باشد. پشت سر تحقیر کسی که به صهیونیست بودن متهم بشود، تحقیری بزرگتر از خود تهمت خوابیده. در حالی که این داد و ستد پیوسته در بازار جنگهای لفظی با سرائیل، «فرهنگ» زندان بزرگ سوریه است همان قدر که «فرهنگ» زندانهای کوچک و شاخههای آن در سوریه و لبنان است. این همان چیزی است که صداهایی آن را میگیرند که جز دشمنی واقعی با فلسطینیان از آن باقی نمیگذارند. مثلا شبکه تلویزیونی«او تی وی» طرفدارعون به ما خبر میدهد که«فلسطینیانی با صورتهای پوشیده با کوفیه، و با لهجه لبنانی حرف میزدند» در تظاهرات خیابان الحمرا شرکت کردند.
و اکنون با دولت یکرنگ وعده داده شده که به نظر میرسد جز با خون متولد نمیشود، پیش بینی میشود این «فرهنگ» گستردهتر بشود. در همه حال خشونت دو شب 18 و 19 ماه جاری، در سه شنبه شب بسیار شدیدتر شد همچنانکه تعداد بازداشت شدگانی که به زندانها منتقل شدند بسیار بیشتر بود. این گروه وقتی آزاد میشوند با ما از آنچه آنجا شنیدهاند خواهند گفت و آنها-به احتمال زیاد- شناخت ما را از «فرهنگ» تنبیه اسدی در بیروت تقویت میکنند.
TT
«فرهنگ» تنبیه اسدی در بیروت
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة