چشم از خواب بازمیکنی و افسردگی را میبینی که منتظر نشسته. سریال کشتارعلنی بزرگتر از آن است که بشود تحمل کرد. خبرهای صبحگاهی طعم جنازههایی را میدهند که سرسری و شبانه درآشپرخانه مرگ ایتالیا و اسپانیا و ایران و جاهای دیگر آماده شدهاند. آماری که گوشی تلفن نقل میکند، نهایی نیستند. به احتمال زیاد در همین چند لحظه که ارقام قربانیان چندساعت پیش را مرور میکردی کسی مرده باشد. به هیچ عددی اعتماد نمیکنی و آن را نهایی نمیبینی. اجسادی هستند که به قافله رفتگان ملحق میشوند. این احساس را داری که در میان کشتاری بزرگ از مرگ مینویسی بی آنکه بتوانی برنجات دهندهای از هرنوعی که باشد حساب باز کنی. احساس عمیق شکست تو را فرامیگیرد.
وقتی میبینی که اراده زندگی خود را معرفی میکند، به دنبال مایه آرامش دهنده میگردی. ایتالیاییهایی که شبانگاه به بالکنها میآیند و نغمهها و ترانهها سرمیدهند درست مانند کسی هستند که به عمد میخواهد موجود وحشی را بترساند که درخانههای بیشتری را میزند و هراسندگان مقیم پشت دیوارها را شکار میکند. این تمایل عمیق به تحریک قاتل سریالی تو را تکان میدهد، اما به تو یادآوری میکند که این اولین بار است که موطنهای «دهکده جهانی» چنین برهنه و به سرنوشت رها شده به نظرمیرسند. دردناک است که آدمی احساس کند وقتی مهمان سیاه تصمیم گرفته و زمان شکارش رسیده نمیتواند خود را حفظ کند. تماس با کسی دیگر بی فایده است. و دشوار است کسی پاسخ بدهد. اگر هم چنین کرد به چند جمله تشویق کننده تکراری بسنده میکند که بدون شک از آن جنس نیستند که سرنوشتی را تغییرمیدهند.
«دهکده جهانی» علیرغم اختلافها و جنگهایش آیندهدار بود. سرشار از پرسش. آیا پا به دوران چینی گذاشتیم یا درراه آنیم؟ اگر جریان آسیایی از همه پیش افتاد، امریکا چه خواهد شد؟ آیا اروپای زیبا زیر فشار پیری و چین و چروک و بوی موزهها و خاطرات تن به بازنشستگی خواهد داد؟ روسیه چطور که سرور کنونیاش رؤیا آن دارد در طول مدت اقامتش در کاخ مهرها و فرمانها حتی از استالین هم فراتر برود؟ خاورمیانه دهشتناک چطور که پیش از رسیدن ویروسها خون سرفه میکرد؟ با همه آنچه گفه شد، دهکده مجهز به پرشهای غولآسای علمی و تکنولوژیک و فروکاستن از ستم یا برخی از انواع آن در بخشهای مختلف جهان رو به آینده داشت.
زندگی «دهکده جهانی» از جنس ماه عسل نبود. نزاعهایش حقیقی و رقابتهایش داغ و زرادخانههایش منتظر فرصت بودند تا جبروت و کینههایش را به زبان بیاورد. مسابقهای داغ بر معادن و درآمدها و بازارها و رد و بدل کردن خشن ضربه دشنهها که نرمی لبخندها و سخن گفتن از توافقات پرده برآنها نمیکشیدند. علیرغم همه تهدیدها و برخی ترس و وحشتها گاهی، این احساس وجود داشت که جهان روبه جلو دارد و تکنولوژی ابزاری به دست آدمی میدهد که به آن نیاز داشت تا آینده فرزندانش را بسازد.
نگرانی بود. تجربه به ساکنان دهکده آموخت محلههای پیشرفته نمیتوانند برای همیشه خود را از سرنوشت محلههای بینوا کنار بکشند. و جزیرههای خودخواهی دیگر قابل سکونت نیستند. امنیت همسایهات شرط ادامه آرامش توست. و منظور از محلههای بینوا آنهایی هستند که سطح فقر و خرافات و اوهام درآنها بالاست و گذشته سنگین وزن برمدارس و کتابها و روش زندگیشان چنبرک زده. در کنار اینها دولتهای فشل را هم نباید از یاد برد که جنایتهاشان شانه به شانه جنایتهای دولتهای آدم کش میسابند. علیرغم همه اینها جهان مطمئن از توانش در مقابله با پروندههایی مینمود که نگرانش میکردند؛ از فقر گرفته تا گرمایش زمین و غیره.
مسیرجهان در چند دهه اخیر خالی از آزمونهای بیرحم نبود. فروریختن دیوار برلین. فروپاشی امپراطوری شوروی هرچند بدون شلیک حتی یک تیر. آغاز بحران هویتها و اوج گیری تروریسم و افزایش مهاجرتها و ناتوانی بسیاری از کشورها در همپا شدن با پیشرفت در نتیجه اعتیادشان به داروها و اندیشههای تاریخ مصرف گذشته. بی اغراق باید گفت جهان موفق شد، هرچند با نسبتهای مختلف، با بحرانهای امنیتی و اقتصادی که در مسیرش سردرآورد مقابله کند. اما بی شک اکنون با سختترینها روبه روشده است.
آنچه امروز جهان تجربه میکند بی شک از آنچه در دهههای گذشته ازسرگذراند خطرناکتر است. داستان «کرونا» با خسارتها و نتایجش خطرناکتر از حملات 11 سپتامبر و ظهور «داعش» و تجزیه یوگسلاوی و فروپاشیهای افریقایی است. همچنین از بحرانهای مالی جهانی و آخرینشان در سالهای 2008 و 2009 پرخطرتراست.
قصد ندارم از حجم طوفانهایی که در دهههای گذشته جهان را درهم کوبیدند کم کنم. پرهزینه بودند و آثاری برصحنه بینالمللی و اقتصادها و امنیت و ثبات کشورها اثرگذاشتند. اما ما امروز با رویدادی متفاوت ازنظر خطر و هزینه و تأثیرات طرفیم. در آستانه طوفان وحشی نیستیم. ما در دل زلزله بی سابقهای قرارداریم. میتوان گفت، زلزله «کرونا» شکنندگی «دهکده جهانی» را عیان ساخت و پایههایش را چنان تکان داد تا نشان دهد که پس از زلزله با پیش آن یکی نخواهد بود.
دهکده مورد نظر نتوانست پاسخی همآهنگ به زلزلهای بدهد که آن را فراگرفت. قدرت بزرگ متحد برای رهبری یک واکنش یکدست پا پیش نگذاشت. چین درگیر جنگی شد که از خاکش آغاز شد و با برنامههای سخت که نظام قاطع تکحزبی و پیشرفته در تکنولوژی موفق شد نتایجی را رقم بزند که درآینده چهره و جایگاهش را تقویت میکند. کشورهای قاره پیر موفق به سازماندهی پاسخی نشدند که بتوان آن را به حساب بیرق اروپایی گذاشت. رشته گردنبند احساسات اروپایی خیلی زود گسست و محدودیتها و هراسها و خودخواهیها بالا آمدند. نه غرب پاسخی داد تا نشان دهد که رهبری جامعی دارد که بتواند جهان را رهبری کند و نه روسیه توانست در این زمین لرزه صید کند آن طور که عادت داشت در زمان طوفانها صید کند. کشورها به حد و مرزهایشان بسنده کردند و بارهای سنگین پرشتاب، ضعف نهادها و بودجههایشان را رو کرد.
ما در دل زمین لرزه بی سابقهای قرار داریم که جهان را به مرخصی وحشت اجباری فرستاد. زمین لرزهای که سهام و قمیتهای نفت را کوبید و ستونهای امپراطوریهای مالی را تکان داد و بازارها و رستورانها و خیابانها را در سراسر «دهکده جهانی» بست. مصایب فراگیر که نمیتوانند روابط کشورها با همدیگر و روابط داخلی خود کشورها را بدون تأثیربگذارد. سوابق تاریخی نشان میدهند که این نوع مصایب نظامها و روابط سیاسی و اقتصادی را تغییر میدهند و هالههای پیرامون افکار و نظریات را برمیدارند و تغییراتی برسبک زندگی تحمیل میکنند.
زمین لرزه هولناکی «دهکده جهانی» را تکان داد. هنوز زود است بتوان با جزم از سمت وسوها سخن گفت. شاید شاهد دعوتها به بسته شدن فضاها و پوپولیسم و تمایل به پس زدن جهانی شدن و بستن شریانهای آن بشویم. بی شک بحران میلیونها بیکار و اقتصادهای درهم شکسته و کشورهای آشفته برجای خواهد گذاشت. روشن است که صفحهای بسته شده تا صفحهای دشوارتر و مبهمتر باز شود. مأموریت پیش رو دستکمی از بازسازی «دهکده جهانی» ندارد که زلزله «کرونا» آن را تکان داد.
TT
«دهکده» پس از زمین لرزه
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة