مصطفی فحص
TT

واشنگتن و صلح رهبر

در اوایل جنگ علیه انقلاب مردم سوریه، تهران از موضع نظام بعثی که مخالف همه ابتکارات عربی و بین‌المللی و مانع از رسیدن به یک راه حل مسالمت آمیز بود حمایت کرد؛ راه حلی که کشور و نهادهای آن را حفض می‌کرد و سوریه را از جنگ فرقه‌ای ویرانگر دور نگه می‌داشت. درکنار دستگاه تبلیغاتی نظام که درمسالمت‌آمیز بودن تظاهرات تشکیک می‌کرد و آن را ساخته و پرداخته ایادی خارجی  و ابزار تروریست‌ها معرفی می‌کرد که قصد دارد ثبات و امنیت سوریه را از بین ببرد، نخبگان دستگاه تبلیغاتی ایران برای پیروان خود دلایل عقیدتی می‌تراشیدند تا مخالفت خود با رسیدن به راه حل با انقلاب را توجیه ‌کند به این بهانه که هرگز زیربار صلح جدیدی همانند صلح حسن بن علی با معاویه نمی‌روند.
ایران وقتی احساس کرد خطری حضورش درسوریه را تهدید می‌کند، نخبگان ایدئولوژیک ایرانی گزینه مصالحه نظام با انقلاب سوریه درماه‌های اول را با نتایج صلح حسن با معاویه مقایسه کردند که استاد فلسفه دانشگاه لبنان وجیه قانصو درکتابش «شیعه امامیه میان متن و تاریخ» آن را با این گفته توضیح می‌دهد که:« اثر صلح همچون صاعقه‌ای بر بزرگان مخلص بیت شیعی بود، صلح درعمل به بیعت با معاویه و کناره گیری از آنچه به قدرت برمی‌گشت محدود نمی‌شد بلکه به مثابه پراکنده ساختن کامل اردوگاه علی و پایان بخشیدن به پدیده شیعه درشاکله نظامی، سیاسی و ساختاری بود».
این نخبگان براساس منافع سیاسی خود دراعلام مخالفت دوباره با صلح امام حسن تردید به خود راه ندادند و اینکه به طور خلاصه بگویند او به نفع امویان از قدرت کناره گیری کرد درحالی که روایت‌های شیعه از اهل بیت تأکید می‌کنند که حسن بن علی با این گفته صلح را وصف کرده است:« جمجمه‌های عرب در دستم بود و با آنکس که صلح می‌کردم صلح می‌کردند و با آنکس که می‌جنگیدم می‌جنگیدند، آن {قدرت} را برای خدا و حفظ خون مسلمانان رها کردم».
صلح در میراث شیعه جایگاهی دوم به امام حسن بخشید علیرغم اینکه دیدگاه‌های مورخان درتوصیف و ارزیابی آن متفاوت است، برخی ازآنها آن را صلح و برخی آتش بس می‌دانند. با صرف نظر از اینکه صلح بود یا آتش بس، اما در هر دو حالت موضع امام حسن در مخالفت با ادامه جنگ و عقب نشینی از مواجهه شجاعانه بود. موضع امام حسن کاملا با میراث اهل بیت و جنبش امام علی بن ابی طالب همخوانی دارد که تکلیف مسئله خلافت را با این گفته روشن کرد:« تا آنچه از امور مسلمانان به دست من رسیده تسلیم کنم» همه امامان پس از امام حسین از فرزندش زین العابدین تا امام یازدهم حسن عسکری به آن عمل کردند به طوری که به صلح متمایل بودند و از قدرت فاصله گرفتند و به استثنای امام رضا که خلیفه عباسی او را ولیعهد خود نامید، ازآن دوری گزیدند. شایان ذکر اینکه رهبران بیشتر خیزش‌های هاشمی پس از کربلا که علیه امویان و عباسیان شکل گرفتند، به طور مستقیم از خاندان امام علی و بانو فاطمه زهرا نبودند.
اما براساس مصلحت استراتژیک جدید و فوری که به منافع نظام ایران خدمت می‌کند، رهبر جمهوری ایران علی خامنه‌ای به صلح امام حسن اعتبار دوباره بخشید و توئیت کرد:« من معتقدم امام حسن مجتبى شجاع‌ترین چهره‌ى تاریخ اسلام است. ایشان حاضر شد خود را و نام خود را در میان دوستان نزدیکش، فداى مصلحت واقعى کند و تن به صلح دهد، براى اینکه دیده‌بانى اسلام و حفاظت از قرآن و هدایت نسل‌های آینده‌ تاریخ را در موقع خود انجام دهد". موضع رهبر شگفتی ساز شد و آن را به عنوان یک زمینی چینی برای عقب نشینی ایرانی یا زمینه چینی برای تحولاتی در ماهیت یا سبک تفکر نظام دانستند. جملات رهبر از نظر معنایی با گفته‌های پایه گذار جمهوری اسلامی ایران آیت الله خمینی تفاوت دارد وقتی که خود را آماده نوشیدن جام زهر کرد، اما تفاوت بین اولی و دومی این است که خمینی جنگی را متوقف ساخت که 8سال ادامه یافت درحالی که خامنه‌ای صلح را به قصد بقا ارائه می‌کند.
به دلایل متعدد صاحبان تفسیرهای گزینشی از میراث شیعی، از پرداختن به صلح امام حسن با معاویه به خصوص درمرحله اوج گیری منطقه‌ای شیعه دوری می‌گزینند؛ این اوج گرفتن به انقلاب ایران و طرح صدور آن و تحولات ژئو عقیدتی ارتباط دارد که نظامی سازی هویت آن را تحمیل کرد. به بهانه حفاظت از عقیده که از مظلومیت تاریخی و به کارگیری آن در منازعات کنونی شروع می‌شود. مسئله‌ای که با آنچه کتاب‌های اصلی شیعه از میراث اهل بیت و اخلاق آنها نقل می‌کنند از نظر جوهری تفاوت دارد، اما این ساده سازی متعمدانه برای طرح خاندان ابوطالب و مشروعیتی که از فاجعه کربلا و پیامدهای آن بر روابط فرقه‌ها و مذاهب اسلامی از قرن چهارم هجری تا متبلور شدن طرحهای اسلام سیاسی(درآغاز قرن گذشته) در دو شق شیعی و سنی می‌گرفت، این بار مشروعیت خود را از شعاری که آیت الله خمینی سرداد می‌گیرد که گفت« هرچه داریم از کربلا داریم».
اما بازگشت کنونی به صلح امام حسن از دریچه پراگماتیک و حفظ امت و موازین قدرت، چیزی جز مقدمه‌ای برای انتقال به مرحله جدید نیست که درآن امتیازدهی دردناکی به واشنگتن وجود دارد که رهبر ایرانی آن را به نرمش شجاعانه توصیف کرد.