سمير عطا الله
نویسنده و روزنامه‌نگار لبنانی، در روزنامه‌های النهار و دو مجله الاسبوع العربی و الصیاد لبنانی و روزنامه الانباء کویتی فعالیت کرده است
TT

«درصحرای عربی»

« اروپایی‌های بسیاری به ندای صحرا پاسخ دادند. بیشترشان بریتانیایی بودند چون جمعیت جغرافیایی پادشاهی حمایت‌شان کرد» هم در سفرها و هم در کارهاشان. از فرانسه نیز که درمسیرامپراطوری قدم برمی‌داشت یا تنها برای ماجراجویی ادبی مانند فوبلر و شاتوبریان کسانی بودند. و جایی که رؤیاها و دغدغه‌های امپراطوری وجود نداشته باشد، خبری از مستشرق و جهانگرد و سرگردان در دنیای سخت صحراها نیست، به جز استثناهایی.
یکی از اینها الویس موزیل بود که اوائل قرن پیش از پراگ آمد و با عنوان «درصحرای عربی»( انتشارات الورّاق) مجموعه کتاب‌های هیجان انگیزی برجای گذاشت. به جای آنکه گرمای اسطوره‌ای به استقبالش بیاید در ابتدای سفرش از صحرای سوریه با موج یخبندان هولناکی روبه روشد که او را گرفتار تب کرد. راهش را مه سنگینی مانند مه لند پوشاند و درمسیرش به سمت فرات کاروان کوچکش گرفتار بادهای سرکشی شد که تپه‌های رملی را جابه جا می‌کردند و صداهای تندی می‌دادند. علاوه برهمه اینها دچار حمله راهزن‌ها شد. آب کاروان را دزدیدند و اندکی بعد باران سیل آسایی باریدن گرفت اما زمین تشنه با مردان سرسیراب شدن مسابقه می‌بست و برای او و همراهانش آبی جز آن مقدار که برپوست خیمه نشست نماند.
آب، این دغدغه بزرگ وقتی پا درآن دشت بزرگ می‌گذاری. بعد ازآن ترس از راهزنی و راهزن‌ها که همه جا هستند. بعد شب‌های طولانی درجست‌وجوی آب سپری کرد و رد پای دوست و محافظش نوری الشعلان گشت. همراهان به او هشداردادند: ای موسی، هیچ امنیتی درصحرا وجود ندارد. نوری دوتیر از پشت سربه تو شلیک می‌کند و می‌گوید دشمنان این کار را کردند. صحرا بی رحم است موسی(الویس) و صحرا میان زندگی و مرگ همان داستان شب و روز است.
موسی به این تغییرنبض همزمان سریع و آرام عادت داشت. گرمای روز و سوزسرمای شب. حتی شتر زیربار چریدن نرفت از شدت یخبندان. یک روز پس از طی مسیری طولانی به آب رسیدند که آلوده بود، سیراب و مریض‌شان کرد. اما موسی که حالا زبان عامیانه را خوب می‌دانست باید در راه اندیشه و تحقیقاتش مبارزه می‌کرد. همراهان دراین کنجکاو شدند که او ازدواج نکرده. راهنمایش نواف احساسش را از او پنهان نکرد. او، نواف تاکنون چهار بار ازدواج کرده. و همه زن‌ها را طلاق داده. هرکدام را به یک دلیل مهم. همیشه تقصیرزن است که مرد برای او خودش را به دردسرمی‌اندازد و حمله می‌کند و روی یخ یا درگرما خیمه می‌زند. موسی بیهوده تلاش می‌کرد نواف را به درستی روش غربی‌اش در زندگی قانع کند: نواف به من خوب گوش بده.
به امید دیدار...