اعلام پادشاهی عربی سعودی مبنی اهتمام ورزیدن به امنیت آبی مصر و سودان آن هم پس از حمایت از ابتکار عمل مصری درلیبی با گفتار و رفتار، نگاهها را به خود جلب کرد. دوستی که احترام خاصی به تجربهاش در سیاستهای عمومی و توجهش به مسئله لیبی و کل جهان عرب میگذارم درباره مقالهام در روزنامه «الشرق الاوسط» درباره ابتکارعمل مصر برای صلح و ثبات در لیبی نوشته بودم نوشت، این طرح زمانی میتواند موفق شود که میانجی یا خود ابتکارعمل بی طرف میبود مانند آلمان مثلا اما طرف مصراست! از این نظر متوجه شدم مقصودم از مقاله را متوجه نشده است. کدام عرب میتواند درمسئله مثلا فلسطین، لیبی، سوریه و یمن بی طرف باشد. منظور من این بود که مصر موضعی برای حفاظت از امنیت ملی خود و همسایگان عربش گرفت حتی اگر ناگزیر شود دیپلماسی قدرت را درکنار دیپلماسی قوی بهکار ببرد. ایرانیها همیشه آمادگی دارند برای آنچه منافع استراتژیک کشور خود و متحدانشان در چند کشورعربی میدانند از قدرت توسط شبه نظامیان وابسته به خود یا به وسیله «سپاه پاسداران» استفاده کنند. ترکها آمادگی دارند از نیروی نظامی و شبه نظامیان و مزدوران برای حفاظت یا به وجود آوردن منافع استراتژیک دردور یا نزدیک استفاده کنند. ما سالها شاهد انکار یا محکومیت بینالمللی و منطقهای دخالت ترکی و ایرانی در کشورهای عربی هستیم بی آنکه این مسئله مانع آن دو کشور یا مداخله آنها و مشارکتشان در ادامه بی ثباتی و ویرانی برای منافع پیدا و ناپیداشان بشود! بدون شک همه تلاش عربی بازگرداندن صلح و ثبات در کشورهای عربی بی ثبات است. به استثنای یمن و لیبی که از دیپلماسی قدرت استفاده میشود؛ دخالت دیپلماتیک صرف بی فایده بود و آن «بی طرفی» هرچند با تصمیمهای بینالمللی همراه بود، بی اثر ملموس بودند که بتواند به ثبات و صلح خدمت کند.
بهار2013 همراه نخست وزیر فؤاد السنیوره بودم وقتی که با وزیرخارجه فقید سعودی شاهزاده سعود الفیصل دیدارکرد. نخست وزیر السنیوره دغدغه تحولات طوفانی سوریه را داشت و من هم درگیر تحولات مصر بودم که «اسلام سیاسی» به طور دموکراتیک! قدرت را به دست گرفته بود و شاهزاده سعود تا آنجا که به یاد دارم گفت، نگرانی برای مصر و تونس و الجزایر وجود ندارد چون ارتش ملی درآن کشورها یکپارچه و قدرتمند است و حکومت دراین سه کشور با آنهاست. نگرانی برسرسوریه است که ارتش تکه تکه بشود و به شبه نظامیان فرقهای تبدیل شود که شبه نظامیان فرقهای دیگررا به کمک بطلبند و انقلابیون دست به سلاح ببرند و آنها هم به گروههای شبه نظامی تبدیل بشوند. تا وقتی که ایران دخالت کند، ترکیه دخالت میکند و امریکاییها و روسها نیز نزدیکاند. دستگاه دیپلماسی عربی بیش از دوسال بی هیچ ثمری فعالیت کرد چون ما جز فشار واسطهها و قطعنامههای بینالمللی چیزی نداشتیم. اگر توان یا افق امکان دخالت عربی برای بازگرداندن ثبات وجود داشت ایرانیها و دیگران جرأت نمیکردند! همانند آنچه در سوریه اتفاق افتاد در چند کشورعربی دیگر اتفاق افتاد - و این رشته سردراز دارد- دیپلماسی چانه زنی بدون امکانات دیگر روی میز، طمع دور و نزدیک را برمیانگیزد و لا حول و لاقوة الا بالله.
«خردمندان» میگویند و گفتهاند، اما دخالت در یمن علیه کودتا تاکنون موفق به بازگرداند کشور به دست دولت قانونی نشده. و کسانی که با یمن آشنا هستند نیز میدانند این کشور اگر به دست سلاله حوثیها سپرده میشد به معنای جنگهای بی انتها، تجزیه آن به دستکم سه کشور، وجود «القاعده» درآنجا، درگیریهای مرزی میان آن کیانها در مناطق کوهستانی و ساحلی و از بین رفتن امنیت دریای عرب و دریای سرخ و خطرهای همیشگی برکشورهای خلیج بود که خطر جبهه آدایبخش عمان و خلیج در دهه هفتاد درزمان جنگ سرد درمقابل آن چیزی نبود!
پادشاهی و کشور امارات برای امنیت یمن و حفظ یکپارچگی آن و برای حفظ امنیت خلیج و کشورهای آن وارد عمل شدند.
ابتکارعمل امروز مصر برای لیبی که بیشتر کشورهای عربی و اغلب کشورهای جهان آن را تأیید کردند، افقهایی برای صلح و امید میگشاید و تقویتشان میکند و راه برگشت به نشست برلین و راه حل صلح آمیز و مذاکره را هموار میکند. و این گزینه بدیل گروههای شبه نظامی و حمله ترکیه و مزدورانش است. اگر مشت مصری برمیزنباشد درآینده نزدیک تجزیه بیشتر میشود و درگیری و جنگ ادامه مییابد.
ما اززمان اجلاس اخیرجامعه کشورهای عرب شاهد برگشت همبستگی، دفاع مشترک و کار مشترک عربی هستیم. مسئلهای که از زمان نشست سرت لیبی درسال 2010 غایب بود. معمولا و درزمان بحرانها، بوته سخت عربی ظهور مییابد که درپی جبران و برگشت به مسیردرست و همبستگی و حفظ منافع تلاش میکند. درمیان افزایش مشکلات موروثی و جدید در پیرامون و درون، پادشاهی و مصر و کشور امارات و کویت و اردن درمشرق عربی و خلیج وجود دارند. به همین دلیل کارطاقت فرسا برای بازسازی نظام عربی که نه فقط به دلیل اختلافات عربی همان طور که گفته شد بلکه به دلیل دخالتهای ایران و ترکیه و اعمال سیاستهای بینالمللی با آنها و درغیاب صاحبان عرب خانه دچار پراکندگی شده!
هیچ نقطهای ازجهان معاصر وجود ندارد که این دو بیماری خطرناک برآن جمع شوند که درکشورهای بی ثبات عربی جمع شدهاند؛ دخالتهای خارجی و شبه نظامیان مسلحی که به نفع آنها کارمیکنند. کشورهای عرب در این «حلقه سخت» روابط ممتازی با نظام جهانی و کشورهای بزرگ دارند. و شایسته است که دیپلماسی زنده و فعال همآهنگ با جامعه جهانی از قدرتهای خود برای لگام زدن به دخالتها استفاده کند. اما گروه شبه نظامیان جزبه ارتشهای ملی نیاز ندارند که بی تردید باید ازآنها حمایت کرد تا شاکله ملی و قدرت خود را بازیابند. دست از گوش دادن به تحلیلها درباره جریانهای اسلام سیاسی برداریم. دراسلام مشکلی وجود ندارد چون دین جهانی مانند اسلام نمیتواند به ایدئولوژی برای شبه نظامیانی تبدیل بشود که پرچمهای دروغین برافراشته میکنند و ازآنها برای هراس افکندن به جان مردم و چپاول ثروتها و کاربرای کسی که بیشترمیپردازد استفاده کرد. این فرصتی است بعد از نابود شدن همه فرصتها، فرصتی برای سلامت کشورها وصلح بشری و حفظ منافع جوامع است. آیا پذیرفته است درکشوری عربی و غنی همچون عراق دولت نتواند حقوق کارکنانش را بپردازد و شبه نظامیان به عرض اندام در خیابانهای میپردازند بی آنکه کسی مانع و جلودارشان باشد؟ آیا با عقل میخواند کشوری مانند لبنان شکوفا و پیشرو به مدت یک قرن و اندی ورشکسته باشد و مردمش گرسنه باشند چون شبه نظامیان مسلح و متحدانشان چنین میخواهند؟ آنچه درباره لبنان و عراق گفته میشود بیشتر ازآن را میتوان درباره لیبی عربی گفت.
راه برون شدی وجود ندارد جز همبستگی عربی و ابتکار عمل عربی برای انسان و آبادی.
TT
همبستگی عربی و بازسازی نظام
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة