خالد قشطینی
TT

نگهبانش دزد است

«حامیها حرامیها/نگهبانش دزداست» از ضرب‌المثل‌های مشهوراست. اما به نظرمی‌رسد در زبان عربی معنایی عمیق‌تر ازجناس و آهنگ ظریفش دارد. این گفتار دردیگر کشورهای عربی کاربرد دارد و برای آن داستان‌های متفاوتی گفته می‌شود. معمولا مردم برای تمسخرمسئولین به هم ریخته و نظام‌های مبتنی بر رشوه و اختلاس و دزدی به کارمی‌برند. عجیب نیست که کاربردش در دوره اخیر تاریخ معاصرما دربسیاری از کشورهای خاورمیانه بیشتر بشود تا جایی که پژواک کلماتش برخی ترانه‌های کوچه بازاری و منولوگ‌های سیاسی را برگرداند.
همان طور که گفتم برای این ضرب المثل داستان‌های مختلفی روایت شده. اما داستانی که من شنیدم یا به احتمال زیاد خوانده‌ام و مسئولیتش با نویسنده آن است می‌گوید دو ترک در دروه عثمانی برای زیارت مرقد امام عبدالقادر کیلانی درمرکزبغداد آمدند. از استانبول بیرون آمدند و ازسرزمین آناتول گذشتند و از سلسله جبال توروس صحیح و سالم درامنیت عبور کردند. و شبی را درشهر موصل به خیرو برکت گذراندند سپس از شهر بیرون زدند و به سمت جنوب سرازیرشدند. هرجا خوششان آمد و بیتوته کردند از اهالی مهمان‌نوازی و درستی و خوبی دیدند تا اینکه به منطقه العوجه مجاور شهرتکریت رسیدند و اهالی روستا به سمت‌شان بیرون آمدند و هرچه داشتند غارت کردند اما دو مسافر ترک یکی ازآنها که کیسه پول‌شان را دزدیده بود تعقیب کردند. به کمک ژاندارم‌ محلی او را دستگیرکردند. این مأمور بعد از اینکه او را زیرلگد و مشت گرفت و حسابی کتک زد به زندان انداخت. بعد هم او را به مستنطق یا به قول امروزی‌ها بازجو سپرد. دل بازجو از دیدن حال و روز دومسافر مسلمان متأثرشد و به این فکرکرد که چیزی از اموال سرقت شده‌شان را برگرداند وبه آنها بدهد. بازجو با دزد راهزن تنها ماند و به نرمی با او حرف زد و به او پیشنهاد کرد اگر کیسه سکه‌های طلای دومسافر را برگرداند به زودی آزادش می‌کند. راهزن غارتگر به او جواب داد:« جناب قاضی به خدای بزرگ قسم اگرسکه‌ها پیشم بود همان طور که شما می‌فرمایید آنها را به صاحبان‌شان برمی‌گرداندم، اما مأموری از روستای العوجه آنها را از من برد»!
بازجو سری تکان داد و گفت:« یعنی واقعاً درست است که نگهبان دزد است». مردم این داستان و حرف‌های بازجو را شنیدند و این گفته رسا بین آنها شایع شد و تا به امروز درعراق و غیرعراق برزبان‌هاست.
روستای العوجه مجاور شهر تکریت، همان روستایی استکه صدام حسین و باندش ازآن بیرون آمدند و قبرش اکنون درهمان جاست تا کسی که ضرب المثل را نشنیده به زیارتش برود.