روز دوشنبه مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق مهمان کشور سعودی خواهد بود و این اولین سفر رسمی او پس ازرسیدن به مقام نخست وزیری است. انتخاب سعودی توسط الکاظمی به عنوان اولین ایستگاه در سفرش، پرمعنا و کاملا نمادین است که نشان دهنده اهمیت رابطه استراتژیک با ریاض و تأکید کننده برگشت عراق به آغوش جهان عرب است.
دنبال کننده اخبار احترام و استقبال و خوشبینی نسبت به سفر مهم الکاظمی را درمییابد که به منظور تقدیر از نقش سعودی و ایستادنش درکنارعراق صورت میگیرد. درخود پیامی دارد تا تأکید کندعراق همچنان به هویت عربی خود تمسک دارد و ریاض و بغداد مخالف سیاست محورها و هرگونه دخالت خارجی درامور جهان عربند به دلیل روابط تاریخی میان دوکشور و ایستادگی آنها دربرابر فرصت طلبانی که تلاش کردند درآب گلآلود به اهداف حزبی و سیاسی و ایدئولوژی خود برسند.
آنچه اینجا میتوان گفت این است که براساس سیاستهایی که الکاظمی درپیش گرفته و اظهارات و موضعگیریها رسمیاش بدون شک فضایی متفاوت ایجاد خواهد شد؛ سفری این چنینی تأکید و انگیزهای برای حرکت به سمت آیندهای روشن است که براساس تفاهمهای صورت گرفته با چهرهایی چون العبادی و المهدی پایهگذاری شدند. دراین سفر تفاهمنامههای اقصادی امضا میشوند و نقاط مرزی برای تبادل تجاری بازگشایی میشوند؛ این تأکید کننده این نکته است که پادشاهی جز ثبات و محقق شدن آرزوهای مردم عراق منفعتی ندارد.
سعودی و عراق نزدیک به 900 کیلومتر مرز مشترک دارند و هردو کشور یقین دارند تروریسم دشمن مشترک آنهاست؛ که نیازمند همکاری و همآهنگی و تبادل اطلاعات است. همچنین به همکاری و نظارت دائم برای جلوگیری از فعالیتهای مجرمانه مانند باندها و دستههای قاچاق اسلحه و مواد مخدر نیاز است. به همین دلیل همکاری بین ریاض و بغداد به نظرمن خواستهای قطعی است. امنیت عراق به امنیت سعودی بسته است و عکس آن هم درست است. بهبود اوضاع عراق یک ضرورت استراتژیک برای ثبات منطقه است. سفر الکاظمی فضایی از خوش بینی و نگاه مثبت ایجاد میکند و شاید نشانهای ازآینده باشد که به همکاری دوجانبه محدود نمیشود بلکه به سمت امکان بازگشت ستون فقرات نظام منطقهای عربی باشد که قادر به مواجهه با طرحهایی باشد که درمنطقه ما تنیده میشوند.
الکاظمی همچنین سفری به یران و ایالات متحده خواهد داشت و این مسئله طبیعی است چون برای هردوکشور پیامهایی دارد؛ استقلال سیاستگذاری عراق و احترام به حاکمیت آن شعار مرحله کنونی است و نشانههای اولیه دولت الکاظمی بی هیچ پنهانکاری این سمت گیری را تقویت میکنند. برخی صداهای تکخوان که تلاش میکنند روایت خودشان را ارائه بدهند، مدعیاند او حامل پیام تهران به واشنگتن خواهد بود، با اینکه الکاظمی فردی مستقل است و به منافع عراق فکرمیکند و فرستاده تهران نیست یا درستتر اینکه او المالکی نیست.
مسئله پنهانی نیست که عراق پس از عقب نشینی ارتش امریکا رنجها کشید به این دلیل که واشنگتن درآن زمان چشم اندازی برای عراق پس از صدام نگذاشت و برخی جریانها از خلأ استفاده کردند؛ و راه مداخله قدرتهای منطقهای را به سود احزاب مورد حمایت خود گشود؛ همانهایی که دربیرون کشیدن عراق از محیط عربیاش مشارکت کردند. ایران درچهار سطح درامور داخلی عراق دخالت میکند؛ این دخالتها درارتباط با چهرههای دینی، سکولارها، مقامات حکومتی و نفوذ درنهادهای دولتی متبلور میشود. این درکنار نفوذ درارتش و دستگاههای امنیتی با ایجاد هستههای اطلاعاتی است. بگذریم از کمکها و راه اندازی طرحها در مناطق شیعه نشین. استراتژی ایرانی به نظرمیرسد درحفظ بازیگران سیاسی در دایره خود موفق بوده است.
کوندلیزا رایس درخاطراتش مینویسد، به نوری المالکی گفته عربهای سنی از اینکه فرزندانشان از ورود به ارتش و نهادهای امنیتی دورنگه داشته میشوند خشمگینند. به او پاسخ داده« من تحمل عربها را ندارم و به آنها اعتماد نمیکنم». این عقلانیت بسیار خوب از حقیقتی پرده برمیدارد که از اساس مشکل دارد. مسئله هدفگذاری شخصی نیست بلکه المالکی از منصب خود درآن زمان سوء استفاده کرد و به منافع عراق ضربه زد و روابطش را با کشورهای همسایه بحرانی ساخت.
امیدها به دولت الکاظمی و فعالیت سیستماتیک بسته شده که اجازه ندهد ایران برتصمیم گیری سیاسی عراق تسلط یابد و نظام سیاسی غیرفرقهگرا را حاکم کند، گروههای شبه نظامی را منحل و ارتش را براساس اندیشه جامع ملی تأسیس کند. این امتیازهای برای استحکام آینده کشوری است که شرایط آن را دارد تا درصدر قرارگیرد؛ ظرافت این مرحله اقتضا میکند عراقیها منافع ملی را برمنافع فرقهای مقدم سازند و تصمیمات آن کشور مستقل باشد نه درگرو کسی دیگر.
سعودی ازهیچ تلاشی برای مشارکت درهرنقش سازنده دریغ نمیکند که به تقویت امنیت و ثبات درعراق منجرشود. همه پیچیدگیهای ترکیب جمعیتی عراق را درک میکند و با این حال میگوییم این حق بغداد است که با هرکشور رابطهای خوب داشته باشد و این یک حق قانونی و حاکمیتی است، اما نباید به زیان روابط با کشورهای خلیج تمام بشود. جستوجو کردن علل و عوامل تأثیرپذیری روابط میان دوکشور دردورههای گذشته آن قدر مهم نیست. مهم چگونگی بهره برداری از چنین سفری و استفاده ازآن برای منافع دوکشور و دوملت است. این سفر اولین گام روبه جلو و تحولی مثبت درسطح روابط برای عبور از ناکامیهای گذشته است، علیرغم اینکه برخی جریانها و افراد در داخل عراق تمایلی به نزدیک شدن سعودی و عراق ندارند. چون به باور آنها این تهدیدی برای منافع ایران است، اما مصلحت بغداد و ریاض مهمتر و ماندگارتر است. چون تقویت کننده امنیت جهان عرب است.