هر جنگی در جهان دو چهره دارد: نظامی و رسانهای. دومی در مطبوعات و شبکههای تلویزیونی جریان دارد. اگر جنگی طولانی شد، همه چیز به یک اطلاعیه روزمره تبدیل میشود: کشتهها و قربانیان و خرابی و کوچاندن و بخشهایی که تکهتکه میشوند.
مسئله عجیب در جنگ لیبی این است که چنین چیزی درآن وجود ندارد. تقریباً اطلاعیهای از کشتهها، زخمیها یا مصایب و جنگزدهها نیست. تنها چهرههای نظامی: اردوگاهی درشرق و غیرنظامیان در غرب، شایعههای درباره مخفیگاه سیفالاسلام قذافی و اخباری از تجمع نیروهای ترکیه و مزدورانش. از مردم چه خبر؟ مردم لیبی کجا هستند؟ چه اتفاقی برای آنها افتاد؟ اطلاعیههای رسمی دراین باره محتاطانه است و گزارشگرانی که در جنگ سرنگونی قذافی لیبی را پرکرده بودند همه مانند شعرای عنتره آنجا را ترک کردهاند. درهمه جنگها چنین اتفاق میافتد. کشورها عقیده دارند خبرنگاران ازآنها دفاع میکنند بعد میفهمند آنها درجستوجوی جنگی دیگر و هیجانی دیگر و درآمدی بیشتر آنجا را ترک کردهاند. این از بی رحمی حرفه نیست، از هولناکی جنگهاست.
روزنامهنگار این تکرار وحشتناک را درهمه عمر زندگی میکند. وقتی را درجستوجوی تیتر روزنامههای ویتنام میگذراند، بعد زمانی میرسد که کسی یادش نمیآید ویتنام کجاست! آیا این گناه اوست؟ بی شک، نه. این ویتنام بود که درجنگش با سرمایهداری بیش از3میلیون کشته داد، آیا میدانی اکنون پایتختش چه میکند؟ هانوی تمجید شده به تازگی از اولین هتلی درجهان رونمایی کرد که دیوارهایش از طلاست. نه درنیویورک و نه لندن، بلکه هانوی، شهر هوشی مینه که کمونیستها بیش از لنین و مارکس به او احترام میگذاشتند. هتلی که دیوارهای خارجیاش ازطلاست. «لعنت برشما» با این ذوق و این طراحی و این ابتذال. درگذشته ویتنام حوزه کار خبرنگاران جنگی بود و اکنون خبرنگاران «لایف استایل».
اگر رفیق هوشی، کسی که درسالهای مبارزه برای برافراشتن پرچم کمونیسم در کشورش کمک آشپز هتل «ریتز» پاریس شد، از جلوی هتل دیوار طلایی گذشت چه؟ هانوی امروز میخواهد با «ریتز» رقابت بکند. جز این کم ندارد که محمد الفاید درآن شعبهای بازکند.
برای که و چه ملتهای جان میدهند؟ اردوغان درجستوجوی 500سال رابطه به لیبی آمده. درضمن او دنبال نفت هم هست. در جزیره رودس یونان هم دنبال نفت میگردد، انگار ادامه پارک «تقسیم» استانبول است. در جزیره قبرس هم دنبال نفت میگردد. درهمه جا حق سلطانی خود و عقلانیت سلیمان شاه و بدترین مفهوم شهرک سازی استعماری در سیاست خارجی را به کار میبرد.
اما هیچ میدانی بدتر از همه اینها چیست؟ آن «میهن پرستی» که به استانبول رفت تا از او درخواست کند؛ ویرانی بیشتر، جناب پادشاه.