یک نگاه به ایرج مسجدی با آن لباس نظامیاش کافی است تا بفهمیم او از نوع دیپلماتهای شناخته در جهان نیست. او سفیر ایران در بغداد است، اما در واقیعت خود را حاکم نظامی مأمور در عراق میداند. و «سپاه پاسداران» وظیفه دارد که «مناطق آشوب» را با استفاده از سفارتهایش مدیریت کند به همین دلیل همکارش حسن ایرلو نیز به عنوان سفیر «تام الاختیار» در دولت حوثیهای انقلابی در صنعا منصوب شد تا مدیریت «یمن اشغالی» را به دست بگیرد.
با همه خطراتی که عراقیها پشت سرگذاشتند آنها بزرگترین خطر را تجربه میکنند. ایران با سوء استفاده از سرگرم شدن دشمن اصلیاش ایالات متحده در انتخابات، گامهای خود برای چیره شدن برعراق را سرعت میبخشد. میخواهد چنانچه جو بایدن رئیس جمهوری بشود بر او پیش دستی کند تا واقعیت جدیدی را براو تحمیل کند، تا بگوید عراق در مذاکرات آینده نمیگنجد و یکی از ایالتهای تابع ایران است. اگر هم ترامپ برای بار دوم رئیس جمهوری شد، ایران تلاش خواهد کرد برسر آنچه در بغداد به دست آورده با او مذاکره کند.
واقعیت اینکه عراقیها ازفعالیتهای پرشتاب ایران غافل نیستند. آنها میدانند که ایران پشت سر آشوب، خسارتهای اقتصادی که به آنها وارد میشود و ناتوانی دولتشان قرار دارد. آنها میدانند ایران شبه نظامیان مسلح را که چرخه پیشرفت آموزش، استخدام و زندگی اقتصادی و اجتماعی را متوقف ساخته است قرار دارد. همه اینها حقایقی آشکار برای بسیاری از عراقیهاست، اما در برابر قدرت مسلحی که نفوذ کرده چارهای وجود ندارد. در برابر این وضع، نه حکومت عراق با نهادهای مدنی و نظامی تمایلی به جنگ با ایران دارد و نه امریکاییها.
ایران تلاش میکند درعراق همچون وضعیت لبنان حاکم بشود، جایی که ارتش و دستگاه امنیتی ضعیفتر از آن شده که بتواند دربرابر «حزب الله» بایستد با آن حذف رهبران سیاسی و امنیتی و فرهنگی که درمقابلش ایستادند.
افراد ناامید خواهند گفت، اگر خود امریکاییها سفارتشان را بستند و به اقلیم کردستان فرارکردند، چگونه کشوری که همچنان از زخمهایش رنج میبرد، بتواند در برابر قدرتی همچون ایران بایستد؟
اگر رویارویی بر عراقیها تحمیل شود، عراق با اهمیت استراتژیک جهانی و امکاناتی که دارد، برای مقابله با «سپاه پاسداران» ایران و شبه نظامیان وابسته به آن تواناتر است. اما ایران به سمت رویارویی مستقیم نمیرود چون میداند بازنده خواهد بود و اکثر عراقیها و جهان در برابرش خواهند ایستاد، به همین دلیل تلاش میکند از درون بر کشور چیره شود. با دیدن تحولاتی که در شبه نظامیان عراقی روی میدهد، میبینیم که حالا نقشهای متعددی را برای چنگ انداختن بر نقاط حساس حکومت بازی میکنند و برخی ازآنها مجموعه امنیتی خطرناکی را تشکیل داده و تلاش میکنند به جای نهادهای امنیتی حکومت بنشینند. پیش روی عراقی برای مقابله با نفوذ راهی جز تقویت نهادهای حکومت وجود ندارد که بدون آنها عراقی که امروز میشناسیم نابود میشود. کشوری بدون حاکمیت خواهد بود و ایران از عراق برای راه انداختن جنگهایش در منطقه و خارج ازآن استفاده خواهد کرد. عراق در وضعیت کنونی میتواند این سناریو را متوقف سازد. مانند کشوری بزرگ و ثروتمند و متنوع توان آن را دارد که برپایش بایستد و برای استقلال و حاکمیتش تلاش کند.
اگر درمقابل آشوب و سلطه شبه نظامیان بایستد از حمایت اکثر جریانها و بخشهای تشکیل دهنده عراق که احساس میکنند با چه مخاطراتی روبه رو هستند و استقبال جهانی روبه رو میشوند.