ممدوح المهینی
مدیر کل کانال های العربیه و الحدث
TT

آیا « توئیتر» حق داشت ترامپ را حذف کند؟

رئیس جمهوری ترامپ فهمید شکست خورده، اما نمی‌خواهد بدون غوغا بیرون برود. اگر به چهارسال گذشته نگاهی بیاندازیم، موضع‌اش را درک می‌کنیم. حتی یک روز معرکه انگشت به دندان گرفتن و کشیدن مو با مخالفان متوقف نشد. برای همین می‌خواست مشروعیت را از رئیس جمهوری منتخب بایدن پیش ازآنکه کارش را آغاز کند بگیرد، همانگونه که دموکرات‌ها در مشروعیت او شک و شبهه ایجاد کردند وقتی که گفتند روس‌ها در پیروزی او دخالت داشتند و تلاش کردند او را کنار بزنند. همه اینها در جهان جنگ‌های حزبی پذیرفته است که اصول اخلاقی نمی‌شناسد. رینگ مسابقه بوکس پوشیده از لجنی است که بازی خونینی برآن درجریان است که حد و مرز نمی‌شناسد، اما دوطرف برآن توافق دارند. انتخابات 2016 را به یاد بیاوریم وقتی که دموکرات‌ها صدای ضبط شده‌ای از ترامپ درز دادند که درآن درباره زن‌ها به روش جنسی شرم‌آوری صحبت می‌کند. ترامپ پس ازآن پنج زنی را ردیف کرد که رئیس جمهوری اسبق دموکرات بیل کلینتون را متهم به آزار جنسی کردند و در یک کنفرانس مطبوعاتی وسط آنها نشست و شبکه‌های تلویزیونی پخش کردند.
روز 6 ژانویه ترامپ هوادارانش را بسیج کرد تا در مقابل کنگره تظاهرات کنند و کار از کنترل خارج شد وقتی که وارد نهاد ریشه‌دار قانونی شدند. خطایی که رئیس جمهوری ترامپ آن را از خود دور ساخت و به سرعت ظاهر شد و با یک خطابه خود را از آن حمله دورکرد و به مهاجمین وعده برخورد داد، اما حتی از نگاه جمهوری‌خواهان این کار به او ضربه زد. از حد لازم فراتر رفت و او خود این را فهمید به همین دلیل از بار تنش کاست و با زبانی جدید و آرام صحبت کرد و شکست را پذیرفت و گفت، انتقال قدرت آرام صورت خواهد گرفت.
دو روز پس از این «توئیتر» ارزشمندترین هدیه را به رئیس جمهوری زخمی و شکست‌خورده تقدیم کرد، وقتی که حساب‌اش را برای همیشه بست. ترامپ از یک متجاوز به یک قربانی تبدیل شد. سلاحی مهم‌‌تر را به دستش داد. نه تنها به گفته او قربانی تقلب بود بلکه قربانی شرکت‌های بزرگ تکنیکال مستبدی شد که تلاش می‌کنند او را خاموش سازند. بی آنکه بخواهیم زیاد فکرکنیم شعار گفتمان انتخاباتی آینده او یا برنامه سیاسی‌اش اگر قصد نامزدی درچهار سال بعد را داشته باشد، همین خواهد بود.
پرسشی که اکنون همه مطرح می‌کنند این است: آیا «توئیتر» حق بستن حساب او را داشت؟ پاسخ خیلی سریع از زبان عضو جمهوری‌خواه لندسی گراهام رسید که گفت: چگونه ترامپ منع می‌شود و خامنه‌ای اجازه توئیت دارد؟
تنها خامنه‌ای نیست، بلکه همه گروه رؤیا پرداز تروریست و رهبران شبه نظامیان از «القاعده» و «حزب الله» و حوثی‌ها و دیگران با نام‌های صریح خود مشغول توئیت کردن‌ هستند. دفاع از این تصمیم دشوار است که شرکت مذکور گرفتار آن شد وقتی که با حذف نوشته‌های رئیس جمهوری امریکا و گذاشتن تحلیل‌ها و لینک‌ها خود را وارد جنگ حزبی کرد و با این کار موضع خود را از ناقل محتوا به مشارکت کننده درآن تغییرداد. منتقدان همان زمان به آن پاسخ دادند که باید میلیون‌ها توئیت مشکوک را بازنگری و تعدیل کند. این مسئله مالک «توئیتر» را واداشت از موضع خود عقب‌نشینی کند و گله و شکایت را متوجه برخی کارکنان ساخت.
با وجود منطقی بودن کسانی که ازهیجانی بودن برخی توئیت‌های ترامپ انتقاد می‌کنند، همچنان در چارچوب آزادی بیان باقی می‌مانند. بستن یا حذف کامل حساب به طور کامل(و نه محدود ساختن یا حذف برخی توئیت‌هایی که ممکن است قابل توجیه باشند) انتقادهایی را که از شرکت‌های بزرگ تکنولوژیک می‌شود موجه می‌سازد که بی‌طرفی خود را کنار گذاشتند و به شکل بزرگی وارد جنگ حزبی شدند و با  به گرایش سمت چپ به ضرر جمهوری‌خواهان و محافظه‌کاران عمل کردند که اکنون به دنبال تریبون‌های دیگرند پس از اینکه دیر دریافتند به اندازه کافی تریبون ندارند تا صداهای خفه آنها را برساند. اتهام دیگری متوجه این شرکت‌ها می‌شود که بیش از اندازه حجم پیدا کردند و نقش برادر بزرگ‌تر را بازی می‌کنند که با خلق و خو و مزاج مالکان آنها نمی‌سازد.
بهانه‌ای که «توئیتر» مطرح می‌کند محکم نیست، ساده نیست حساب رئیس کشوری را حذف کنی که میلیون‌ها دنبال کننده دارد بی آنکه سایه‌ای از شک و شبهه بر پاکی و مبانی تو بیفتد. اما به دور از تهمت‌های غیرقانع کننده‌ای که پیش کشید، چرا «توئیتر» این کار را کرد؟ روشن است که هدفش تضعیف ترامپ و حذف کامل او از روی صفحه رادار مردمی بود، ودر نتیجه پایان دادن به پدیده‌ای که در چهارسال گذشته خلق کرد. این یک گام هوشیارانه است؛ چرا که «توئیتر» قوی‌ترین ابزار برای ارتباط با هوادانش و تحریک پایگاه مردمی او بود. جدا کردن همه رشته‌ها از او، ناچارش می‌سازد در یک اتاق تاریک با خود حرف بزند. شرکت «توئیتر» فهمید که این لحظه مناسب برای پایان دادن به ترامپ و فلج ساختن قدرت او در برگشت دوباره به زیر پرتونورهایی است که دیگر به شیوه‌های سنتی قدیمی صورت نمی‌گیرد.