دسامبر سال 2019 در سفری به پادشاهی عربی سعودی بودم که دو پهپاد به تأسیسات بزرگ نفتی آن کشور حمله کردند و به آنها آسیب زدند که میتوان به قطع گفت پشت آن حمله ایران قرارداشت. میتوانستم از بالکن اتاقم در هتل زبانههای آتش را تماشا کنم که از فاصله دور به بالا میرفتند. درباره این موضوع با سفیر وقت امریکا ژنرال بازنشسته جان ابی زید صحبت کردم و همرأی بودیم که سعودیها از سوی تهران تهدید وجودی میشوند.
امروز چیزی در مسئله تغییر نکرده است. مدتی پیش با ژنرال بازنشسته جان الین-فرمانده سابق فرماندهی مرکزی امریکا و نماینده امریکا در ائتلاف علیه آنچه گروه «داعش» نامیده میشود، صحبت کردم و به من گفت، «ایران تهدید بزرگ در منطقه خواهد بود».
بعد حملات موشکی ماه گذشته به ریاض پایتخت سعودی روی داد که توسط شورشیان حوثی مورد حمایت تهران در یمن صورت گرفت تا تأکیدی برآن نتیجه گیری باشد. خوشبختانه سامانه دفاعی سعودی موفق به ناکام ساختن این حملات شد.
از سوی دیگر اسرائیلیها نظر مشابهی نسبت به ایران دارند به عنوان اینکه تهدیدی وجودی است و نگران توانهای نظامی ایراناند که روندی رو به رشد دارد( به خصوص در زمینه جنگهای سایبری و پهپادها و موشکهای بالستیک).
در طول همه سفرهایم به اسرائیل، از جمله گفتوگوهایی که بین من و رهبر حزب «آبی سفید» بنی گانتز(که در دوره کارم به عنوان فرمانده عالی نیروهای مشترک پیمان «ناتو» بودم، رئیس ستاد ارتش دفاع اسرائیلی بود و هنوز روابط دوستانهای بین ما وجود دارد) تهدید ایرانی بر همه نگرانیهای دیگرسایه انداخته بود- و به حق.
نتیجه نفرت و نبود اعتماد متقابل نسبت به ایران از سوی قویترین متحدان نظامی ایالات متحده در منطقه، تقویت همکاری آرام بین آنها بود. این تحول اساسی ژئوسیاسی بود که به دولت رئیس جمهوری دونالد ترامپ این امکان را داد تا «توافقهای ابراهیمی» را عرضه کند و موفق شود چندین کشور عربی، اسرائیل را به رسمیت بشناسند هرچند سعودی گام نهایی به رسمیت شناختن را برنداشت.
هروقت با مقامات بلندپایه اسرائیلی گفتوگو میکنم، تأکید میکنند باور دارند تهران در نهایت امر موفق میشود زرادخانه اتمی خود را ایجاد کند مگر اینکه دخالت مستقیم نظامی آن را متوقف سازد.
این مقامات به چگونگی تعامل جهان با کره شمالی اشاره میکنند و اینکه چگونه از انجام هرگونه حرکت نظامی ناکام میماند علیرغم انفجارهای هستهای و آزمایش موشکهای بالستیک دوربردی که نظام کیم جونگ اون انجام میدهد.
آنچه مایه هیچ وحشت و نگرانی نیست اینکه ایران شروع به غنی سازی اورانیوم به نسبتی میکند که به 20 درصد میرسد(بسیار بیش از میزان مکتوب در توافق هستهای که سال 2015 به امضا رسید، اما کمتر از 90درصد یا بیشتر است که مورد نیاز تولید سلاح هستهای است).
به نظرمیرسد ایرانیها بازی «آدم خوب و شرور» را با دولت بایدن به کارمیبندند؛ از جهتی اعلام میکنند آماده افزودن فشارهای اضافی بر نظام بینالمللی هستند، مانند آنچه در به گروگان گرفتن نفتکش کره جنوبی در چند هفته پیش اتفاق افتاد که آن هم در تلاش برای به دست آوردن 7 میلیارد دلاری که سئول بلوکه کرده است.
این گام به مثابه هشدار «شرور» بود برای دولت بایدن با این مضمون که ایران به آسانی میتواند تنگه هرمز را ببندد و بر نفتکشهای بیشتری مسلط شود و موجب تنش در روند انتقال نفت جهانی بشود.
از سوی دیگر ایرانیها اعلام میکنند، اگر ایالات متحده تحریمهایی را که اقتصاد ملی را نابود ساخته بردارد آمادگی دارند به توافق هستهای برگردند و غنیسازی اورانیوم را متوقف سازند و با این کار نقش «انسان خوب» را بازی میکنند. با این حال، ایرانیها با قدرت هرگونه تغییرات یا اضافه کردن بندی به توافق کنونی مخالفت میکنند همانگونه که در مقالهای مشخص شد که محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران در فصلنامه «فارن افرز» منتشر کرد. شایان ذکر است، ظریف مذاکرات با گروه دیپلماتیک همکار باراک اوباما را به عهده داشت.
همچنین باید گفت؛ بسیاری از اعضای اصلی که در مذاکرات شرکت داشتند-جک سولیوان، سفیر بیل برنز و خانم سفیروندی شرمن و وزیرخارجه سابق جان کری- همه پستهای کلیدی در دولت بایدن دارند. این مجموعه پیشکسوت با انتخاب ژنرال بازنشسته لوید اوستن به عنوان وزیر دفاع تقویت شد. گفتنی است که او مانند الین پیش از این ریاست فرماندهی مرکزی امریکا را به عهده داشت که شامل خاورمیانه میشود و چندین سفر به منطقه داشته است.
به نظرمیرسد احتمال دارد دولت بایدن تلاش کند با کندی به ایران نزدیک شود و از جهش سریع دربازگشت به توافق موجود اجتناب کند. مقامات همکار بایدن امروز سرگرم کار برای تضمین حمایت شرکای اروپایی در تهیه توافق طولانی مدت بهتر هستند. با این حال به نظر میرسد پیش از برگزاری انتخابات ایرانی در ماه ژوئن رسیدن به هرامر ملموسی غیرممکن باشد.
آنچه به اسرائیل مربوط میشود که خود را آماده برگزاری انتخابات در ماه آینده میکند، کاخ سفید به رهبری بایدن آن مقدار از حمایت کامل را که گروه ترامپ پیشتر نشان داده بود، نشان نداد. با این حال این حقیقت باقی میماند که رئیس جمهوری جدید تاریخی طولانی و خوب با اسرائیل دارد، فشار میآورد تا به عنوان یک گروه برای مواجهه با ایران تلاش کند به جای آنکه گزینه زدن ضربه نظامی را انتخاب کند.
همچنین دولت جدید گشایش بیشتری-در سطح علنی دستکم- به سمت حکومت فلسطینی نشان خواهد داد و با قانونی ساختن شهرکهای یهودی در کرانه غربی مخالفت بیشتری خواهد کرد.
در کنار آن اختلافهای بیشتری میان ایالات متحده و اسرائیل روی خواهد داد، اما روابط دوجانبه در نهایت قوی میماند.
درباره رابطه واشنگتن و ریاض اما، دیدگاههایی پیرامون راه ایدهآل برای تعامل با ایران وجود دارد، علاوه بر بروز رقابت در زمینه تولید نفت.
با این حال احتمال میرود ائتلاف طولانی مدتی بین دوطرف ادامه یابد به خصوص که ایالات متحده علاقهمند به کاهش نفوذ روسیه در منطقه است و تلاش خواهد کرد به همکاری خود علیه باقیمانده «داعش» ادامه دهد و امیدوار است همکاری با سعودی و اسرائیل را برای حفظ فشار بر تهران محقق سازد.
آنچه قطعی است اینکه تحقق توازن در روابط با اسرائیل و کشورهای عرب خلیج یک چالش مهم در برابر بایدن خواهد بود علاوه بر اعمال فشار جمعی از سوی شرکا در اتحادیه اروپا برای سوق دادن ایران برای برگشت به میز مذاکرات به شکل سازنده. اما در حال حاضر، در افق زبانههای دود دیده میشوند که ایران پشت آنها ایستاده است.