نظام ایرانی به استادی در سیاست انتظار و قدرتهای خارقالعاده در تحمل فشار افتخارمیکند و آن را سیاست صبراستراتژیک مینامد که نیازمند ایثاری سترگ در راه اهداف بزرگ است، اما نظامی که مثلا برای پایداری دربرابر4 سال تحریمهای دولت ترامپ برنامهریزی کرده و به گفته خودش آماده چهار سال مقاومت دیگر بود، اکنون به نظرنمیرسد بتواند چند ماهی تاب بیاورد و همه تلاش خود را میکند تا زمان را کوتاه کند که به شمشیر تبدیل شده و اگر قطعش نکند آن را قطع میکند؛ به همین دلیل همه حقههای استراتژیک سیاسی خود از لبه پرتگاه هستهای تا دیپلماسی متغیر میان نشان دادن نرمش یا رفتار خشونتآمیز به کارمیبندد و به حرکت درمیآید تا دولت جدید امریکا را به سمت گشودن راه گفتوگوی سازنده و مستقیم با خود بکشاند.
بحران کنونی نظام دراین است که درشرط بندی خود باخت چرا که این دولت نشان نمیدهد شتابی برای نشستن پشت میز داشته باشد و حتی اگر هم بنشیند ناگزیر نیست به سرعت هرچه را که ایران بخواهد به آن بدهد، اما شوکی که به آن وارد شد از اینجا بود که علیرغم همه مانورها و تهدیدهایش این دولت آمادگی خود را حتی برای دادن کمترین چیزی که میخواهد اعلام نکرده که درنهایت به این بسنده میکند که برخی تحریمهای مرتبط به مسائل انسانی مربوط به مبارزه با مصیبت بزرگ «کرونا» را بردارد یا اینکه گامی بزرگتر در زمینه انسانی و هرچند هم اندک بردارد آنگونه خبرگزاری «رویترز» نقل کرد که «ایالات متحده به دنبال مجموعهای از افکار پیرامون چگونگی احیای توافق هستهای ایران است از جمله گزینهای که دو طرف گامهای کوچکی بردارند بدون آنکه به توافق امضا شده درسال 2015 تعهد کامل داشته باشند».
برای تهران، معادله اندک در برابر اندک که واشنگتن ارائه میکند بی فایده است اگر نتواند تهران را قادر سازد از بحران کنونی عبور دهد که به انفجار اجتماعی درماههای آینده تهدید میکند. درمقابل صاحبان این طرح تسریع در اجرای آن را ضروری میبینند؛ چرا که تأخیر چند ماهه، آن را بی ارزش میسازد به این دلیل که موضع سیاسی و استراتژیک ایران درآن مدت وارد فاز دیگری شده که به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران مربوط میشود که رقابت درآن به میان تندروهای آزرده خاطر از تصمیم واشنگتن یا اذعان به اینکه بازگشت به توافق سابق بدون تعدیل آن یا مشورت گرفتن از متحدان غیرقابل قبول است محدود خواهد بود؛ و این نظام را در گوشهای سخت میاندازد که موجب واکنشی میشود که آن را از خوشبینی هوشیارانه دورمیسازد و ناگزیرش میکند به تندروی پناه ببرد و این را وزیر اطلاعات ایران محمد علوی بیان کرد که گفت« رهبر در فتوایی تولید سلاح هستهای را به این دلیل که با شریعت اسلامی منافات دارد حرام دانستند، اما اگر گربه را درگوشهای گرفتار کنند رفتارش با رفتار گربه آزاد فرق خواهد کرد و اگر ایران را به این سمت کشاندند این خطای ایران نیست».
براین اساس، تهران تلاش میکند برای جستن از دام دولت جدید که براساس اصل جمع کردن نزاع و نه حل آن قراردارد از همه راهها استفاده کند. دولت بایدن میخواهد از آنچه که میتوان به شکل محدودی به تهران داد به عنوان ابزار فشار برآن استفاده کند تا اینکه عقبنشینی کند و فعالیتهای هستهای خود را کاهش دهد؛ مسئلهای که با فشارهای داخلی و بحران اقتصادی که ایران از سرمیگذراند تناسب ندارد و بی شک بر مسابقه ریاستجمهوری در ماه ژوئن آینده اثرمیگذارد و آنچه مایه نگرانی ایران است اینکه حتی همین گام مثبت تضمین شده نیست و ممکن است با مخالفت کنگره و شک و شبهه در مفید بودن آن از سوی نهادهای حکومت امریکا روبه رو بشود همچنانکه تهران را بار دیگر گروگان انتظار کشنده میسازد که مدت زمان آن به تکمیل تشکیل دولت امریکا مربوط میشود که اولویتهای داخلی را بر همه پروندههای خارجی مقدم میدارد.
براین اساس تهران با چندین گره مرکب در بحران مذاکرهای خود روبه روست؛ حساب بازکردن بر میانجیگران را از دست داد پس از اینکه طرف اروپایی به وسیله رئیس جمهوری فرانسه ایمانوئل مکرون سقف مطالبات را بالا برد که از هستهای فراتر رفت؛ و این تهران را برآن داشت تا این میانجیگری را رد کند، درزمانی که مشکل وقت آن را محاصره کرده پس از اینکه دولت بایدن تصویب کرد که مذاکرات درخصوص برگشت کامل به توافق هستهای نیازمند مدت زمان طولانی است.