سوسن الابطح
روزنامه نگار ونویسنده،استاد زبان وادبیات عرب در دانشگاهبیروت
TT

بهار اسرائیلی!

وزیر دفاع اسرائیل بنی گانتس اعتراف کرد که «آنچه در خیابان‌ها روی می‌دهد از درگیری‌های نظامی خطرناک‌تر است». درحالی که نگاه جهان به موشک‌های «حماس» دوخته شده که عمق اسرائیل را هدف قرارمی‌دهند و پروازها را فلج کرده‌اند و خبرگزاری‌ها آمار کشته‌های غزه را می‌دهند و تعداد برج‌هایی را که با خاک یکسان می‌شوند را می‌شمارند، اتفاق خطرناک‌تر درجایی دیگر رقم می‌خورد. جنگ با «حماس» در نهایت متوقف می‌شود، اما عصیان مردم عرب داخل در مناطق معروف به سال48 چیزی جز نشانی از آغاز تحولات ریشه‌ای نیست و آخرین چیزی که اسرائیل انتظارش را می‌کشید. درنظر گرفتن جغرافیا به عنوان عنصر قابل دست‌کاری و تغییر، قماری در نهایت ساده‌لوحی است. جشن اسرائیل با بهار مردمی به عنوان یک ویژگی عربی مسئله‌ای نیست که بتواند چندان در برابر حقایق تاریخی دوام بیاورد. جامعه اسرائیلی، خواه عرب یا یهودی و راست یا چپ تغییر کرده است. امروز سخن از درگیری‌ها در خیابان‌ها و خانه‌ها در درون خط سبز، شبیه همانی است که باندهای هاگانا درسال نکبة(مصیبت) برای کوچاندن فلسطینی‌ها به راه انداختند. جنگی با سلاح سرد و سنگ و آتش زدن و ترور و زیرگرفتن. خشمی هولناک میان جوانان عرب و جنونی خشن در طرف مقابل بین تندروهای یهودی که حالا خانه‌ها را با سلاح جنگی خود تسخیر می‌کنند و در خیابان‌ها به دنبال قربانی می‌گردند. کشته و زخمی شدن و ترس سرخ بر شهرهای مختلط در مناطق 48 سایه انداخته است. رئیس جمهوری اسرائیل رووین ریولین که به خونسردی شهره است وحشت‌زده درمقابل این صحنه می‌گوید:« از همه خواهش می‌کنم هرکاری می‌توانید برای متوقف ساختن این مسئله وحشتناک که پیش چشم ما روی می‌دهد انجام دهید. ما غرق در یک جنگ داخلی بدون هیچ دلیلی شده‌ایم. این دیوانگی را متوقف کنید. خواهش می‌کنم دست نگه‌دارید. ما یک کشوریم». رئیس جمهوری متوجه نبود که حدود یک میلیون فلسطینی که اکثرشان جوانند بی هیچ روزنه امیدی به خود رها شده‌اند. فلسطینی‌ها این روزها گذشت73 سال از «نکبة/مصیبت» را به یاد می‌آورند که جز تبعیض نژادی و ویران ساختن خانه‌ها و کوچاندن ساکنان قدس چیزی ندیدند. اهالی بر این حقیقت چشم بازمی‌کنند که برادران آنها کشته می‌شوند و خود آنها هیچ روزی در جامعه‌ای که هیچ شباهتی به آنها ندارد و آنها را به رسمیت نمی‌شناسد هرگز هضم نمی‌شوند. دخترجوانی روی صفحه تلویزیون ظاهر شد و گفت:« همه خواسته ما زندگی محترمانه است. دست از سرما بردارند». دختر جوان صحبت از شعارهای بزرگ یا خواسته‌های سیاسی نکرد. فلسطینی‌ها از حقوق‌شان به عنوان انسان محروم شدند در کشوری که ادعای دموکراسی می‌کند؛ تلاش کردند وارد زندگی سیاسی بشوند، احزاب خود را تأسیس کردند، وارد احزاب خود اسرائیل شدند بلکه خود را درون همان نظام به اثبات برسانند، اما فهمیدند مسئله بیشتر از یک فریب نیست. به دادگاه‌ها پناه بردند و دریافتند که آنها نیز با احکام تخفیفی خود درباره متجاوزان یهودی و سخت‌گیری بدون رأفت درباره عرب‌ها، بخشی از نظام «آپارتایدند». پاکسازی نژادی نیز علیه ساکنان مناطق سال 48 اعمال می‌شود. آنچه امروز روی می‌دهد کمتر ازآن نیست. پس از خیزش جوانان عرب و تظاهرات‌شان از چند روز پیش با هدف حمایت از برادران خود در قدس، تصور می‌شد که پلیس با آنها مقابله کند و نیروهای امنیتی آنها را بترسانند، اما چیزی که اتفاق افتاد چیز دیگری بود؛ تندروها در کمین آنها بودند و گاهی هم با پوشش و حمایت رسمی. آنچه قدرت رسمی کاشت، به شکل خارهایی درو خواهد کرد وقتی که خیابان‌های حیفا، یافا، عکا، طبریا و ام‌الفحم تبدیل به میدان درگیری میان تندروهای مسلح و فلسطینی‌های بی‌گناهی بشود که از خود دفاع می‌کنند و چیز جز احساس تحقیر و توهین دردل شکاف بی سابقه اسرائیلی ندارند. این صحنه به سود اسرائیل نیست.

«جروزالم پست» نوشت:« همزیستی عربی و یهودی در اسرائیل بر لبه تیز چاقو قرار دارد»، و ماجراهایی که روی می‌دهند را «وحشتناک» توصیف می‌کند و برایی همبستگی که بین اهالی در زمان مواجهه با «کرونا» حاکم شده بود اشک می‌ریزد و با هفت دهه تأخیر یادآوری می‌‌کند« اسرائیل باید تضمین کند که شهروندان عرب به زیرساخت‌ها و فرصت‌ها و محافظتی که هرشهروندی در این کشور مستحق آن است برسند». آیا خیلی دیر شده است؟ آیا کسانی که پس از برگزاری چهار انتخابات پارلمانی طی دو سال از تشکیل دولت قابل زندگی شکست خوردند، می‌توانند سیر تاریخی خونبار خود را به نقد بکشند؛ کسانی که جز به شهرک‌سازی و ضمیمه ساختن زمین‌ها و حکومت بر مردم با پوتین نظامی و کشتار، اهمیتی نمی‌دادند؟ آیا اسرائیل ضعیف و دچار شکاف و تشتت که بخش‌های آن با همدیگر دشمنی می‌ورزند، موفق می‌شود درحالی که در اوج رهبران قدرتمند خود شکست خورد؟ پاسخ بدیهی است، اما تغییر از درون و از خود غرب از راه می‌رسد که در زمان شبکه‌های اجتماعی که درآن ویدیوهای بیرون راندن از خانه و جیغ و فریاد داغ زنان و کودکان و وقاحت شوک‌آور شهرک نشینان به طور زنده پخش می‌شوند آن را به دردسرمی‌اندازند.

اتفاقی نیست که روزنامه «گاردین» بریتانیایی اکنون و با گذشت بیش از 100سال بر وعده بالفور اعتراف می‌کند حمیاتش از آن، در زمانی که ریاست آن را روزنامه‌نگار سی. بی . اسکات به عهده داشت، یکی از بزرگ‌ترین خطاهایی است که درطول 200سال عمر طولانی‌اش مرتکب آن شده است. روزنامه در حالی که بزرگ‌ترین اشتباهاتش را برمی‌شمرد با جرأتی اعجاب برانگیز نوشت « از وعده بالفور حمایت کرد و به وطنی برای ملت یهود در فلسطین حمایت کرد». اما «اسرائیل امروز کشوری نیست که روزنامه یک قرن پیش می‌خواست».

نمی‌دانیم کشوری که «گاردین» در یک زمانی می‌خواست چه شکلی است، اما تنها این روزنامه نیست که درمواضع خود تجدید نظرمی‌کند و اکنون 25 نماینده کنگره امریکا نامه‌ای به وزیر خارجه آنتونی بلنکن می‌نویسند و از او می‌خواهند به اسرائیل فشار بیاورد و مانع از کوچاندن فلسطینی‌ها از خانه‌های خود در محله «شیخ جراح» و دیگر مناطق بشود. و مهم‌تر از آن اینکه کاری را که اسرائیل به آن دست می‌زند را «جنایت جنگی» توصیف می‌کنند و این یک مقدمه است. اسرائیل به دلیل ولع و تکبر و نخوتش و احساس قدرت زیاد، مسئله فلسطینی را در زمانی که همه -جز مردمانش- آن را فراموش کرده بودند به مسئله‌ای جهانی تبدیل کرد و فتیله بسیارخطرناکی را در دل خانه خود آتش زد که آتش آن تا بعد خواهد ماند.