چین در روز 3 جولای صدمین سال پایهگذاری حزب کمونیست را در شهر شانگهای جشن میگیرد. 13 تن پایهگذار بودند از جمله آنها مائو تسه تونگ که رئیس کشور، رهبر حزب و نماد چین میشود. پس از چندین دهه و 60 میلیون کشته، رفیق دینگ شیائو پینگ جانشین او شد که میراث مائو را کنار زد و دروازه و دیوارهای چین را گشود و اکنون در رأس حزب و حکومت رفیق شی جین پینگ قراردارد که ترکیبی از مائو و پینگ با هم است؛ کمونیست محفافظه کار و اقتصاددان لیبرالی که در سایه آن چین برعکس وضعیتی که اطراف جهان گرفتار بیماری و رکود، از رشد بازنمیایستد.
چین چطور بین حاکمیت حزب کمونیست تندرو و موفقیت سرمایهداری چشمگیر جمع میکند؟ نمیدانم. و کسانی که تلاش میکنند پاسخ دهند بسیارند. دانشمندان و کارشناسان و متفکران و بهت و حیرت همچنان باقی است. به همین دلیل دانشمند سخنش را با این جمله آغاز میکند که این شخصیت چینی، طبع چینی یا حکمت چینی است، اما همه اینها کجا بودند در زمانی که چین تخدیر شده افیون یا غرق در گرسنگی بود و همه یک لباس همچون لباس فرم کم رنگ کارگران میپوشیدند؟
ملت همچنان همان ملت است. و حزب هم همان حزب. اما این کشور با آنی که ناتوانیاش را پشت پرده آهنین پنهان میکرد فرق میکند. ناگهان گویی امریکا در اوج شکوفایی و طلا در دو طرف جاده وجود داشته باشد، پیش چشم مردم ظاهر شد.
از زمان استقلال لبنان جدل پیرامون تمرکز و عدم تمرکز میچرخد و طرفداران دوم میخواهند در چارچوبی مؤدبانه از دیگران جد شوند بی آنکه متهم به تجزیه بشوند. جمعیت لبنان به 6 میلیون نفر میرسد که همیشه سکندری میخورند و درجا میزنند و از تشکیل دولت ناتوانند.
1.4 میلیارد نفر چینی در سایه قدرت مرکزی زندگی میکنند. هر روز صدها هزار نفر از فقر و نداری رها میشوند و به طبقه متوسط منتقل میشوند. و برخی ازآنها جهش را به سمت غنا و ثروتهای خیالی ادامه میدهند. چین که گفته شد «کرونا» از آن شروع شد، در مبارزه با آن موفقتر بود درحالی که همسایهاش هند دفن میشود و هر روز هزاران نفر از مردگانش را میسوزاند.
وقتی که گفته میشود دغدغه اول جو بایدن چین است به این دلیل است که چین یک معماست. در زمان امپراطوریاش معما بود و در زمان فقرش و سپس در سایه چرمن مائو و بعد وقتی که به یک کشور سرمایهداری بهتآوری تبدیل شد که حزب کمونیست برآن حکومت میکند. این ابهام سراسر غرب را میترساند و نه تنها امریکا را. «معجره» ژاپنی وحشت به جانش نمیاندازد چون متحد آنهاست. و «معجزه» آلمانی آنها را نمیترساند چون شریک آنهاست. اما «اعجوبه» چینی میخ در بالششان میکارد. مسئلهای عجیب و غریب. بزرگترین حزب کمونیست جهان یکصدمین سالگردش را در سایه پر رشدترین سرمایهداری جهان و شاید هم تاریخ جشن میگیرد. و بی آنکه متوقف شود. واقعاً مسئلهای ترسناکی است.