چه بازرگان مستعد و زیرکی است آن کسی که سودهای کلان ببرد و نامش بر زبان مشتریها جاری شود درحالی که جز سرمایهای کوچک، کالایی محدود، شهرتی کم رنگ و نامی کم فروغ چیزی نداشته باشد.
طی سه روز گذشته، عنوان «گروه دولت» را در مربع سرچ جستوجوگر «گوگل» آزمایش کردم و بلافاصله گزینهای با عنوان «گروه دولت اسلامی خراسان» به عنوان اولین اولویت ظاهرشد.
این موضوع پیش از انفجار روز پنجشنبه فرودگاه کابل نبود و خیلیها چیزی درباره «داعش خراسان» نمیدانستند. گروهی که در اواسط دهه پیش با ابوبکر بغدادی بیعت کردند، در زمانی که براساس گزارشهای شورای امنیت تعداد اعضایش از 1500 جنگجو تجاوز نمیکرد و این عدد در اوج عظمتش فراتر از 3000 جنگجو نرفت پیش از آنکه دچار فرسایش بشود و به حدود 800 جنگجو کاهش یابد آن طور که مجله «تایمز» دو روز پیش به نقل از یک تحقیق از «مرکز مطالعات استراتژیک» در بریتانیا نوشت.
خواه شمار جنگجویان «داعش خراسان»800 نفر باشد یا بیشتر، این گروه توانست جهان را پرکند و با هزینهای بسیار پایین مردم را مشغول خود سازد؛ چرا که یک انتحاری وابسته به آنها موفق شد خود را به محوطه فرودگاه کابل برساند که نیروهای امریکایی از آن محافظت میکنند و هزاران افغان و خارجی که میخواهند کشور را ترک کنند، در آن موج میزدند پس از آنکه همچون میوه رسیدهای در آغوش جنبش «طالبان» افتاد. وقتی این انتحاری خود را منفجر کرد، حدود 85 نفجر کشته و دهها نفر زخمی شدند از جمله 13 سرباز امریکایی کشته و 18 نفر زخمی شدند.
براثر این انفجار که تلاش و تدبیر و هزینه چندانی نمیطلبید، «داعش خراسان» در رأس اولویت اتاقهای خبر و در قله ترتیب «ترند» در «شبکههای اجتماعی» نشست و منشنهای روزنامهها و مجلههای جهانی و خبر فوری در خلاصه بخشهای خبری قرارگرفت.
در اوایل دهه نود قرن پیش، در اخبار نام گروه «طلائع الفتح» بروز یافت که مجموعهای منشق شده از جماعت «الجهاد» آن را تأسیس کردند؛ گروهی که دست به انجام برخی عملیات مهم در مصر زد پیش از آنکه مهمترین رهبرانش دستگیر شوند و فعالیت واقعی و تأثیر سیاسیاش به کمترین حد کم رسید.
اما کاهش فعالیت «طلایع الفتح» براثر ضربات قوی امنیتی یا نداشتن قدرت کار میدانی فعال، به هیچ وجه مانع از شهرت آن و گسترش و رواج نامش نشد؛ چرا که با تهیه بیانیههای آتشین که منعکس کننده مواضع شدید و خشنش بودند و ارسال آنها به اکثر رسانههای مرتبط در وقت مناسب، قدرت نفوذ از طریق رسانهها را داشت.
امروز دیگر چیزی از «طلایع الفتح» به یاد نمانده جز اینکه گروهی بود که خوب از رسانهها برای تقویت چهره خود بهره میبرد با وجود کاهش واقعی و غیبتش از مکان حوادث. همچنین هرگز ازیاد نمیبرم همکاران مطبوعاتی اصطلاح «طلایع الفکس» را برایش انتخاب کرده بودند، برای اشاره به اینکه قدرت قابل ملاحظهای در ساخت بیانیهها و ارسال آنها از راه فکس داشتند تا مطمئن شوند وارد اخبار میشوند.
گمان نمیکنم «داعش خراسان» کار متفاوتی انجام داد. با هزینههای ناچیز دست به یک عملیات انتحاری زد و درسایه آن موفق شد حضور و تمرکزش را در قلب حوادث و در رأس فهرست اولویتهای اخبار و تحلیلها برگرداند؛ بلکه دیده شدن دوباره خود را بر متخصصان تحمیل کرد و شاید همچنین توانست جایگاه سیاسی خود را بین طرفهای اثرگذار در افغانستان پس از خروج امریکا بهبود بخشد.
این مسئله ما را به یاد حرفهای نخست وزیر سابق بریتانیا مارگرت تاچر میاندازد که چهار دهه پیش درباره ارتباط تروریسم و رسانه گفت. به نظر او «رسانهها اکسیژن تروریسماند» چرا که به آن قدرت نفس کشیدن و بقا و دربسیاری موارد تحمیل شرایطش را میدهند.
«داعش خراسان» که سال 2013 توسط گروهی از جنگجویان پاکستانی و برخی افغانستانیهای سرخورده و منشق از «طالبان» تأسیس شد، موفق شد ظهوری را رقم بزند و در برابر بخشی از شهروندان افغان و جنگجویان خارجی عرض اندام کند و خود را به عنوان «نیروی مؤثر جهادی» معرفی کند و عنصری از عناصر تحلیل سیاسی در نقشه اثرگذاران جدید پس از عقبنشینی امریکا بشود و برای این کار راه ساده و مؤثری را انتخاب کرد؛ انجام عملیات انفجاری که دهها کشته و زخمی از جمله چند امریکایی برجای بگذارد. و بقیه طرح را رسانهها به عهده میگیرند.
پژوهشگران متخصص در مطالعات جنبشهای رادیکال براین باورند که پوشش رسانهای حوادث تروریستی بیشتر به نفع آن جنبشهاست و اهداف آنها را محقق میسازد، مسئلهای که ما را به تفکر بیشتر در شیوهای که برای پوشش برخی حوادث به کارمیبریم وامیدارد.
به همین دلیل باید در زمان پوشش آن حوادث با ایجاد موازنه دقیق بین حق مخاطبان در دانستن و بین ایفای نقشهای تبلیغاتی به نفع تروریسم هوشیار باشیم.
TT
کارشناسان رسانه در«داعش خراسان»
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة