وائل مهدی
روزنامه نگار حوزه نفت روزنامه "الشرق الاوسط"
TT

  چه کسی را در مشکل استخدام در سعودی ملامت کنیم؟

برای سال‌های طولانی همچنان جدل درباره شایستگی و عدم شایستگی کارمند سعودی جریان دارد و به همه دیدگاه‌ها در باره این مسئله گوش می‌دهم، با این مضمون که کارمند سعودی از جهت توان‌های ذهنی هیچ کمبودی ندارد و مشکل فرهنگی است و به فرهنگ کارموبوط می‌شود.
و این را به صراحت می‌گویم، من حتی در مقابل این نقطه متحیر می‌مانم؛ چرا که سال‌های اخیر نشان داده‌ سعودی‌ها آمادگی کار در هر نوع پست را دارند از تقدیم غذا در رستوران‌ها و هتل‌ها گرفته تا ساعت‌های طولانی و خسته کننده کار در مراکز خدمات نمایندگی‌ها.
پس مشکل کجاست؟ مشکل در محیط کار و کمبود انگیزه‌‌ای که آن را تولید می‌کند یا اینکه فرهنگ کار در کارمند است؟ آیا مشکل در صاحبان کار است یا کارکنان؟
حقیقت ماجرا اینکه من نمی‌توانم همه سرزنش‌ها را متوجه صاحبان کار کنم؛ هدفی که آنها را به حرکت وامی‌دارد مشخص است که همان حفظ درآمد و سود است، اما اگر کسی را بتوان سرزنش کرد کسی است که تصوری مطلق دارد به اینکه جوان سعودی به اندازه کافی درکار جدی است.
با آنها شاید هم نظر باشم که مرد و زن جوان سعودی وقتی مسئله به محل کار مرتبط باشد، وابستگی طولانی مدتی ندارند، اما در همان حال به نظرم محیط کار بخش خصوصی در پادشاهی براساس استخدام شهروندان و تقبل هزینه‌های بالاشان طراحی نشده است.
اگر خودمان را به جای صاحب کارقراردهیم، احساس سرخوردگی می‌کنیم وقتی می‌فهمیم شرکت‌ها فرد فارغ التحصیل سعودی بدون استعداد و آمادگی و مهارت را جذب می‌کنند و بر او سرمایه‌گذاری می‌کند و تا آماده کار می‌شود و پس از مدتی کوتاه شروع به جست‌وجوی کاری دیگر با حقوق بیشتر می‌کند.
و از آنجا که صاحبان کار مجبور به استخدام نیروی سعودی شده‌اند، به استمرار فکرنمی‌کنند و به کسب سود کامل و درآمد خود فکرمی‌کنند بدون درنظر داشتن مسئولیت اجتماعی که متوجه آنهاست. و متأسفانه، مسئولیت اجتماعی حقیقی همان استخدام و آموزش جوانان است و نه یک برنامه اجتماعی مانند توزیع سبدهای رمضانی بین فقرا. استخدام فقرا بهتر از دادن چک به مرکز بهداشتی و انتشار گزارش عریض و طویل مطبوعاتی با آن است.
در غرب مشکل آموزش و آماده‌سازی فرد نامناسب کار وجود ندارد؛ چون دانشگاه‌های آنجا همه ارزش‌ها و مهارت‌های مورد نیاز بازار کار را به دانشجو آموزش می‌دهند؛ و به همین دلیل شرکت‌ها در دو سال اول و دوم در این زمینه سرمایه‌گذاری نمی‌کنند آن قدر که فارغ التحصیل در پادشاهی به سرمایه‌گذاری نیاز دارد. نظام کار آنها را ملزم به قید ملیت نمی‌کند و هر فرد شاغلی که در مرزهای کشور زندگی می‌کند به عنوان شاغل ملی محسوب می‌شود و فرقی بین شهروند و غیر شهروند وجود ندارد تا زمانی که اجازه کار داشته باشد.
و چون وزارت منابع انسانی در صندوق توسعه منابع انسانی(هدف) حضور دارد، تلاش می‌کند از راه‌های مختلف مشکل فاصله مهارت یا (skill gap) را پرکند و نمی‌توانم آن را سرزنش کنم مگر اینکه همزمان تأکید می‌کند، شرکت‌هایی که تصمیم دارند فرد شاغل سعودی را به کارگیرند این بند را دست‌کاری نکنند.
در حالی که برخی مسائل مانند آموزش زبان انگلیسی فارغ‌التحصیلان قبل از ورود به کار را حل نکرده است؛ به طوری که صندوق به مدت دوسال و در برخی حالت‌های محدود 36 ماه هزینه‌های آموزش را می‌پذیرد و این برای آموزش زبان و آمادگی حرفه‌ای مطلوب کافی نیست که اگر صاحب کار فردی خارجی را با همان حقوق استخدام کند به آن دست می‌یابد.
با این وجود، «هدف» به گونه‌ای راه حل‌های زیادی ارائه کرد و نمی‌توانم سرزنشش کنم.
ما وزارت آموزش را ملامت می‌کنیم که هنوز قادر به آماده‌سازی شهروندان برای بازار کار نیست. همچنین می‌توانیم سعودی‌ها را به عدم پایبندی به طرفی که سرمایه‌گذاری کرده و به آنها آموزش داده و برای ایستادن برسرپای خود کمک کرده، ملامت کنیم. همچنین می‌توانیم صاحبان کار را به دلیل ایمان نداشتن به جوانان یا عدم ایجاد محیط رقابتی ملامت کنیم. همین طور بخش‌های منابع انسانی را سرزنش می‌کنم که برای کمک به جوانان برای جابه‌جا شدن بین کارها مسابقه می‌گذارند.
به برنامه «لینکد این» نگاه کنید تا بدانید چقدر از زنان و مردان جوان بین اطراف بسیاری جابه جا شده‌اند که درآنجا یک سالی را سپری نکرده‌اند، چرا؟ چون هر هیئت و شرکت دولتی جدید برای پرکردن خلأها و با مبالغی که شخصاً نمی‌توانم مبالغ‌شان را تصور کنم مسابقه می‌گذارند؛ و به همین دلیل می‌بینیم کارمند زن و مرد با 4 یا 5 سال تجربه تبدیل به مدیر یا کارشناس بزرگ در هر زمینه می‌شوند تا وقتی که در برخی نام‌های بزرگ کار کرده‌اند.
و چون ملکیت این مسئله بین طرف‌های زیادست مشکل پابرجا می‌ماند. یکی از راه حل‌ها شاید آزاد ساختن بازار کار و بهبود بخشیدن به دانشگاه‌ها و مراکز بسیار بهتر باشد و تعداد فرصت‌های شغلی و نسبت نفوذ می‌تواند نشانی از کارکرد همه باشد.