پنجشنبه گذشته، همزمان با دومین سالگرد انفجار بندر بیروت، روز این اعتراف فراگیر بود که لبنانیها به طبیعت رانده شدهاند و آنها امور خود را باید درآنجا مدیریت کنند، نه در حکومت و قانون و جلسه.
گستردگی تظاهرات در همبستگی با قربانیان و محکومیت این فاجعه به وضوح بیانگر این موضوع بود.
این بدان معنا نیست که همبستگی و محکومیت ناچیز یا ساده بودند. بدین معنا بود که امید به اعمال تغییر اندک است. این ناامیدی است که میدرخشد.
به این دلیل که گروه حاکم فرآیندهای بیرون راندن جمعیت از سیاست به طبیعت را کامل کرد؛ یعنی کوچاندن آنها از جایی که مسائل عمومی مطرح و تصمیم گیری میشود و افکار عمومی تأثیرگذار وجود دارد به طوری که به قول معروف « با قدرت قوی است».
درمیان مسائل بسیار دیگر، این به معنای خلاصه کردن تراژدی بندر به عنوان کاری است که هیچ کس انجام نداده، این کار را طبیعت کور انجام داد، به طوری که باید به عنوان یک رویداد طبیعی، یعنی یک رویداد غیرسیاسی شناخته شود. شاید همزمانی بین انفجار و همهگیری کرونا به تثبیت این تصور وحشتناک کمک کرد.
یک رویداد طبیعی اثری از خود بر جای نمیگذارد، جز اثر برداشتن اثر، یا پاک کردن آن. خود با کمال بیطرفی و بدون هیچ سبب و هدفی از بیخ و بن کندن آنچه را که قبلاً وجود داشته به عهده میگیرد. اهمیت نمادین فروریختن چهار انبار سیلوی غله در همان روز دومین یادبود چقدر گویا است. قصد این بود که گفته شود: این نیز یک عمل بیطرفانه است که سبب و هدفی پشت آن نیست.
یک رویداد طبیعی پاسخگویی به دنبال ندارد و منجر به مجازات نمیشود. محصول ارادهای است که از درک و فهم ما خارج است و کنترلی بر آن نداریم: سیستم قضایی داخلی که قاضی طارق البیطار دست و بال بسته آن را نمایندگی میکند، درمعرض سیل تهمت و شکایت است. ورود دادگاههای بینالمللی نیز به بهانه وجود قوه قضاییه محلی ممنوع است.
علاوه بر این، به احتمال زیاد وقوع قیام اکتبر قبل از انفجار، نه پس از آن، به تقویت این باور کمک کرد که «امکان ندارد بهتر از آنچه بود بشود». بنابراین، انفجار رویدادی است که هیچ پاسخی برای آن وجود ندارد، زیرا مانند رفتار طبیعت، کسی مسئول آن نیست. نیترات آمونیوم را نه کسی آورد و نه کسی برای ما فرستاد، اما از ناکجا و خود به خود آمد و تصمیم گرفت ساکن سرزمین ما شود؛ آمد درست همانطور که گهگاه طوفانهایی از جاهای دور به سوی ما میآیند.
واقعاً اینجا طوری حرف میزنیم که انگار درباره آب و هوایی حرف میزنیم که نمیتوان کنترل کرد یا زلزله و سیلی که بخواهیم یا نخواهیم اتفاق میافتند.
اما حتی زمانی که حقایقی با قدرت قادری فاش شوند و بخشی از مسئولیت آن روشن شود( مانند ماجرای بمبگذاری رفیق حریری و همراهانش)، تحقق عدالت بعید مینماید. به این دلیل که عدالت اصلی در خود عمل طبیعی نهفته است: حکمت چیزی که ما نمیدانیم در پس ترور حریری یا انفجار بندر قراردارد!
و طبیعت در تعریف با عدل ناسازگاراست، همانقدر که عدالت، با طبیعت خوانا نیست. در طبیعت، قدرت حقیقت است و جنگل در نهایت طبیعت است.
و با سوق دادن این مسئله به آن طبیعت، پیوندها و معانی باقی مانده که در جامعه فراوان است و با سیاست بیان میشوند از بین میروند: کشور امروز از هر آنچه مردم و روابط آنها میسازند تهی شده است. مردم از اموالشان که در بانکها بلوکه شده جدا میشوند. حکومت از قوه قضاییهاش جدا میشود. تغییر از موضوع خود منفک میشود. فرزندان از تحصیل جدا میشوند... در باره رابطه گروهها با یکدیگر خلاصه میشود دراینکه یکی از آنها بر فاجعه بندر و قربانیانش گریه میکند و یکی با آنچه او پیروزی بر اسرائیل توصیف میکند سرخوش است. حافظه و پاک کردن حافظه؟ این کلیشه ابلهانه و خسته کننده شده است، زیرا هر یک از ما در یک جهت به یاد میآوریم و خاطره خود را در مقابل دیگری قرار میدهیم.
جنایت بندر یکی از هولناکترین اعمال رژیمی است که قربانی میسازد و بعد عللی را که عامل قربانی شدن است را به یک قداست طبیعی مینشاند. در مسیر این فرهنگ که سیاست را با سلاح طبیعت میکشد، دو ایستگاه عمده وجود دارد: اولی که شکل تجلیل از ساختار فرقهای لبنان گرفت که به عنوان یک اجبار دیکته شده یک لحظه تاریخی عنوان نمیشود که در لحظه دیگر حذف میشود، بلکه آن را به درمانی رمانتیک و نبوغآمیز برای مصیبتهای ناشی از آن و پیام و الگویی برای جهانیان ارائه میدهد. اما به محض اینکه آن فرمول اندکی رنگ باخت و محدود شد، یکی دیگر ظاهر میشود؛ شرورتر و تواناتر در ایجاد شر: این مقاومت است که مرگ در راه آن آسان است و هیچ تراژدی نمیتواند انگیزهاش را زیر سوال ببرد بلکه آن را به عنوان الهیترین عمل طبیعت و نزدیکترین به سرنوشتهای اجتناب ناپذیر بررسی باید کرد.
در این شرایط چه فایدهای دارد که علیه یک عمل طبیعی که هیچ کس انجام نداده، تظاهرات راه بیاندازیم، در حالی که عده زیادی هستند که از خواندن درباره آن امتناع میورزند، اما درباره نتایجش میخوانند و به نامزدهایی که باید پاسخگوی آن انفجار باشند و به مقاومتی که از رژیم انفحار محافظت و حمایت میکند رأی میدهند؟
به جنگل گرد! این دستور امروز در لبنان است.
TT
لبنانیها به طبیعت رانده شدند!
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة