بحران مالی لبنان و همراه با آن بحران سیاسی مانند یکی از جمهوریهای موز، به سمت نقطهی بیبازگشت سرازیر میشود و به دلیل اخبار درز یافته توسط رسانهها درز مبنی براینکه وزارت خزانه داری امریکا به قراردادن ریاض سلامه، رئیس بانک مرکزی لبنان در لیست تحریمها بسیار نزدیک شده تا رسیدن به نقطه برخورد بزرگ بسیار نزدیک شود، موضوعی که باعث کاهش سریع و شدید ارزش پول ملی در برابر دلار آمریکا شد، به طوری که دیگر کنترل بازار مالی امکان پذیر نیست و این به معنای تشدید بحران معیشتی است که خطر هرج و مرج کامل را درپی دارد و مجموعه حاکم سعی دارد از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی کند، به این بهانه که خارج در حال توطئه چینی علیه لبنانیها برای تحمیل شرایط سیاسی و مالی خود در مورد حقوق داخلی آنهاست.
البته قدرت حاکم دچار توهم تئوری توطئه، در نشانه گیری خارج درنگ نکرد و این بار برای محافظت از ریاض سلامه به این عنوان که مجازاتهایی که علیه او وجود دارد نه به خاطر فاسد بودن وی، بلکه به دلیل رابطهاش با «حزب الله» است آنطور که در رسانههای مورد حمایت مجموعه حاکم عنوان شده و این بهانهای برای پاک کردن کارنامه سلامه است اولا در پاسخ به لطفش در پولشوییهای مجموعه و دوم به این دلیل که میداند تحریم سلامه به معنای آغاز واقعی برچیدن نهادهای تأمین کننده منافع آن است. خروج سلامه از صحنه در نتیجه یک عمل خارجی به عنوان مجازات اقدامات داخلی، یک لحظه سرنوشت ساز در تاریخ مدرن لبنان است، زیرا پیامدهای آن تأیید میکند که دیگر ترمزی وجود ندارد که سرعت برخورد را کاهش دهد و نکته خطرناکتر این است که مصادف با خروج چهرههای امنیتی از صحنه عمومی شد، اما این به دلایل داخلی است، زیرا نگاه لبنانیها قبل از اینکه به طرف بانک لبنان بچرخد به سمت مجلس نمایندگان معطوف بود تا بحران خلاء پیش رو در ادارات امنیتی کشور حل شود، زیرا از یک سو به سختی میتوان حد نصاب جلسه پارلمان را برای تمدید آنها به دست آورد و از سوی دیگر، کسانی هستند که به نظر قانون اساسی پایبندند که میگوید، مجلس از زمان پایان دوره ریاست جمهوری تبدیل به رای دهندگان شده است و نه یک نهاد قانونگذاری؛ واضح است که نظام وارد مرحله فرسایش داخلی شده است، زیرا برای اولین بار منافع مشترک خود را مختل میکند.
بحران لبنان در تمام ابعاد خود وارد مرحله فروپاشی سریع میشود و خطرناکترین مسئله این است که دیگر توان داخلی یا خارجی برای مهار آن یا کنترل پیامدهایش وجود ندارد، زیرا بحران پول ملی و نرخ تبدیل در برابر دلار آمریکا اکنون باقیمانده ثبات شکننده را تهدید میکند، که ممکن است لبنان را به هرج و مرج ناشناخته ببرد؛ جایی که انسداد و خلا در نهادهای دولتی از نگهبان تا رئیس جمهوری رسیده است.
در سطح ریاست جمهوری، به نظر نمیرسد که شانس انتخاب رئیس جمهوری در آینده نزدیک ممکن باشد و واقعیتهای کنونی نشان میدهد که هر کس لبنانیها را مجبور به دو سال و نیم صبر کرد تا خلاء را با خلائی دیگری به نام دوران میشل عون پر کند، در این مرحله نمیتواند خلاء ریاست جمهوری را با آنچه که مناسب او یا مدیریتش است پر کند. به همین دلیل تیرهای خود را به سمت داخل و خارج نشانه میگیرد؛ از اولی، یعنی داخل، میخواهد تا گفتوگو بین جناحهای پارلمانی برای نزدیکتر کردن دیدگاهها را بپذیرد و از خارج - نشست پنججانبه پاریس – میخواهد مداخله نکنند، زیرا اگر مداخله کنند، مداخلهاشان جانبدارانه خواهد بود و ویرانیهای بیشتری در کشور ما ایجاد میکند.
در واقع، مجموعه و حزب حاکمش در به دست آوردن اکثریت پارلمانی که به آن توانایی انتخاب یا تحمیل رئیس جمهوری را تحت پوشش اجماع میدهد، یا برای چانه زدن با آن بر سر حقوق قانون اساسی در داخل و خارج با هم فریب میدهد (ریاست جمهوری و نخست وزیری) با مشکل مواجه است. و در این باره معاون دبیرکل «حزب الله» شیخ نعیم قاسم میگوید:« با این بحران اقتصادی و اجتماعی و آنچه در آن زندگی میکنیم و افزایش جنونآمیز دلار که نمیشود تحمل کرد، چارهای جز پیروی از مسیر قانون اساسی و انتخاب رئیس جمهوری و پس از آن دولت و سپس طرح نجات وجود ندارد و اگر کارها بدون توافق بر سر راه حل مشخص باقی بماند، کار سخت و پیچیده میشود».
بر این اساس، با برداشتن پوشش خارجی از بانک مرکزی و پوشش داخلی از سران امنیتی، به نظر میرسد لبنان به نقطه برخورد رسیده است.
بحران لبنان در تمام ابعاد خود وارد مرحله فروپاشی سریع میشود و خطرناکترین مسئله این است که دیگر توان داخلی یا خارجی برای مهار آن یا کنترل پیامدهایش وجود ندارد، زیرا بحران پول ملی و نرخ تبدیل در برابر دلار آمریکا اکنون باقیمانده ثبات شکننده را تهدید میکند، که ممکن است لبنان را به هرج و مرج ناشناخته ببرد؛ جایی که انسداد و خلا در نهادهای دولتی از نگهبان تا رئیس جمهوری رسیده است.
در سطح ریاست جمهوری، به نظر نمیرسد که شانس انتخاب رئیس جمهوری در آینده نزدیک ممکن باشد و واقعیتهای کنونی نشان میدهد که هر کس لبنانیها را مجبور به دو سال و نیم صبر کرد تا خلاء را با خلائی دیگری به نام دوران میشل عون پر کند، در این مرحله نمیتواند خلاء ریاست جمهوری را با آنچه که مناسب او یا مدیریتش است پر کند.
TT
لبنان... درآستانه برخورد
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة