همآهنگ با بحران مالی و اقتصادی و خطر چالش امنیت غذایی، انقلاب 17 اکتبر آماده میشود تا دوباره ابتکار عمل را به دست بگیرد، پس از اینکه به الزامات بهداشتی که «کرونا» تحمیل کرد، باپیند بودند. اما شهروندان در انزوا میان دو آتش قرار گرفتهاند؛ آتش خفگی آرام درون خانهها یا خفگی در خیابانها براثر گازهایی که مأموران امنیتی شلیک میکنند و به احتمال زیاد همگان گزینه دوم را انتخاب میکنند.
جریانهای حاکمیت و انقلاب خوب میدانند که امور به سمت تنش بیشتر، خطرناکتر و حساس پیش میروند و ممکن است به آشوب و خشونت داخلی منجر بشوند. به همین دلیل مجموعه حاکم در دو بخش حاکمیت و اپوزوسیون آماده میشود تا دوباره از ابزار سنتی خود استفاده کند که تاکنون بهانههای لازم برای استمرار سلطهاش را مهیا ساخته است. خطرناکتر ازآن اینکه طبقه سیاسی در دو شق آن( هوادار و مخالف) و علیرغم تقسیمات فرقهای و مذهبی عمودی و افقیشان برای حفاظت از منظومه منافع مشترک و جلوگیری از سقوط نهایی هریک از دوطرف (هرچند ضعیف باشد یا قدرتش متلاشی شده) هیچ تردیدی به خود راه نمیدهند که همسنگر بشوند. به این دلیل که باور دارند سرنگونی هر بخش ازآنها همانند قطعات دومینو منجر به سقوط بخشهای دیگرمیشود.
سالهاست که «حزب الله» در شکل و شمایل جدیدش (براساس همان نمونه «جبهه ملی پیشرو» حاکم در سوریه به رهبری حزب«بعث» حزب حاکم یا حزب رهبری کننده حکومت و امت بشود) موفق شده همه گلوگاههای حکومت و نهادهای قانونی و قانونگذاری و اجرایی را در دست بگیرد. حزبی که همیشه متهم است برای تعدیل قانون اساسی کشور نقشه میکشد، به سمت برگزاری اجلاس تأسیسی میرود تا به تناسب تغییرات قدرت و دموگرافی لبنان پس از جنگ داخلی شکل گیرد. معادله سیاسی خود را برهمه مخالفان خود در لبنان تحمیل کرد بعد از اینکه از محله حریک(جایی مجازی برای رهبری سیاسی) حرکت کرد و به قله ریاست جمهوری رسید. بعد هم با سپردن پست نخست وزیری به حسان دیاب آن را به جایگاهش در پیش از جنگ داخلی و «توافق طائف» برگرداند به گونهای که اختیارات و تأثیرات آن محدود شد و هماکنون به سطح وزیر اول رسیده است.
«حزب الله» در تجربه داخلی خوب از عهده رام کردن مخالفان خود برمیآید. برای مخالفان خود سقفی معین میکند و به آنها اجازه نمیدهد ازآن فراتر بروند. با این کار موفق شد با آنها برسر بهترین چیزی که به آنها میدهد معامله کند. با این کار آنچه را که برای خود میخواست درانحصار خود درآورد و آنچه به دیگران تعلق داشت به آنها بخشید. این را از جهتی برمخالفان سیاسی تحمیل کرد و از جهتی دیگر آنچه به «عهد» معروف شده را که اثری محدود و مقید در محاسبات پیچیده داخلی و روابط خارجی دارد که «حزب الله» به تنهایی آنها را در دست دارد. به همین دلیل حزب ترجیح میدهد با مخالفان سیاسی سنتی گرفتار که دنبال بازیابی امتیازها و بهبود بخشیدن به جایگاه خود هستند روبه رو بشود تا با یک مخالفت غیرسنتی که از حد و حدود و قواعد فرقهای و حزبی فراتر رفته که مجموعه حاکم در دوبخش وابسته و مخالف برآن استوارند.
پس از حوادث 7 می 2008 «حزب الله» اراده خود را بر طبقه سیاسی تحمیل کرد و برای ائتلاف با مخالفانش شرایطی را تعیین کرد. همچنین موفق شد به الگوهای روسی و ایرانی در رابطه بین حاکمیت و مخالفان عمل کند. مسکو وتهران ترجیح میدهند با مخالفان دست آموز و تابع خود تعامل کنند و به شدت با گزینههای افکار عمومی بیرون از صفبندیهای کلاسیک فعالیتهای سیاسی مخالفت میکنند. در اوج مخالفت با گزینههایش پس از سقوط دولت الحریری، حزب اجازه نداد مخالفانش به حد نصاب پارلمانی برای دادن رأی اعتماد به دولت دوم «عهد» رسند، اما گزینه ندادن رأی اعتماد را به آنها داد.
حزب و «عهد» به شدت نیازمند بازگشت درگیری به شکل نمونه 8 و 14 آذار سابقاند. این شرایط به همه جریانهای سیاسی فرصت ارزشمندی میدهد تا صفوف خود را فشرده کنند به این بهانه که از دستآوردها و امتیازها و مدیریت فضای خودشان که متأثر از گفتمان انقلاب 17 اکتبر شده محافظت کنند. آنها به این برگشت به صف بندیهای سابق و درگیریهای مذهبی و منطقهای نیاز دارند که نویسنده لبنانی مهند الحاج علی آن را این گونه توصیف میکند« سلاح طلایی این طبقه سیاسی گرسنگی و سرقت و غارت و ناکامی است. رهبر یک فرقه به کناری میایستد و طرف دیگر را نشان میدهد و مسئولیت بحران کنونی را به بردوش او و فرقهاش میگذارد. رهبر دیگر نیز به همین روش پاسخ میدهد تا جنگ قدیم با آن تعصبها بازتولید شود و بر اموال چپاول شده و هر نوع جنبش ملی فراتر از فرقهها سرپوش بگذارند».
طبقه سیاسی علاقه دارند به سمت بهرهبرداری از فرقههای خود برگردند. آنها را همچون ابزاری حزبی و تعصبهای مذهبی اثرگذار در جوامعی میبینند که بر تن ندادن به ایده حکومت عادت کردهاند. بن بست در رابطه بین کسانی که خواهان گسترش حاکمیت حکومت هستند(انقلابیون) و حاکمیت فرقهها(طبقه سیاسی) و تضاد برخاسته از طرح حاکمیت حکومت و نهادهای آن در برابر ولع فرقههای بر مستقل ماندن گروه مذهبی درون حکومت، درآینده نزدیک منجر به رویارویی خشونتبار بین دوطرف میشود به خصوص «حزب الله» و انقلاب 17 اکتبر که آثار خود را به شکل جدیدی بر حیات سیاسی لبنان تحمیل خواهد کرد.
TT
لبنان... لحظه رویارویی نزدیک میشود
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة