خبرگزاری رویترز خبری با این مضمون منتشر کرد که ایالات متحده و ترویکای اروپایی اقدام به ارسال پیشنویس طرحی انتقادی از ایران به شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی هستهای کردهاند به این دلیل که به پرسشهای آژانس درخصوص بقایای اورانیوم موجود در سایتهای اعلام نشده پاسخ کامل نداده است.
رویترز در متن خبر خود گفته:« ایالات متحده، بریتانیا، آلمان و فرانسه پیشنویس قطعنامهای را به شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی هستهای تقدیم کردهاند که از ایران به دلیل عدم پاسخگویی کامل به پرسشهای آژانس درخصوص بقایای اورانیوم موجود در سایتهای اعلام نشده انتقاد میکند».
خبرگزاری با این گفته حدس میزند:« این گام به احتمال زیاد مایه خشم ایران شود» و پرسش دراینجا این است که درباره کدام خشم سخن میگوییم؟ چه پیامدهایی دارد؟ آیا سخن از «خشم» ایران بیانی دقیق و سنجیده است یا توجیهی برای مواضع غیرشفاف ایران در پرونده هستهای؟
روش ایران از زمان به قدرت رسیدن خمینی حاکی است که تهران به هیچ تصمیمی پایبند نمیماند؛ نه توافقها و نه راهحلها و نه به نتایج هرگونه مذاکراتی و تنها کاری که ایران میکند استفاده از عنصر زمان برای رسیدن به هدف دلخواه است.
از پرونده هستهای مشخص میشود، تهران در همان راه استفاده از وقت تا تحقق هدفش در رسیدن به بمب اتمی حرکت میکند، خواه نوک پیکان انتقاد به سمت رئیس جمهوری سابق امریکا ترامپ به دلیل خروج از توافق درسال 2015 گرفته شود یا برعکس آن.
نقشه ایرانی مشخص است و هرکسی که با ایران تعامل کرده باشد میداند؛ چیزی میگوید و کاری دیگر میکند و متوجه میشود نظام ایران با هدف هستهای طراحی و ساخته شده هرچند رهبر معظم بگوید، فتوایی مبنی بر تحریم دستیابی به بمب اتمی وجود دارد.
ایران از مدتها پیش زیر فشار تحریمهای امریکایی و بینالمللی قراردارد و هیچ تغییری نکرد و موضعش را تغییرنداد و علاقهای هم ندارد کشوری باشد که به قوانین بینالمللی احترام بگذارد چون هدفی مشخص دارد و میخواهد به آن برسد که همان سلاح هستهای است.
پس سخن گفتن درباره «خشم» ایران و گنجاندن آن در ادبیات رسانهای چیزی جز یک برنامه فشار به غرب و ایالات متحده نیست اگر فرض را براین بگذاریم حسن نیت داشتهاند یا اینکه خبری است که غرب و امریکا درز دادهاند تا تلاشی باشد برای توجیه عدم برخورد جدی غرب با ایران.
«خشم» ایران چیزی جز تبلیغ قدرت تخریبی وهمی ایران و تبلیغ یک قطعنامه که موجب هیچ خشمی نمیشود نیست؛ ایران پشت سرهم کشیدهها را از اسرائیل و نه تنها درمنطقه بلکه در داخل خود ایران دریافت میکند و پاسخ قابل ذکری از ایران دیده نمیشود.
دلیل آن روشن است؛ تهران نمیخواهد وارد یک جنگ حقیقی با اسرائیل شود یا به سمت رویارویی برود که به آن جنگ بکشد، چون هدف اصلی ایران درحال حاضر دستیابی به سلاح هستهای است و پس ازآن تهران میداند وارد شدن به رویارویی نظامی با اسرائیل دشوار است.
و در نتیجه تحرکات ایران به منطقه ما و کشورهای عربی محدود میشود و غرب کافی است به درسهای جنگ اوکراین و دشواری تعامل با یک کشور هستهای مانند روسیه توجه کند و در آن زمان منطقه ما مانند بمب ساعتی خواهد بود و این جدای از مسابقه حتمی تسلیحات هستهای است.
خلاصه سخن اینکه ایران تنها زبان قدرت را میفهمد و درک میکند. علاوه براینکه هدر دادن وقت و با گامهای استوار رفتن به فاجعهای قطعی در منطقه است درصورتی که ایران به یک کشور هستهای تبدیل شود.
TT
« خشم» ایران
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة