شکستهای عمدهای که حزب حاکم محافظهکار انگلیس در دو روز گذشته -با وجود گستاخی دولت و رهبری حزب- در انتخابات محلی انگلیس متحمل شد، قابل انتظار بود.
همه نظرسنجیها در ماههای گذشته، بدون استثنا، زیانهای بزرگی را پیشبینی میکردند، اما آنچه در میان تحلیلگران مورد مناقشه است این است که آیا این خسارتها تا حد افزایش فشار بر نخستوزیر ریشی سوناک برای استعفا قبل از انتخابات عمومی، «فاجعهبار» خواهد بود یا «قابل قبول» است و به حزب اجازه میدهد تا نفسی تازه کند و چهارمین رهبر خود را در 4 سال بدون هراس انتخاب کند!
آنچه صندوقهای رأی حمل میکردند، پیش از اعلام نتایج نهایی بعد از ظهر دیروز، به نتایج «فاجعهبار» نزدیکتر بود. محافظه کاران کنترل 10 شورای محلی را از دست دادند و تعادل خود را در 6 شورا از دست دادند. از سوی دیگر، شرط محافظهکاران برای سرنگونی صدیق خان، شهردار کارگری لندن، که با خشم بسیاری از مالکان و رانندگان خودرو به دلیل گسترش منطقه «حذف زیستمحیطی» برای سطح آلایندههای اگزوز مواجه بود، شکست خورد. در واقع... بسیاری از مدافعان کارگری نگران شانس او بودند.
از سوی دیگر، حزب کارگر کنترل 8 شورا (دستکم) را به دست گرفت و تراز شوراهای تحت کنترل خود را به 49 کرسی رساند، کارگران پس از کسب حدود 185 کرسی جدید، سهم خود را به 1140 کرسی افزایش دادند. با این حال، اعداد ذکر شده در بالا تصویر کاملی را ارائه نمیدهند، بلکه فاقد جزئیات مهم هستند، به ویژه:
- همه کرسیهایی که محافظهکاران در شوراها از دست دادند به کارگران نرسید، بلکه حزب «لیبرال دموکرات» یکی از ذینفعان اصلی بود. این حزب میانه دو شورای جدید را از آن خود کرد و اندوختهاش را به 12 رساند و از مجموع محافظه کاران فراتر رفته است. از نظر کرسی، با افزایش 102 کرسی به 505 کرسی رسید و از مجموع محافظه کاران نیز فراتر رفت. حزب محیط زیست «سبزها» (وابسته به چپ کارگران) نیز با کسب 69 کرسی جدید، تعداد کرسیهای خود را به 179 رساند، هرچند که نتوانست هیچ شورایی را کنترل کند.
نامزدهای مستقل از پیشینههای مختلف و مناطق مختلف توانستند به پیشرفتهایی دست یابند و نتایج را به درجات مختلفی تحت تأثیر قرار دهند.
حزب ضد اروپایی «اصلاحات» (جنبش «برگزیت» سابق) - طبق چندین گزارش - آسیب واقعی به سرمایه محافظه کاران در میان رای دهندگان راست به ویژه در روستاها و حومههای مرفه وارد کرده است، اما دستاوردهای آن در سطح نماینده فقط به کسب دو کرسی محدود شد.
درصد آرای کسب شده توسط حزب کارگر، باوجود برتری در نتایج، تنها در حدود 35 درصد باقی مانده است. این رقم باعث نمیشود که انتظار داشته باشیم انتخابات عمومی بعدی را تحت تأثیر قرار دهد، همانطور که رهبر سابق آن تونی بلر در سال 1997 با پیروزی بزرگ خود که به «تاچریسم» پایان داد، رقم زد. این به این دلیل است که «برد سنگین» مستلزم فراتر رفتن از آستانه 40 درصد آرا است و آرای باقیمانده باید به نسبت معقول بین احزاب رقیب توزیع شود.
با توجه به مطالب فوق میتوان گفت، اولین پیامی که از نتایج این انتخابات استخراج میشود این است که حزب محافظه کار تحت رهبری جناح راست فعلی خود ضربه سختی خورده است که چشم انداز تداوم این رهبری را بسیار دشوار میسازد. در آینده قابل پیش بینی شاید چیزی که مشکل این حزب را پیچیده میکند این است که تغییرات پی در پی در رهبری آن، از زمان همه پرسی «برگزیت» در سال 2016، باعث ریزش در درون حزب شده است که به همان اندازه که اعتبار و گزینهها را مصرف کرده، رهبران را مصرف کرده است.
برای اطلاع شما، قبل از شروع ماجراجویی «برگزیت»، (لرد) دیوید کامرون - نخست وزیر و رهبر حزب در آن زمان و وزیر خارجه کنونی- در این توهم بود که اگر همه پرسی خروج از اروپا را برگزار کند و آن را ببرد... جناح انزواگرای افراطی درون حزب را «شکست» میدهد و از شر پوپولیسم آن خلاص میشود، به خصوص که انتظار داشت بریتانیاییها رای منفی به خروج بدهند. او از این منظر عهد خود را که در وهله اول مجبور به انجام رفراندوم نبود، آغاز کرد... اما آنچه اتفاق افتاد برعکس بود. بنابراین، کامرون استعفا داد ( بین سالهای 2010 تا 2016 در رأس قدرت بود ) و ترزا می (2016-2019) جایگزین انتقالی «میانهرو» جانشین او شد.
اما با آشکار شدن پیامدهای اقتصادی و سیاسی خروج، تندروهای دست راستی در میان وخامت اوضاع از سرنخوت و غرور زیادهخواهانه به فرار خود به جلو سرعت بخشیدند.... در نتیجه، می، بوریس جانسون (2019-2022)، سپس لیز تراس - به مدت یک ماه و نیم - سپس ریشی سوناک (2022 تاکنون) موفق شدند تنها در 4 سال رهبری حزب و نخست وزیری را بر عهده بگیرند.
امروز هیچ نشانه واقعی از وجود نیروی عاقل و معتدلی که بتواند افراط گرایی را مهار کند و قلب عرصه سیاسی را به دست گیرد، وجود ندارد.
پیام نتایج انتخابات به کارگران- هرچند مثبت - کمتر جدی و خطرناک نیست.
این پیام یادآوری جدی بود که رهبری کنونی نباید صداهای اعتراضی را که در ماههای اخیر توسط «لابی اسرائیل» «شیطانسازی» شدهاند، دست کم بگیرد. این «لابی»، به هر حال، نیروی فعال اصلی پشت انتخاب کیر استارمر ... به عنوان جانشین رهبر سابق و چپ رادیکال جرمی کوربین بود.
موضع استارمر، که روابط نزدیکی با بلوک «دوستان اسرائیل در حزب کارگر» دارد، در مورد جنگ آوارگان غزه برای بخش وسیعی از حزب، نه تنها از سوی رای دهندگان عرب و مسلمان، بلکه از سوی رای دهندگان چپ... در سراسر طیف آن نیز شوک وارد کرد.
با این حال، رهبر کارگری و گروهش همچنان روی عدم امکان «مخالفین» کارگری برای تغییر آرای خود به سمت سیاستهای محافظهکارانهای که قویتر از اسرائیل و جناح راست لیکود حمایت میکنند، شرطبندی کردند. مهمتر از آن، آنها نرخ بالقوه تحریم رأی، یا امکان اتخاذ آرای تاکتیکی «مخالفان» به نفع لیبرال دموکراتها و «سبزها» را دست کم گرفتند.
این دقیقاً همان چیزی است که در چندین منطقه انگلستان اتفاق افتاد، از جمله محلهها و حومه شهرهایی با جمعیت مسلمان، مانند حومه منچستر - از جمله شهر اولدهام، جایی که کارگران کنترل مطلق شورای خود را به دلیل شورش فعالان علیه جنگ غزه - و حومه بیرمنگام از دست دادند. در اینجا، شایان ذکر است که پرجمعیتترین مجتمعهای شهری در کل بریتانیا عبارتند از «لندن بزرگ»، «بیرمنگام بزرگ» (انگلستان غربی) در مرکز-غرب انگلستان، و «منچستر بزرگ» در شمال غرب انگلستان.
در نتیجه، صدای مسلمانان اول، و صدای عربها در مرحله دوم، اکنون میتوانند در مناطق اصلی شهری برای حزب کارگر تفاوت ایجاد کنند. بنابراین، غفلت از آن خطر واقعی در انتخابات عمومی بعدی را به همراه خواهد داشت.