طارق الحميد
TT

رئیس جمهوری آخرین کسی است که باخبر می‌شود!

محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین ایران، روایت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری سابق آمریکا مبنی بر اینکه ایرانی‌ها قبل از اجرای عملیات «عین‌الاسد» که مقر نیروهای آمریکایی در استان الانبار در غرب بغداد را به انتقام کشته شدن قاسم سلیمانی در سال 2020 هدف قرار داد، به آنها اطلاع داده بودند را تأیید کرد.
ظریف در کتاب جدید خود با عنوان «پایاب شکیبایی»، می‌نویسد آخرین تصمیمی که پس از ترور سلیمانی دریافت، این بود که «در انتقام‌گیری عجله‌ای نیست و مؤثرترین روش همان چیزی است که حزب‌الله همیشه دنبال می‌کند؛ یعنی تحمیل شرایط آمادگی کامل به نیروهای طرف مقابل.»
ظریف که پیش از این در یک فایل صوتی درز کرده در سال 2021 از نفوذ «سپاه پاسداران» شکایت کرده بود، افزود: آمریکایی‌ها از عادل عبدالمهدی، نخست‌وزیر سابق عراق، قبل از حسن روحانی، رئیس‌جمهوری و وزارت امور خارجه متوجه این حمله شدند. خوب، اهمیت این روایت ظریف چیست؟ حقیقت این است که چند نکته مهم وجود دارد و آنچه مسلم است در مورد چگونگی تصمیم‌گیری در ایران و رابطه سیاستمداران آنجا با «سپاه پاسداران» را تایید می‌کند. ظریف ابتدا ماجرای ترامپ را تایید کرد که ایرانی‌ها قبل از وقوع عملیات «عین الاسد» به آمریکایی‌ها اطلاع داده‌اند.
این در تضاد با تکذیب علی شمخانی دبیرکل سابق شورای امنیت ملی است که گفته بود، تماس کشورش با آمریکا قبل از حمله موشکی «کذب محض» بوده است. دوم، اظهارات ظریف ثابت می‌کند که رئیس‌جمهوری ایران آخرین کسی است که از تصمیم‌های مهم در ایران مطلع می‌شود.
هیچ چیز مهمتر از تصمیم به درگیری با آمریکا حتی در یک فرآیند رسمی برای حفظ آبرو نیست، همانگونه که در عملیات «عین الاسد» اتفاق افتاد. سوم، کتاب ثابت می‌کند که خشم ظریف از به حاشیه راندن وزارتش توسط «سپاه پاسداران» همچنان ادامه دارد و حتی رو به افزایش است، به‌ویژه که وزیر امور خارجه ایران قبلاً در یک فایل صوتی در انتقاد از خود قاسم سلیمانی صحبت کرده بود.
ظریف در آن زمان گلایه کرد که «سپاه پاسداران» بیش از او بر روابط خارجی و پرونده هسته‌ای کشور نفوذ دارد و القا کرد که سلیمانی در تبانی با روسیه تلاش کرده توافق هسته‌ای 2015 ایران را خراب کند.
وی افزود: تقریباً هر بار که برای مذاکره (با قدرت‌های بزرگ) می‌رفتم (سلیمانی) از من می‌خواست این یا آن امتیاز را بدهم یا نکته‌ای را مطرح کنم. وی افزود: موفقیت در عرصه نظامی مهمتر از موفقیت دیپلماسی بود. من در حال مذاکره برای موفقیت در عرصه نظامی بودم.
چهارم، ظریف در کتاب خود گفته است که تجربه شورای امنیت ملی ایران پس از ترور قاسم سلیمانی «تلخ ترین تجربه در دوران وزارت او» بوده است. گفته می‌شود که برای قتل سلیمانی «عجله‌ای برای انتقام‌گیری» وجود ندارد و اینکه «موثرترین روش همان چیزی است که همیشه توسط حزب الله دنبال می‌شود؛ یعنی تحمیل شرایط آمادگی کامل به نیروهای طرف مقابل.» یعنی ایران به عنوان یک نیروی شبه نظامی فکرمی‌کند، حتی در یک تصمیم استراتژیک مانند درگیری با آمریکایی‌ها و به به حاشیه راندن نهادهای خود به نفع «سپاه پاسداران» می‌اندیشد.
نکته اصلی این است که اهمیت روایت ظریف مؤید این است که ما با یک ایران مواجه نیستیم، بلکه با چند ایران روبرو هستیم، زیرا ایران نما، ایران برنامه ریزی و ایران اجرا وجود دارد. این همان چیزی است که ظریف از آن گلایه می‌کند، پس دیگران خارج از ایران چطور؟