همواره گفتهایم که تصمیمگیری در آمریکا متأثر از هیمنه اسرائیل است، این ادعا برای روایت سیاسی عربی که پر از اغراق و گاه مغالطه است آشناست. از سوی دیگر، سیاستمداران آمریکایی مدعیاند که از اسرائیل حمایت میکنند، زیرا این کشور تنها دموکراسی در منطقه است و این نیز نادرست است. اهمیت کشور یهود برای آمریکا در این است که متحد راهبردی آن در منطقه محسوب میشود، با سیاست عالی آن همخوانی دارد و نوک پیکان آن در خاورمیانه است.
چه بسیارند کشورهایی که در منطقه دوست آمریکا هستند! با این حال، اسرائیل یکی از معدود کشورهایی است که از نظر استراتژیک برای آن مهم است. رابطه مبتنی بر منافع، عوامل اثرگذار دیگر که آن را تقویت میکنند، نفی نمیکند، مانند شباهت در نظامهای سیاسی، پیوندهای مذهبی و لابی قدرتمند.
روابط قدرتهای بزرگ با دیگر کشورها اغلب پیچیده و درهم تنیده است و نمیتوان آن را به شیوهای سادهگرایانه توضیح داد که معنا را مخدوش کند. واشنگتن رابطه عمیقی با اسرائیل دارد، زیرا این کشور به دلایل ژئوپلیتیکی، مانند متحدانش کره جنوبی، ژاپن و استرالیا، مهمترین متحد آن در منطقه است. آمریکا همانگونه که از سه متحد خود در درگیریها علیه چین و کره شمالی، با استفاده از ناوگانها و پایگاههای نظامی در دریا و هوا و شورای امنیت حمایت میکند، طرف اسرائیل است و از آن حمایت میکند.
ساده کردن رابطه با نشان دادن ایالات متحده به عنوان یک فیل فریب خورده که افسارش در دست کشور کوچکی مانند اسرائیل است، بسیاری از اشتراکات بین دو کشور و پویاییهای سیاسی بینالمللی را نادیده میگیرد. ما ممکن است متاسف باشیم، اما نباید تعجب کنیم که ایالات متحده به شورای امنیت هجوم آورد و از حق وتو خود علیه محکوم کردن اسرائیل استفاده کند. چین و روسیه در دفاع از کشورهای نزدیک به خود، در برابر محکومیت ایران، کامبوج و لائوس، همین کار را میکنند. روسیه در سالهای 2017 و 2018 مکرراً محکومیت سوریه را به دلیل استفاده از سلاح شیمیایی در جریان انقلاب که در آن هزاران نفر کشته شدند، با وتو لغو کرد. چین از وتوی خود برای دفاع از متحدانش مانند سوریه، میانمار، «حماس» و کره شمالی استفاده کرد.
ایالات متحده اسرائیل را حیوانی درنده میبیند که از جنگیدن همراه با آن ابایی ندارد، بنابراین به دلایل ژئوپلیتیکی و نظامی، اسرائیل را به متحد استراتژیک خود در خاورمیانه تبدیل کرد. همزمان که واشنگتن کشورهایی مانند سعودی را دوست به حساب میآورد، اما برای دو ملاحظه در زمینههای سیاسی و انرژی، در حالی که اسرائیل نقشی محوری در خدمت به سیاستهای آمریکا در خاورمیانه بازی کرد که در دوران معروف به جنگ سرد، در داخل بلوک غرب در مقابل محور شوروی نقش ایفا کرد.
بیایید از پیدایش خود اسرائیل شروع کنیم. زمانی که کشور یهود در 14 مه 1948 استقلال خود را اعلام کرد، ایالات متحده تنها 12 دقیقه بعد آن را به رسمیت شناخت. اتحاد جماهیر شوروی نیز به سرعت اسرائیل را به رسمیت شناخت و اولین بار در سازمان ملل متحد در 17 مه بود. چرا کشورها برای جلب رضایت کشور جدید رقابت میکنند؟ گفته معروفی وجود دارد که میگوید، غرب اسرائیل را به عنوان تاوان آنچه در هولوکاست نازیها در طول جنگ جهانی دوم برای یهودیان رخ داد، تأسیس کرد، شاید این تا حدی درست باشد، اما نباید فراموش کنیم که اسرائیل از اواخر قرن نوزدهم در دوران حکومت امپراتوری عثمانی، یک پروژه کشور در حال تأسیس در سرزمین فلسطین بود. و این یک مورد نادر نبود، «کشورهای» آفریقای جنوبی و استرالیا، مانند اسرائیل، در آغاز قرن بیستم تأسیس شدند. تأسیس اسرائیل در سال 1948 دستاورد آنها شد. سپس غرب به عنوان تاوان آنچه برای یهودیان در مقابل چشمانش رخ داد، از اسرائیل حمایت کرد، همچنین به این دلیل که جوامع یهودی در جنگ با متفقین در برابر قدرتهای محور ایستادند، در حالی که رهبری فلسطین خود را با آلمان نازی همسو کرد. حتی این محاسبات قدیمی برای حفظ اتحادهایی که با متغیرهای ژئوپلیتیک تغییر میکنند کافی نیست. برای اطلاع شما، آمریکاییها بعداً برای توقف درگیریها در فلسطین، اسرائیل را تحریم تسلیحاتی کردند و فرانسه تنها کشوری بود که به حمایت نظامی از تل آویو ادامه داد.
از دهه 1950، تشدید رقابت با اتحاد جماهیر شوروی در خاورمیانه، آمریکاییها را بر آن داشت تا کشورهای عربی را برای توقف گسترش کمونیستی به یاری بگیرند. به همین دلیل است که آمریکا در شورای امنیت در کنار مصر در برابر اسرائیل، انگلیس و فرانسه ایستاد و تجاوز سه جانبه به سینا را محکوم کرد. سپس واشنگتن کشورهای متجاوز را مجبور به عقب نشینی کرد. این حادثه تاریخی برای درک رابطه پیچیده مهم است.
اسرائیلیها با انگلیسیها و فرانسویها برای اشغال سینا و کنترل کانال سوئز توطئه کردند و به دلیل اختلاف شدید قدرت، در 9 روز جنگ را بردند. کمتر کسی متوجه میشود که این اشغال پنج ماه به طول انجامید. اسرائیل از واشنگتن که آن را مجبور به عقب نشینی از سینا کرد، خشمگین بود. اما آمریکاییها با چشمانداز جهانی گستردهتر، مایل بودند مصر را به دست آورند تا در آغوش مسکو نیفتد. به همین دلیل بود که از بانک جهانی برای مصر کمک آوردند، گندم مجانی در اختیار مصر قرار دادند و موافقت کردند که از ساخت سد بلند حمایت کنند. اما زمانی که عبدالناصر در کنار شوروی قرار گرفت، وضعیت دوام نیاورد.
بقیه صحبتها بماند برای فردا