مينا العريبی
معاون سردبیر سابق الشرق الاوسط، ومدير دفتر روزنامه الشرق الاوسط بين سالهاى 2009 و2011 وهم اكنون سردبير روزنامه نشنال امارات است
TT

زنان «داعش» در میان تبلیغ و آگاهی

طی روزهای گذشته رسانه‌های غربی خبر شمیمه باگوم، زن بریتانیایی که از خانه خود گریخت و به صف مبارزان «داعش» پیوست، را منتشر کردند. این زن چهار سال پیش، در سن پانزده سالگی از بریتانیا عازم سوریه شد، و در آنجا با یکی از قاتلان «داعشی» ازدواج کرد و هر چند در طی این مدت در کنار این سازمان و قاتلان آن بود، اما با تغییر روند جنگ علیه این گروه، قضیه برای باگوم تغییر کرد تا جایی که او اینک تقاضای «بخشش» می‌کند و خواستار بازگشت به بریتانیا، به همراه پسرش، است.
بسیار خوب است که رسانه‌های غربی به چنین مسائلی توجه کنند طوری که برخی از این رسانه‌ها نام باگوم را «عروس داعش» گذاشتند؛ و گویی در کار روایت یک قصه رمانتیک هستند. اما در واقع چنین رفتاری بیشتری حالت تبلیغ برای اعمال داعش دارد تا اینکه بررسی موضوعی به‌شمار رود. باگوم در یکی از گفتگوهای خود با «سکای نیوز» و همچنین «بی‌بی‌سی» گفته‌است که خواستار همدردی با خود است زیرا سختی‌های زیادی کشیده‌است. اما باید دانست که این زن با آگاهی و عقل کامل به داعش پیوست و چهار سال تمام در کنار این سازمان ماند. اینک نیز درخواست همدردی با او کاملاً غیرمنطقی است زیرا خود او و امثال او شاهد و مجری شکنجه‌هایی بود که این سازمان بر زنان عراقی و سوری تحمیل کرد.
باگوم نمونه‌ای از صدها زن و فرزند داعشی است که به‌دلیل مرگ یا دستگیری همسران آنها اینک آواره شدند و در این بین زنان غربی که همیشه از حکومت‌های خود توقع دارند در مواقع سختی به داد آنها برسد و آنان را نجات دهد اینک همین درخواست را از دولت‌های خود می‌کنند، اما پرسش اینجاست که مگر نه این است که طبق نظر داعش و زنان و مردان آن این دولت‌ها کافر هستند، پس چگونه می‌توان از کافر درخواست کمک کرد؟ این درست همان ذهنیتی است که باعث شد آنها به داعش بپویدند: جهالتی عمیق که حق را همیشه به‌جانب آنها وامی‌نماید.
همین طرز تلقی را در نزد هدی مثنی نیز می‌بینیم، زن آمریکایی که در اردوگاه ۱۵۰۰ نفری، از زنان و کودکان، که در سوریه واقع است، زندگی می‌کند. هدی ۲۴ سال سن دارد و در وسایل ارتباط جمعی مرتب اندیشه‌های داعش را ترویج می‌داد و برای کشتار جمعی دعوت می‌کرد. او از بدو پیوستن به داعش سه‌بار ازدواج کرد و اینک کودکی ۱۸ ماه دارد. هدی پس از آن‌همه دعوت به‌مرگ و کشتار می‌گوید که «پشیمان» شده‌است و می‌خواهد به کشور خود آمریکا بازگردد. البته کسی نمی‌تواند نیت و صداقت درونی آدم‌ها را کشف کند اما بسیار سخت است که این پشیمانی مصرح در گفتار آن‌دو را نتیجه شکست داعش ندانیم.
با اینکه نباید زنان داعشی را در لباس قربانی تصویر کرد اما همزمان باید تلاش کرد که قصه آنها را به‌گونه‌ای تدوین و روایت کرد که برای دیگران درس عبرت شود تا وسوسه پیوستن به چنین سازمان‌هایی افراد را در کام نکشد. این مسئله نه تنها یک جنگ نظامی است بلکه یک جنگ اندیشه است برای نجات جوانانی که شاید التحاق به‌چنین سازمان‌های تروریستی را راهی به رهایی از قیود اجتماعی به‌شمار آورند.
از سوی دیگر صدالبته با کودکان شمیمه و هدی و دیگر کودکانی که جبرا بدین طریق متولد شدند باید رفتاری انسانی کرد و تمام وسایل موجود برای کودکان دیگر در سطح جامعه را بدانها اختصاص داد و بازهم صدالبته کودکان داعش مهم‌تر از یتیمان سوری و عراقی نیستند که داعشی‌ها با کشتار خود آنها را از خانواده و همسر و کودکانشان جدا کردند.
برای مبارزه همه‌جانبه با جنایت و اندیشه داعش باید راهکارهای قانونی و فکری بهینه صورت گیرد و مردان و زنان این سازمان را به‌سزای اعمال خود برساند. بازگشت به داد و عدالت به‌جای جنگ مفرط بدین معناست که تلاشی بین‌المللی در سطح قانون و اندیشه درکار شود تا برای این پدیده و راه‌های جلوگیری از تکرار آن تلاش گردد. همچنین باید تمام آنهایی که به داعش حمایت مالی و لجستیک کردند مورد بازخواست شدید قرار گیرند تا بار دیگر به اندیشه تکرار چنین امری نیفتند.