ایران طی دو ماه گذشته تلاش کرد با تحریکهای روزانه یقیه ایالات متحده را بچسبد، خواه با اظهارات آتشین تهی مقامات دولتی و فرماندهان سپاه انقلاب و خود رهبر یا با ایجاد مزاحمت برای کشتیهای تجاری و بنادر در خلیج و هواپیمای تجسسی مدرن امریکایی. یا حتی تلاش برای عبور نفتکش ایرانی از راه تنگه جبل الطارق به یکی از بنادر سوریه.
تهران تلاش میکند با این کارها قدرت خط قرمزی را که رئیس جمهوری امریکا دونالد ترامپ بارها به آن اشاره کرده بیازماید؛ با مختل کردن حرکت کشتیرانی بینالمللی خواه در تنگه هرمز یا در تنگه باب المندب یا در بنادر و تأسیسات دریایی و حتی پایگاههای امریکایی نزدیک به آن و سفارت امریکا در منطقه سبز بغداد.
تا اینجا میتوان گفت، ایران در آزمایش کردن موفق بوده است. دلیل آن هم اینکه، هرکاری خواسته انجام داده بی آنکه خط سبزی به خط قرمز تبدیل بشود. به نظرمیرسد خط زردی دراین بین وجود دارد که کسی متوجه آن نشده است. نظام ایرانی هروقت هرکاری را خواسته انجام داده و جلوی تلویزیون مینشیند و خرطومی «شیشه/ قلیان» به دست منتظر توئیت جدید رئیس جمهوری امریکا درباره آمادگیاش برای مذاکره بدون پیش شرط با ایرانیهای میماند. چه اتفاقی افتاد؟
واشنگتن پشت سر لندن و برلن و پاریس گام برمیدارد تا براساس «ضرورت» بازگرداندن ایران را به عبادتگاهی به نام «توافق هستهای» برگردانند. رئیس جمهوری امریکا میگوید:« من عجلهای ندارم». تحریمهای اقتصادی نتیجه میدهند. تهران رایگان وقت میخرد و با زمان مسابقه بسته تا بمب اتم خود را بسازد و در آن زمان ایالات متحده به روستای «پان مونجوم» پناه میبرد تا با دوطرف دارای بمب اتم مذاکره کند، همان طور که بین ایالات متحده و کره شمالی اتفاق افتاد. به جای آنکه واشنگتن با تهران برسر سلاح ممنوعش مذاکره کند، درباره شرایط پذیرش ایران درباشگاه بینالمللی هستهای مذاکره خواهد کرد.
اما تحریمهای اقتصادی علیه نظامهای متمرکز بی اثراست. عراق-برای نمونه-با محاصره بیرحمانهای از سال 1990 تا 2003 روبه رو شد، بسیار پیچیده و زیرکانه، بی آنکه یک وجب از مواضعش عقب بنشیند. اگر هجوم سنگین خصمانه امریکایی نابرابر با وضعیت دفاعی متلاشی عراق نبود، هیچ اتفاقی نمیافتاد و حتی یک ایرانی پایش به بغداد نمیرسید.
تنها کاری که نظام ملاهای ایران انجام میدهد، دورساختن نگاههای «دشمنان» از مشکل اصلی است. و موفق شد موضع امریکایی را-مثلا- به جایی بکشاند تا پشت مسئلهای که مانع دید میشود پنهان شود و آن«بازگشت به مذاکرات» است بدون هیچ شرطی. و تهران پاسخ میدهد: هیچ بازگشتی پیش از برداشتن تحریمها وجود ندارد. و امریکا آن را رد میکند تا وقتی که تهران به مذاکرات برنگردد. داوطلبان از گروه «پیشآهنگها» از کشورهای عضو اتحاد اروپا وارد میدان شدند تا پرده از مقاصد بردارند و پیشبینی کنند و ماشینهای امداد برای نجات ایران از مخمصه آماده کنند.
کشورهای عضو اتحادیه اروپا تا حدودی نقش فرصت طلبانهای با ایران بازی کردند، اگر آن را با نقش سابقشان در عراق مقایسه کنیم. رئیس جمهوری کنونی فرانسه در ایفای نقش «میانجی» درنگ نکرد با اینکه خوب میداند تهران بیش از حد متورم شده و به کشوری متکبر و غول آسا و با خوی خصمانه تبدیل شده که قرصهای آرام بخش و پیشنهادهای مهربانانه و دریچه باز تأثیری برآن ندارد. کسی که سخنان محمد جواد ظریف، وزیرخارجه ایرانی را در نیویورک و پایتختهای دیگر بخواند، گمان میکند ایران کشور قربانی است که برای نجات کشتیهای «توریستی» و بنادر «تجاری» و تأسیسات هستهای«صلح آمیزش» از «تعدی» و ملیشیای مسلح «نرم» و دخالت «معصوم» در عراق و سوریه و لبنان و یمن و غزه و بحرین و افغانستان باید کمکهایی برایش جمع آوری کرد و توصیههایی کرد و به آن تبریک گفت.
به فارسی سره: نظام ایرانی، نظامی شرور و سرکش و از قانون بینالمللی گریزان است و بر همه سرزمینهای آن کشورها نظریههای استعماری کهنه را اعمال میکند که گمان میکردیم به بحشی از تاریخ سیاه کشورهای استعمار قدیم پیوست.
سفیرایرانی در بغداد نقش «فرستاده عالی بریتانیا» را بازی میکند که در رمانهای باستان شناس بریتانیایی المس بل دربارهاش خواندهایم که در دهه بیست و سی قرن گذشته سرنوشت عراق دوره پادشاهی را تعیین میکرد. این سفیر پرنخوت هیچ وزارت حاکمیتی درعراق نمانده که از آن دیدن نکرده باشد و خواستههای کشورش را برآن دیکته نکند بی توجه به تنها دروازه قانونی پیش روی هرسفیردر هرکشور که همان وزارت خارجه است. او حتی اقدام به بازدیدهای میدانی از ادارههای وزارت کشور و پادگانهای ارتش عراق در استانها میکند. در همین حالی که خود نظام ایرانی به او اجازه نمیدهد از یک مقر کوچک سپاه پاسداران ایران در کشور خودش بازدید کند چون از تخصص او خارج است.
این مسئله در داخل خود ایران هم نادر نیست، ملاها حق دارند به تنهایی در همه مسائل ایران دخالت کنند مطابق دستورات و اختیارات ولی فقیه. ملاها در کشورشان با وزیران همچون کارمندان تحت امر خود رفتار میکنند. این است واقعیت رئیس همه وزرا تا همه وزیران از جمله خود وزیرخارجه که امروز زیر حرف دیروزش میزند.
ایران کاملا توازنش را از دست داده و دیگر کشوری نیست که دغدغه قانون بینالمللی و آزادی دریانوردی و عدم تجاوز به کشورهای مجاور و دخالت در مسائل آنها را داشته باشد. پس از اینکه دردهه شصت و هفتاد قرن پیش، شاه ایران محمد رضا پهلوی فقید خود را «ژاندارم خلیج» لقب داد، رهبر ایرن خودش را «حکمدار» منطقه میداند و تنها آفریدهای که «بلیطهای» ورود به بهشت را در دست دارد. از حالا تا وقتی که شارژ کامپیوتر توئیتهای رئیس جمهوری امریکا ترامپ تمام شود و دست از توئیتها و تهدیدهای«احساساتی» که خیال میکند سیاسیاند، بردارد باید پیش بینی هرچیزی را از کشور شرور داشته باشیم که صلح را نه برای خود و نه برای دیگران نمیخواهد.
به هرحال ما درکافهای نشستهایم در انتظار«آنچه میآید و نمیآید» آن گونه که شاعر فقید عبدالوهاب البیاتی میگفت.
TT
ایران: در انتظار «آنچه میآید»
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة